15 - برخی از مسایل و مشکلات کودک و نوجوان:
نویسنده : زهرا رستگار
برخی از مسایل و مشکلات کودک و نوجوان: 1. اضطراب: اختلالی ایحاد می کند که انسان بیم افراطی در مورد رویداد ها و وقایعی که خارج از کنترل ما است دارد. علائم آن سردرد، درد معده، بی قراری، سرگیجه، حالت تهوء، تحریک پذیری و تکرر ادرار است.
برخی از مسایل و مشکلات کودک و نوجوان:
1. اضطراب: اختلالی ایحاد می کند که انسان بیم افراطی در مورد رویداد ها و وقایعی که خارج از کنترل ما است دارد. علائم آن سردرد، درد معده، بی قراری، سرگیجه، حالت تهوء، تحریک پذیری و تکرر ادرار است.
2. اختلال افسردگی: اختلال عمیق خلقی که فرد احساس غمگینی می کند و تمرکز و عزت نفس او پایین است. بی خوابی، احساس درماندگی و .. از علائم آن هستند. افسردگی همیشه به دنبال یک فقدان است. ضرر مالی، از دست دادن عزیزی، بریدگی عاطفی، از دست دادن موقعیت و منصب اجتماعی و…
برای درمان افسردگی، نشاط و شادابی معلم و پدر و مادر و اعضای خانواده بسیار مهم است. ایجاد زمینۀ مشارکت و محول کردن کاری به فرد افسرده، متناسب با علائقش به تدریج در او شرایطی را ایجاد می کند تا فرد امیدواری پیدا کند و موفقیت را تجربه کند.
علائم خانوادگی تاثیر گذار در رفع افسردگی
او را ترغیب کنیم تا فعالیت های جدید امیدوار کننده ای داشته باشد. از طرفی برای درمان افسردگی، در کنار توصیه های حمایتی رایحه-درمانی بسیار مفید است. استنشاق عطر از طریق حفره های بینی، لباس معطر پوشیدن، ورزش، تنفس عمیق، شیوه های تخلیۀ تنش ها، نوشتن خاطرات ناخوشایند و برون ریزی آنها میتواند بسیار اثر گذار باشد.
یک توصیه برای درمان افسردگی، حمام رفتن است. نیم دقیقه در زمستان و یک دقیقه در بهار و تابستان زیر دوش آب سرد، دو دقیقه زیر دوش آب ملایم، نیم دقیقه زیر دوش آب گرم به عنوان مراحل ورود به حمام. برای خروج نیز این مراحل معکوس می شود. این روش برای درمان افسردگی و بسیاری از رفتار های شیزوفرن بسیار اثر گذار است. ورزش کردن نیز به همین صورت بسیار مفید خواهد بود. سونای آب گرم هم برای بازدارندگی این بیماری بسیار مفید خواهد بود.
3. ترس: اختلالی که گاهی در فرزندان ما ایجاد می شود، اختلال فوبیک و یا فوبیا است. علائم این اختلال عبارتند از پاسخ های اجتنابی و اضطراب آور به موقعیتهای خاص. ترس از حشرات، مکان های بلند، اشیاء، ترس های مقاوم، ترس از خون، ترس از مرده، ترس از تاریکی ، ترس از موش و سوسک… در واقع در موقعیتهایی که این شرایط وجود دارد، او اجتناب میکند. عرق کردن، لرزش ، تهوع و سرگیجه از علائم بیانگر فوبیا است.
4. اختلال رفتاری: از مشکلاتی است که ممکن است کودکان و نوجوانان با آن مواجه شوند. علائم این اختلالرفتاری: نادیده گرفتن قوانین، تجاوز به حقوق دیگران، خصومت در رفتار، نزاع، تخریب و ویرانگری، آزار و اذیت دیگران، رفتار پرخاشگرانه، کج خلقی، دروغ، قسم خوردن و آزار دیگران.
5. اختلال بیش فعالی: یا کمبود توجه که تعداد زیادی از پدران و مادران به خاطر آن مراجعه می کنند و بسیاری از آنها برچسب های نادرستی است که به کودکان خود می زنند. نباید بلافاصله فرزند خود را به بیش فعالی محکوم کنیم. آیتمهای بیش فعالی را باید زیر نظر مشاوران و روانشناسان و افراد علمی مشخص کنند. از علائم اختلال بیش فعالی: برانگیختگی، احساس ناآرامی مبهم و بیقراری و حواسپرتی، انجام دادن تکالیف به صورت ناقص است.
محول کردن وظایف به کودکی که مشکلات مربوط به بیش فعالی و اختلال توجه و عدم تمرکز دارد، در درمان او مؤثر است. آرام آرام به او مسولیت دهیم، جای او را در مدرسه تغییر دهیم و… برخی مواقع اشباع نیز جوابگو خواهد بود.
6. اختلال تغذیه: یکی از مهمترین مشکلاتی که کودکان ممکن است به آن مبتلا شوند، بیاشتهایی روانی و یا برعکس خوردن مواد غذایی مضر است. عادات بد غذایی، کمبود وزن و لاغری افراطی از نشانه های اختلال در تغذیه است.
7. اختلال سایکوتیک: این اختلال تحریف واقعیت و توهم است. از نشانههای آن: رفتار عجیب و غریب و انزوای اجتماعی، بی ربطی کلام و هذیان گفتن، واکنش های عاطفی نامناسب، مصرف مواد مخدر، وابستگی به مصرف داروها یا الکل، گرایش به سوءاستفادههای جنسی و اعمال نامناسب جنسی با کودکان، ترس از بزرگ سالان، انزواطلبی، کابوس دیدن، رفتارهای پیشرس جنسی، بی میلی نسبت به خانواده و فرار از خانه.
8. اختلال در رفتار کودکان: مانند سوء استفاده جسمی، آسیب های جسمی، کوفتگی، سوختگی، آثار گازگرفتگی، رفتار پرخاشگرانه.
9. اختلال وسواس: یا رفتار تکراری خارج از کنترل کودکان است. وسواس ذهنی و به ویژه وسواس عملی و شستشوی زیاد از حد است. به طور کلی وسواس مسالۀ پیچیده ای است که شخص باید به مشاوران متخصص مراجعه کند.
کسی که دارای وسواس ذهنی است، همین که به عنوان مثال وارد اتاقی می شود، همۀ جزییات را مد نظر قرار می دهد. برای درمان این مساله معکوس سازی بسیار تاثیرگذار است. به این شیوه که اگر میخواهد گل های قالی را از یک تا صد بشمارد، بر عکس از صد به یک بشمارد. شمارۀ معکوس اعداد نیز بسیار کارا است. این روش میتواند تا حدی از وسواس ذهنی کم کند.
الف) وسواس عاطفی: وسواس عاطفی این است که انسان دائما نگران است مبادا کسی را ناراحت کند، مبادا کسی از او برنجد…
گاهی اوقات این موارد در واقع وسواس نیست بلکه زمینه ای از افسردگی است. برای این مساله باید این را مد نظر قرار داد که این انسان دچار تعارضی شده است و چیزی را در درون خود پنهان کرده و نگران است.
ب) وسواس های عملی: به این صورت است که مثلاً فرد وسواس دائما همه چیز را می شوید و دغدغه ای برای شستن دارد. این یک تعارض است. افرادی که دچار این مساله هستند، میل درونی شدیدی به کثیف بودن دارند و به همین دلیل دائماً همه چیز را می شویند تا این میل را سرکوب کنند. مانند کسی که به ظاهر نمیخواهد ازدواج کند، ولی بیش از همه دوست دارد که ازدواج کند اما این میل را جور دیگری بروز می دهد. او در واقع با خود تعارض دارد. کسی هم که دروغ میگوید بیش از هر کسی میخواهد راستگو باشد ولی چون در درون خود تعارضی دارد، دائماً دروغ میگوید.
برای این مساله یکی از روش های درمانی این است که روزی دو تا سه مرتبه در جای خلوتی قدم بزنند. خاطرات ناخوشایند خود را بلند بلند بیان کنند و به زبان بیاورند. مانند زمانی که با کسی دیگری صحبت می کنند. این برون ریزی به تغییر کمک می کند، در واقع تهوعی باید تا تحولی شاید.
روزی سه نوبت این کار را انجام دهید و تمام تجارب دردناک و توهین ها و اهانت ها و خاطرات ناخوشایند خود را بیان کنید. ممکن است که در طی این مسیر نوساناتی را داشته باشید ولی این مسیر را تا 5 هفته ادامه دهید، در هفته ششم می توانید با بیرون ریزی عاطفی مشکلات عاطفی خود را حل کنید. در مورد وسواس عملی و شستشو به اطرافیان کسانی که این نوع وسواس را دارند توصیه می شود که او را منع نکیند و باز ندارید. اگر رفتاری نامطلوب است، با اشباع کردن آن رفتار نامطلوب خاموش میشود.
این کار اشباع سازی اقدامی است که میتواند تعادل ایجاد کند و البته مراحل درمان آن که سیستم خاص خود را دارد.
10. اختلال و مشکلات روان-تنی: که علت فیزیولوژیکی ندارد و فشار روانی این دردهای جسمانی را ایجاد میکند. تیک چهره، تیک مژه، سردردهای میگرنی، کمردرد، دردمعده، سرفه، لرزش اندام.
11. اختلال شخصیتی: اشاره به رفتار ناسازگارانه و اختلال عملکرد مداوم دارد. از نشانههای آن دروغگویی، دزدی، عدم مسؤلیت پذیری، غیرقابل پیشبینی بودن رفتار که به آن رفتار ضداجتماعی میگویند. عجیب و غریب بودن رفتار و خلقیات دمدمی مزاجی.
12. اختلال در سازگاری: در بسیاری مواقع در زندگانی ما، رخدادهای ناگواری پیش می آید مانند فقدان سرپرستی، بیماری، طلاق والدین، که باعث اختلال در سازگاری ما میشود. از نشانههای آن: اضطراب، افسردگی، انزواطلبی، شکایت جسمی و افت تحصیلی است.
عدم سازگارییکی از مهمترین مشکلات است که فرد با خانواده یا مدرسه سازگاری ندارد، فرار از مدرسه دارد، مقررات اجتماعی را رعایت نمی کند. یکی از مهمترین زمان ها و سن ظهور آن دورۀ نوجوانی و بلوغ است.
سعی کنیم که انتظاراتمان را قبل از گرفتار شدن به مشکلات ناسازگاری به فرزندان بیان کنیم. مشاورههای فردی به ویژه نمایش فیلم هایی که کودک و نوجوان، رفتار انسان پرخاشگر را ببیند .این طریق شیوه های درست تخلیه انرژی و اثرگذاری مفیدی روی او خواهد داشت.
اگر قرار باشد این مشکلات مشاهده شود و پدران و مادران و مشاوران دست در دست همدیگر ندهند، و این مشکلات رفتاری و اختلالات رفتاری تکرار شود، به مرور زمان به اختلال شخصیت تبدیل می شود.
اختلال شخصیت در سه گروه به قرار زیرند:
- کسانی که رفتار آنها به نظر بیگانه یا عجیب و غریب می آید، مانند انسان های بدبین و دارای سوءظن، شخصیت اسکیزوییدی، گوشه گیر، شخصیت اسکیزوتایپال.
- افرادی که رفتارهای هیجانی و نمایشی دارند، دچار خودشیفتگی هستند و بازیگری و اغوا کردن و فریب دادن، شخصیت ضداجتماعی داشتن، بیشرمی و هنجارشکنی، دروغگویی از جنبههای مشخص رفتار آنها می باشد
نمونه آن را شاید شما هم به خوبی بشناسید
و البته برای رفتار نادرست شان پشیمان هم نیستند آری نمونه آن را شاید شما هم به خوبی بشناسید.
- افرادی که رفتارشان با ترس و دلواپسی است. و دارای اختلال شخصیتی اجتنابی و وابسته، اختلال شخصیتی وسواسی و اختلال شخصیتی انفعالی و پرخاشگری هستند.
هدف این است که پدران و مادران، مربیان و مدیران بر این مساله حساس باشند و دانش لازم را برای کمک به این مشکلات داشته باشند. اگر این مشکلات به موقع درمان و حمایت نباشند ممکن است در اثر تکرار شخصیت فرزند را دچار اختلال کند و در زمانی فرابرسد که دیگر به سختی بتوان درمان شان کرد.
13. کم رویی و خجالتی بودن: باید آرام آرام با شرکت دادن فرد در مجامع گوناگون، تشویقات کلامی، شناسایی توانمندی ها، تأکید نکات مثبت، تشویق به حضور در موقعیت های نمایشی، مواجهه تدریجی فرد در موقعیت های استرس زا و تقویت جرأت و بی توجهی به رفتار نامطلوب، کم رویی را در او تضعیف کرد.
اگر به رفتار نامطلوب کودک توجه نکنیم، به مرور زمان خاموش می شود. البته یادمان باشد که قرار نیست به سرعت درمان شود و این رویه نیاز به زمان دارد. این رفتار در طی 3 تا 6 ماه درست می شود. ولی زمانی که از فرزندتان رفتار خوبی سر زد، بلافاصله او را تشویق کنید.
14. پرخاشگری: یکی از مسائلی که ممکن است برای فرزندانمان به وجود آید، پرخاشگری است. اولاً اینکه پدر و مادر هیجانات و خشم خود را کنترل کنند. به تفاوت های فردی توجه کنند. از برچسب زدن و تبعیض قائل شدن پرهیز کنند، شناخت کافی نسبت به ویژگی های دوران نوجوانی و بلوغ داشته باشند، پذیرش بی قید و شرط و توجه کافی نسبت به کودک کنند، مقایسه نکنند، اطلاع رسانی و آگاهی قبلی به فرزندان بدهند، شناخت این نکته که کودک از چه چیزی ناراحت است. اگر پرخاشگری دارد، این پرخاشگری به معنای آن است که میخواهد بگوید که من بزرگ شده ام و مرا بپذیرید.
15. دروغگویی: یکی دیگر از مشکلاتی که ممکن است وجود داشته باشد دروغگویی و تقلب است. بنابراین رازداری کنیم. علت دروغگویی را بدانیم زیرا این مساله گاهی با تایید جنبه های مثبت شخصیت یا مشاورۀ گروهی دربارۀ آن به صورت غیر مستقیم و استفاده از حمایت های عاطفی خانواده برطرف می شود.
تفاوت بین دروغگویی و دلیل تراشی را بدانیم. زمانی که با تندی بچه را بازخواست می کنیم، دلیل تراشی قابل توجیه و قابل انتظار خواهد بود. دلیل تراشی و موجه سازی، یکی از مکانیزم های دفاعی است. چون انسان خویشتن دوستی و حرمت نفس دارد، میخواهد کاری کند که تحقیر نشود.
دروغگویی گاهی مواقع ناشی ازخیال پردازی است. در شرایطی دیگر ممکن است ناشی از خلا عاطفی باشد. بنابراین نداشتنها و کمبودها را انسان میخواهد از طریق دورغگویی جبران کند.
زمانی نیز هست که انسان دروغگویی را به علت تنش روانی و روان تنی دارد. سعی کنید زمانی که کودک یا نوجوان ما دروغ میگوید، شنوندۀ خوبی باشید و از جزییات سوال کنید. اگر کودک را سرکوب کنید، بحرانی تر می شود.
زمانی که نوجوان یا کودک با این فرایند مواجه می شود، او دروغ میگوید که شما شنونده باشید. باید آن را آسیبشناسی کنیم که چرا دروغ میگوید. خلاء عاطفی دارد یا تعارض دارد؟
دروغگویی هشداری است به ما که تعادل روحی بچه به هم خورده است. بنابراین سرکوب نکنید و مشاور خوبی برای فرزند باشید.
یکی از مواردی که وجود دارد، سوء مصرف مواد مخدر است که معمولاً با مشاورههای گروهی توسط مشاوران به ویژه مشاوران غریبه با این مساله مقابله کنیم. به کودک و نوجوان در این مورد دروغ هم نگوییم و صادقانه برخورد کنیم.
البته روابط خانوادگی در این زمینه نیز بسیار موثر است و فقدان این مساله در زندگی امروز باعث گسترده شدن معضل اعتیاد در میان جوانان و نوجوانان شده است.
با تقویت وجدان اخلاقی و احساس ارزشمندی درونی می توان این آسیب ها را درمان کرد و از آنها تا حد زیادی نیز پیشگیری کرد.
خانواده- درمانی:
اختلالات روان تنی و سر درد و دل درد و سایر درد ها دلالت بر مشکلات روانی دارد. بنابراین ایجاد محیط امن برای فرزندانمان، همکاری صمیمانۀ خانه و مدرسه، مطالعه کردن و ورزشهای مناسب میتواند بسیار کمک کند.
یک سری از مباحثی که باید مورد بررسی قرارگیرد، اختلالات مربوط به شخصیت است. دروغگویی، عدم مسولیت، رعایت نکردن رفتارهای مناسب. به این منظور باید حتماً خانواده- درمانی شود. باید بدانیم که فرزندی که در خانواده بیمار است سپر بلای مشکلاتی است که پدر و مادر با همدیگر دارند و به مرور زمان حل نکردهاند. اگر خانواده-درمانی انجام گیرد بسیاری از مسائل درون خانوادهها میتواند برطرف شود.
به هر حال اینکه تربیت فرزندانمان یک امر مشارکتی است برای اینکه شراکت را انجام دهید سه مولفۀ همفکری، هماحساسی و ابزار و روش های مشترک را به کار بگیرید.
آقای گری گریویتسون رواندرمانگر آمریکایی روی شخصیت های اسکیزوفرن مطالعه کرده است. بسیاری از انسان ها دچار تردید هستند و ناتوانی در تصمیم گیری دارند.
در امر تربیت فرزندان والدین باید متحد باشند و با هم اختلاف نظر و عمل نداشته باشند. اگر آنها با همدیگر اختلاف داشته باشند کودک دچار تعارض خواهد شد و در تصمیم گیری ها ناتوان خواهد شد زیرا تکلیف خود را نخواهد دانست.
زمانی که توقعات ما متضاد باشد و در واقع تناقض ایجاد کند و هماهنگ نباشد آرام آرام منجر به ناتوانی در تصمیم گیری میشود. خشونت ، قلدری، تهدید دیگران، درگیری فیزیکی… از تبعات آن می باشد. چون این انسان در زمینه ای احساس ناتوانی و شکست کرده است، لذا در قلب او به کینه و عداوت تبدیل شده است. بنابراین تخریب و ویرانی میخواهد. آن قسمت از استعدادها و توانمندی ها را بشناسیم و دقیقاً به هماهنگی اطرافیان، با جهتدهی به آن استعداد ها و استفاده از نقاط مثبت و قوی او، رفتار نامطلوب او را تضعیف کنیم تا رفتار مطلوب او تقویت شود.