قرآن ناطق(عج)

328 - ۴ خطا که روابط زناشویی تان را تیره و تار می کند

نویسنده : زهرا رستگار

۴ خطا که روابط زناشویی تان را تیره و تار می کند       خطای شماره ۱ :ذهن‌خوانی به ذهن‌تان نمک بپاشید! نه‌تنها هنری نیست که خودمان را در ذهن دیگران بدانیم و از رفتار یا گفتارشان به اعماق ذهن‌شان پی ببریم که خیلی هم خطرناک است اگر اجازه دهیم در ذهن‌مان چنین خطایی […]

۴ خطا که روابط زناشویی تان را تیره و تار می کند

 

 

 

خطای شماره ۱ :ذهن‌خوانی

به ذهن‌تان نمک بپاشید!

نه‌تنها هنری نیست که خودمان را در ذهن دیگران بدانیم و از رفتار یا گفتارشان به اعماق ذهن‌شان پی ببریم که خیلی هم خطرناک است اگر اجازه دهیم در ذهن‌مان چنین خطایی شکل بگیرد. در مسائل زناشویی البته چون آدم‌ها سخت‌تر از هر موضوع دیگری مسائل‌شان را به زبان می‌آورند، احتمال بروز این خطا بیشتر هم می‌شود.

 

مثال : کامران متوجه می‌شود همسرش لیلا امشب مثل شب‌های دیگر نیست. انگار چیزی ذهنش را مشغول کرده. اشتیاق همیشه را از خودش نشان نمی‌دهد و تمرکز ندارد. فکر می‌کند رابطه امشب‌شان بیشتر از سر عادت است و نه یک رابطه پرشور و احساس. ذهنش شروع می‌کند به جست‌وجو. چه چیزی ممکن است باعث این حواس‌پرتی او شده باشد؟ یادش می‌آید آنها دیشب به ‌مهمانی عروسی دوستش رفته بودند. بلافاصله نتیجه می‌گیرد لیلا حتما با دیدن شوهر پولدار دوستش، زندگی آنها را با زندگی خودشان مقایسه کرده و ذهنش خراب شده. پیش خودش می‌گوید دیگر نباید اجازه بدهد لیلا با آن دوستش ارتباط داشته باشد و بعد متاسف می‌شود که چقدر لیلا زود تحت تاثیر دیگران قرار می‌گیرد!

 

به همسرتان برچسب نزنید!

تحلیل موقعیت : ذهن‌خوانی باعث می‌شود ما از حقیقت دور شویم. درست در نقطه مقابل، گفت‌وگو ما را به حقیقت نزدیک می‌کند. کامران یا هر کدام از ما در چنین موقعیتی می‌توانیم با این روش‌ها از خطای ذهن‌خوانی پرهیز کنیم:

 

۱ – گفت‌وگو کنیم :

وقتی سوالی در ذهن‌مان ایجاد می‌شود، به جای فرضیه‌سازی و تلاش برای یافتن پاسخ در ذهن‌مان باید «در دنیای واقعی» دنبال پاسخ سوال‌مان بگردیم. طبیعتا می‌توانیم اول از کسی که این سوال را برای‌مان ایجاد کرده، بپرسیم. گاهی ممکن است این روش جواب ندهد و نتوانیم به همین راحتی به پاسخ برسیم اما ممکن هم هست که برسیم. همین که کامران «پیش‌بینی» کند اگر سوال کند لیلا جوابی به او نمی‌دهد، خودش یک جور خطای ذهن‌خوانی است!

 

۲ – فرضیه خودمان را رد کنیم :

اینکه فکر کنیم اولین نتیجه‌گیری ما، درست‌ترین است، خطاست. همین فکر را می‌کنیم که دیگر دنبال جواب اصلی نمی‌رویم. کامران می‌توانست همان وقت که این فکر به ذهنش رسید با آن مقابله کند. به خودش بگوید حتما این فکر غلط است و حتما دلیل دیگری دارد. وقتی چند شب بعد، کامران دوباره می‌دید همسرش همان زن پرشور همیشگی است، کلا صورت مسئله در ذهنش پاک می‌شد.

 

خطای شماره ۲ : منطق احساسی

همیشه قلب راستگو نیست

حتما خیلی‌ها نسبت به این جمله گارد می‌گیرند؛ آنهایی که واقعا به ندای قلب‌شان باور دارند اما اجازه دهید منطقی باشیم. حتی آنهایی که همیشه به احساس‌شان احترام می‌گذارند و به آن اعتماد دارند، خیلی وقت‌ها از این اعتماد لطمه دیده‌اند. پس نمی‌شود گفت همیشه آنچه احساس می‌کنیم، درست است.

 

مثال : شوهر رعنا یک ماه است که تا ساعت هشت شب در دفتر کارش می‌ماند. رعنا می‌داند کار شرکت زیاد شده و همسرش مجبور است همراه همکاران دیگرش تا این ساعت کار کند اما حضور چند همکار خانم احساس بدی را در او ایجاد کرده. احساس خطر می‌کند که در این مدت شوهرش، همکاران خانمش را در طول روز حتی بیشتر از او می‌بیند.

 

تحلیل موقعیت : رعنا بدون اینکه هیچ شواهدی در مورد بی‌تعهدی همسرش داشته باشد، صرفا بر مبنای احساسش قضاوت می‌کند. همین ذهنیت هم حتی ممکن است باعث سردی رفتار او با همسرش شود یا به‌طور غیر مستقیم و به بهانه‌ای دیگر زمینه‌ساز یک دعوای زن و شوهری جدی شود که آن هم نتیجه‌اش فاصله بیشتر است. رعنا و هر کدام از ما در چنین موقعیتی می‌توانیم از این راهکارها کمک بگیریم:

 

۱ – به خودمان زمان بدهیم :

اولین توصیه‌ای که در چنین موقعیتی باید به خودتان کنید این است که اجازه دهید غلیان احساسات‌تان فروکش کند. وقتی آرام‌تر شوید، منطقی‌تر می‌شوید و می‌توانید موقعیت را بهتر تحلیل کنید. فراموش نکنید قضاوت‌های ما به‌شدت تحت تاثیر احساسات ما هستند. پس هرقدر هنگام تصمیم‌گیری آرامش بیشتری داشته باشیم، احتمال درستی تصمیم‌مان بیشتر خواهد شد.

 

۲ – فکرمان را بچرخانیم :

گفتیم باید روی نتیجه‌گیری احساسی‌مان یک علامت سوال بگذاریم و فرصت دهیم تا منطق‌مان حاکم شود. البته این کار راحتی نیست. در این موقعیت، اگر سعی کنیم ذهن‌ را به سمت دیگری منحرف کنیم و نگذاریم همه فکرمان روی این موضوع متمرکز شود، برای خودمان و عقل‌مان زمان خریده‌ایم.

 

 

خطای شماره ۳ : تعمیم بیش از حد

فیل را در تاریکی نبینید

داستان فیل در تاریکی مثنوی را شنیده‌اید؟ داستان فیل و کوران تمثیلی است که ریشه‌های آن را در ادبیات هندوستان ذکر کرده‌اند و مولانا هم در مثنوی به خوبی آن را به نظم درآورده و تفسیر کرده است. در روایت‌های مختلفی که از این داستان شده، وجه مشترک این است: گروهی از مردان نابینا (یا مردان در تاریکی) که در عمرشان فیل ندیده بودند، دست بر فیل می‌کشند و چون هر یک فقط به عضوی از اعضای فیل دست می‌کشند به تصویر فراگیر درست و کاملی از فیل دست نمی‌یابند و هر کدام‌شان آنچه لمس کرده‌اند را تعمیم می‌دهند.

 

یکی به خرطوم فیل دست می‌زند و می‌گوید مثل مار است و آن یکی به گوش‌هایش و می‌گوید مثل بادبزن است! نتیجه داستان این است که تجربه‌های ناتمام ما اگر تعمیم پیدا کند، راه به ترکستان می‌برد. این را کنار این حقیقت بگذارید که در مسائل زناشویی، هر زوج روش خودشان را دارند و قواعد یکسان و استانداردی که قابل تعمیم به همه زوج‌ها باشد، وجود ندارد.

 

مثال : فرهاد و شهره در دوره عقد فقط معاشقه داشتند و رابطه کامل را گذاشته بودند برای بعد از عروسی اما شب اول عروسی هر دو آن قدر خسته بودند که ترجیح دادند فقط بخوابند. شب بعد اما تلاش‌شان نتیجه‌ای نداشت. آنها چیز زیادی هم در این باره نمی‌دانستند و وقتی شب‌های دوم و سوم هم این کار ممکن نشد، به این نتیجه رسیدند که برای این کار آمادگی ندارند و بهتر است فعلا اصلا به این موضوع فکر نکنند. بعد از چند ماه، آنها به همان روال دوره عقد بازگشته بودند اما هردوی‌شان از این وضع ناراضی و ناامید بودند.

 

تحلیل موقعیت :

تعمیم‌های بیش از حد ما، همیشه برای دیگران نیست. گاهی خودمان مسائل را در مورد خودمان به اشتباه تعمیم می‌دهیم. در این مورد هم، فرهاد و شهره مشکلی را که در شب‌های اول بعد از عروسی اتفاق افتاده بود، به کل زندگی‌شان تعمیم دادند. در حالی که اگر به کمک مشاور در همان روزهای اول تلاش‌شان را ادامه می‌دادند، همه چیز می‌توانست روال عادی‌اش را طی کند. می‌دانستید بعضی زوج‌های جوان با همین مشکل بعد از چند ماه سر از دادگاه خانواده درمی‌آورند؟

 

برای مقابله با این مشکل باید از این روش‌ها کمک بگیریم:

۱ – خاص باشیم :

باید تلاش کنیم روش فکرمان را اصلاح کنیم. جزئی‌نگر باشیم و نتیجه‌گیری‌مان را هم جزئی کنیم؛ مثلا اگر فرهاد و شهره در ذهن‌شان جا می‌انداختند که این یک مشکل جزئی است و بقیه مسائل بین آنها خوب پیش می‌رود، برای حل این مشکل خاص تلاش بیشتری می‌کردند.

 

۲ – مشورت کنیم :

اگر خودمان را می‌شناسیم و می‌دانیم قضاوت‌های‌مان با تعمیم‌های اغراق‌آمیز همراه است، باید از مشاوری کمک بگیریم که به قضاوت‌هایش اعتماد داریم.

 

خطای شماره ۴ : برچسب‌زنی

دیوارها را تمیز نگه دارید!

همه جا برچسب زدن بد است و در مسائل زناشویی هزار بار بدتر. برچسب‌ها علاوه بر اینکه تاثیر بدی روی ذهن کسی می‌گذارند که به او برچسب زده‌ایم، ذهن خود ما را هم منحرف می‌کنند. این یعنی تیشه به ریشه رابطه زناشویی زدن.

 

مثال : ریحانه به‌طور تصادفی متوجه شد روی لپ‌تاپ همسرش، چند عکس غیراخلاقی هست. به‌شدت به هم ریخت و این ماجرا شد بهانه یک دعوای اساسی. همسرش اعتراف کرد اشتباه کرده و عذرخواهی کرد اما از آن روز، سر هر بگو مگو ریحانه آن ماجرا را به یاد همسرش می‌اندازد و وقتی عصبانی می‌شود، حتی کلمه «هرزه» را قاطی بد و بیراه‌هایش به او می‌گوید.

 

تحلیل موقعیت : برچسب زدن‌ها فقط مخربند حتی اگر همسر ریحانه اشتباه کرده باشد این را چماق کردن و توی سر او زدن باعث جلوگیری از تکرار این اشتباه نمی‌شود که هیچ، باعث می‌شود احتمال تکرار بیشتر شود. در چنین مواقعی ریحانه و هرکدام از ما با این ایده‌ها می‌توانیم به خودمان کمک‌کنیم.

۰ دیدگاه ارسال شده است

نظر خود را با ما در میان بگذارید