128 - بررسی اهمیت بازی در سیره معصومین
نویسنده : زهرا رستگار
براى پرورش شخصيت کودک مى توان از هم بازى شدن با كودك استفاده كرد و از این راه او را اقناع نمـوده، راه را براى حل بسـيارى از مشـكلات جسـمى و روانى هموار ساخت . يكى ازطُرق پرورش شخصيت دركودكان ، شركت بزرگسالان در بازى آنهاست. كودك از يك طرف به سبب ضعفى كه […]
براى پرورش شخصيت کودک مى توان از هم بازى شدن با كودك استفاده كرد و از این راه او را اقناع نمـوده، راه را براى حل بسـيارى از مشـكلات جسـمى و روانى هموار ساخت .
يكى ازطُرق پرورش شخصيت دركودكان ، شركت بزرگسالان در بازى آنهاست. كودك از يك طرف به سبب ضعفى كه در خود و قوّتى كه در بزرگسالان حس مى كند و ازطرف ديگر به علت عشقى كه فـطرتا به تكامل و تعـالى دارد، مايل است كارهاى بزرگترها را مو به مو تقليد كند و عملاً خود را شبيه آنها بنمايد…
موقعى كه پدر يا مادر خود را تنـزّل مى دهد و در بازى كودكان شـركت مى كند و آنان را در كارهاى كودكانه مساعدت مى نمايد، جان طفل از مسرّت و شادى لبريز مى شود و ازخوشحالى به هيجان مى آيد ، در باطن خويش احساس مى كند كه کارهای کودکانۀ اوآنقدر ارزنده و مورد توجه است که پدر و مادر با وی همکاری می كنند و خود را هم سطح او قرار می دهند. چنين احساسى،شخصيت رادرطفل زنده مى كند و حسّ استقلال و اعتماد، در باطن او شكفته مى شود.
امـيرمؤمنان(ع)درباره رفتار لايق كودكان واين كه والدين درارتباط با كودكان خود را تا حدّ طفوليت و كودكى تنزل دهند ، فرمود :
« مَنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ، صَبا »
كسى كه فرزند (كوچك) دارد ، با او رفتار كودكانه داشته باشد .
مطالعه در زندگى عملى رسول خدا (ص)و ديگر پيشوايان اسلام نشان می دهد
كه آنها كودك را بـه بازى واداشته و حتى خود با آنها بازى مى كردند.
داستان بازيهاى پيامبر(ص) با نوه هايش معروف است.
در روايات مى خوانيم : آن حضرت آنان را بردوش خويش سوار مى كرد .
امام صادق(ع) اين گونه سفارش مى كند :
« دَعِ ابْنَكَ يَلْعَبَ سَبْعَ سنينَ »
بگذار فرزندت تا هفت سالگى بازى كند
كودك در بازى نياز به همبازى دارد؛ هرگاه كودك همبازى مناسب نداشته باشد و يا در محيط خانه تنها باشد، افسرده مى گردد .
درمواردى كه كودكان مشغول بازى اند، مشاركت پدر ومادر و يا بزرگترها در بازى موجب خشنودى و سرافرازى آنان مى گردد. پدر و مادر مى توانند
با مشاركت مناسب در بازيهاى كودكان، ضمن بالا بردن مهارت وحس كنجكاوى آنها ، كودكان را براى تحمّل شرايط آينده زندگى براساس ضوابط نظام هستى، آماده كنند و خواهشهاى آنان را تعديل كنند و بتدريج آنان را از حالت كودكانه خارج كرده ، وارد دنياى بزرگترها سازند.
البته، در بازى با كودك بايد به امكانات و توان جسمانى و تعديل انتظارات كودك توجه داشـته باشيم تا هم بازى شدن با آنها لطمه اى به حرمـت پدر و مادر وارد نسازد.
به هرنحو بازی یکی ازعوامل مهمی است که برروحیه وشخصیت کودک اثرمی گزارد وبخش جدایی ناپذیرزندگی او است ، به خاطراهمیت این موضوع به بحث خواهیم نشست تا والدین و مربیان محترم هرچه بیشتر به این نیاز ضروری کودک اهتمام داشته باشند .
پیامبراسلام(ص)به پدران ومادران گوش زد فرمود که هرگاه در کودکان خود فزون کنشی و به اصطلاح، شیطنت و شلوغ بازی ، مشاهده کردند، مانع بازی و تحرک و فعالیت آنها نشوند، زیرا ممکن است همین شلوغ بازی ها و جنب وجوش ها که گاه موجب به هم ریختگی وسایل خانه وباعث ناراحتـی و عصبانیت والدین می شود ، به اخلاق فاضله و رفتارهای بهـنجار آنان در بزرگ سالی بینجامد .
« شیطنت و لجاجت کودک در کودکی، نشانه زیادی عقل او در بزرگسالی است »
در روایت دیگر از امام موسی بن جعفر ع نقل شده است که فرمود :
«یستحب عرامه الغلام فی صغره لیکون حلیما فی کبره.ثم قال:ما ینبغی الا ان یکون هکذا »
مرحوم مجلسی درذیل این روایت « عرامه» را به شیطنت، بازی گوشی و علاقه بیش از حد کودک به بازی معنا کرده است .
بنابراین، معنای روایت چنین است: شایسته است کودک به هنگام خردسالی ، بازی گوش و پر جنب و جوش باشد، تادر بزرگسالی، صبور وشکیبا و باهوش شود . سپس فرمود: البته انتظار نمی رود که کودک غیراز این باشد.
اگرکودکی، مطیع و آرام و به اصطلاح،خوش اخلاق باشد،هنگام بزرگسالی، وابسته ،کودن و کم هوش و ناشکیبا خواهد بود . چنان چه بازی و شیطنت، حق طبیعی کودک ونشانه هوش وزیرکی او در بزرگسالی است . والدین باید به آثارتربیتی بازی توجه کنندو با الهام ازسیره عملی معصومین (ع)که به فرزندان خود اجازه بازی وتفریح می دادند، به کودکان خود اجازه دهند تا به تفریح و سرگرمی مشغول باشند .
و- هم بازی شدن با کودک ازمنظر ائمه ع یکی از وظایف والدین، هم بازی شدن با کودک است. علی (ع)در این باره
فرمود:«هر کس که کودکی دارد، باید خود را تا حد طفولیت تنزل دهد و با وی بازی و تفریح کند.»
هرکه با کودک سروکارش فتاد **** هم زبان کودکی باید گشاد
پیامبر اکرم(ص)فرمودند:
« کسی که کودک در نزد اوست (سروکارش با کودک است) باید با او رفتار کودکانه در پیش گیرد»
اگر والدین در این چند دقیقه بازی با کودک ، نظم ، انضباط ، پرستیژ و وقار خود را کنار بگذارند و مانند کودک رفتار کنند، هیچ لطمه ای به شخصیت آنها وارد نمی شود.
این چنین رفتارها درسیره ائمه اطهار(ع)بسیار دیده شده است.
روزی امیرالمومنین علی ع کودک یتیمی را دید. هر چه خواست با او حرف بزند، دید غم یتیمی بر او اثر گذاشته است و حاضر نیست با حضرت سخن بگوید. آن گاه علی ع چهار دست و پا راه رفت و بع بع کرد. کودک با دیدن این وضع به خنده افتاد. یکی از یارانش که این حالت را دید، گفت :« زشت است.شما،رئیس حکومت اسلامی بع بع می کنید وچهار دست وپا راه می روید؟» حضرت علی(ع)فرمود: « در عوض ، لب یتیمی به خنده باز شد »
جابربن عبدالله انصاری می گوید: رسول خدا(ص) چهار دست و پا راه می رفت و حسنین سوارش بودند و می فرمود: « مرکب شما ، مرکب خوبی است و شما بر دوش این مرکب ، راکب خوبی هستید. »
نکته بسیار جالبی که از این دو روایت استفاده می شود این است که هدف در بازی با کودک ، شـاد کردن کودک است .
در سیره رسول اکرم(ص)آمده است :
که روزی با اصحاب از منزل خارج شد. ناگهان حسین(ع)را که کودک خردسالی بود دید که سرگرم بازی با کودکان است.
پیامبر اکرم(ص)از اصحاب جدا شد و در حالی که با شور و شوق خاصی به سوی فرزندش قدم بر می داشت ، دستان مبارک را گشود تا او را در آغوش بگیرد. کودک خنده کنان به این سو و آن سو فرار می کرد و رسول الله ص نیز خندان از پی او می دوید و سرانجام کودک را گرفت. سپس دستی زیر چانه او و دست دیگر را پشت گردن وی گذاشت و او را بوسید.