90 - بررسی فرقه بهائیت در ایران
نویسنده : مهندس حسین رأفتی
مروری بر ” بهائیت ” : بهائیت یک دین اختراع شده است که حسین علی ملقب به “بهاء” آن را ایجاد و آشکار نمود؛ کسی که مدعی نبوت شد و به گمانش به واسطه ظهور و بعثت او شریعت اسلام نسخ شده است. مؤسسان آن: میرزا حسین علی ملقب به بهاء در روستای نور منطقه مازندران […]
بهائیت یک دین اختراع شده است که حسین علی ملقب به “بهاء” آن را ایجاد و آشکار نمود؛ کسی که مدعی نبوت شد و به گمانش به واسطه ظهور و بعثت او شریعت اسلام نسخ شده است.
مؤسسان آن: میرزا حسین علی ملقب به بهاء در روستای نور منطقه مازندران ایران در سال 1233 ه ق. متولد شد.
میرزا حسین علی با یکی از مدعیان نبوت به نام “باب” ملاقات نمود و جزو مریدان او گردید و تا زمانیکه باب مْرد از جمله پیروان او بود .
ولی بعد از مرگ باب با برادرش “صبح الازل” بر سر جانشینی باب دچار نزاع و اختلاف شدند و همین امر منجر به تفرقه و دوری آنها از لحاظ جسمی و فکری شد.
پس از مرگ باب، بهاء مدعی نبوت شد ولی تنها به این ادعا اکتفا نکرد بلکه از آن هم پا فراتر گذشته و مدعی الوهیت گردید؛ بدین معنی که او همان پاینده پابرجایی است که می ماند و جاوید می باشد و مدعی شد روح خداست و او همان کسی است که پیامبران و رسولان را مبعوث داشته و ادیان را به صورت وحی ارسال و به گمانش باب تنها پیامبری بود که کار مهمش بشارت به ظهور او بوده است.
زمان پیدایش بابیه و تولد و ظهور بهائیت
بابیه از ابتدا در ایران ظهور کرد و باب دعوتش را به صورت پنهانی شروع نمود اما سرانجام مشهور گردید و خبر آن به حکومت رسید در نتیجه اقدام به دستگیری او کردند و در سال 1263ه ق. برابر با 1847م. زندانی شد .
با این حال پیروانش برای ملاقات با او در زندان ، راهی را یافته بودند و در مورد ادامه حرکت فکریش با او مشورت می نمودند.
بعد از آشکار شدن کارشان، دعوتشان از حالت پنهانی، علنی و آشکار شد، پیروان خویش را جهت ایجاد یک کنفرانس دعوت کردند. در ماه رجب سال 1264 در “صحرای بیدشت” ایران اجتماع کردند و نسخ شدن شریعت اسلام را اقرار و اعلان داشتند؛ چون باب عمل کردن به آن را باطل اعلام کرده بود.
از بیشترین طرفدار این فکر یعنی لغو کردن شریعت اسلام مرد بسیار شوریده حال و سرسخت حسین علی نوری بود .
کسی که در آن کنفرانس عمومی توانست خود را بنمایاند و با لقب بهاء الله از آن کنفرانس خارج شود و از اینکار بعداً استفاده کرد و خود را برای جانشین باب آماده نمود.
همراه بهاء در ترور نافرجام ناصرالدین شاه ایران شرکت نمود و بعد از ناکام ماندنشان و شناسایی عاملان، بهاء به سفارت روسیه که از او اعلان حمایت کامل نموده بود پناهنده شد و تا زمانیکه از حاکمان ایران وعده عدم کشتن و اعدامش را نگرفت او را تسلیم ننمود.
و به این امر تنها، بسنده نکرد بلکه برای خارج شدن او از ایران مساعدت نمود در نتیجه بهاء و برادرش صبح الازل در جمادی الآخر سال 1269ه ق. برابر با 1853م. به بغداد تبعید شدند و در ذی القعده 1279ه. معادل آوریل 1863م. به استانبول ترکیه و از آنجا نیز به ادرنه رفتند و مدت چهار سال و نیم آنجا ماندند، در خلال آن سالها برادران با هم شروع به اختلاف کردند و بر سر مناصب و القاب با هم به جدال پرداختند ولی در همان زمان بهاء در بین عامه مردم اقدام به نشر و دعوت خویش نمود.
طایفه و گروهی موسوم به بهائیه به او گرویدند و از او پیروی کردند و گروهی دیگر موسوم به ازلیه یا بابیه به پیروی از برادر دیگر باب اقدام کردند.
دولت عثمانی خطر بهاء و صبح الازل برادرش را بر مردم دریافت؛ لذا برای بار دیگر اقدام به تبعید آنها کردند و آن دو برادر را از هم جدا نمودند صبح الازل را به قبرس تبعید کردند و او تا زمان مردن در آنجا ماند و در همان زمان بهاء به شهر عکا در فلسطین تبعید گردید و او را تعدادی از پیروانش همراهی کردند.
در سال 1285ه ق. معادل 1868م. در آنجا ساکن شد، در آنجا بود که جمعی از یهودیان را ملاقات کرد کسانی که از وی حمایت کردند و از همان زمان عکا به مقر دائمی برای بهائیان تبدیل و به صورت یک مکان مقدس برایشان در آمد.
حقوق اجتماعی بهائیان در ایران:
آیا خدمات اجتماعی برای بهاییان در ایران مثل بقیه مردم است؟
و اصلا از نظر اسلام، باید باشد یا خیر؟
ما در ایران اهل كتاب هم داريم كه احكامى متفاوت با كافر و مشرك دارد.
مثلا آيه الله خامنه اى ، اهل كتاب را پاك مى دانند و نيز برخى ديگر از مراجع.
اما بهايى ها ، فرقه ضاله هستند. و كافر.
تمامى ايرانيان ، با هر عقيده و نحوه تفكر ، در قانون و در عمل ، تمامى حقوق اجتماعى ،
از قبيل امنيت ، حق مالكيت ( عرصه ، اعيان …) ، حق راى دادن در انتخابات ، حقوق مراجعه به قوه قضاييه و مطالبه حق ، حتى كمكهاى بهزيستى و يارانه نقدى ! ، تحصيل تا قبل دانشگاه و …. دارند.
حتى اقليت هاى مذهبى ، على رغم تعداد محدود ، سهميه قطعى نماينده قوه مقننه دارند ،
كه حضورى بسيار مهم و با مفهوم است.
براى ورود به دانشگاه ، هر كشور و هر دانشگاهى در دنيا ، شرايط ورودى دارد.
از آنجایی که شخص به سن قانونی و توانایی عقلی و شرعی رسیده است ،
ما شرط دين اسلام يا اقليت هاى مذهبى ( اديان تعريف شده و رسمى اهل كتاب ) را داريم.
محبت و مودت اسلامى رايج در ايران ، هرگز در كشورهاى غربى ديده نميشود.
نگاه و رفتار با سياه پوستان اون كشورها ،
محدوديت هاى شديد براى مذاهب و اقليت ها و حتى نوع پوشش و حجاب ، حتى در دبستانها ! تا دانشگاه و محل كار ….
از نمونه هاى رايج و بسيار علنى سالهاى اخير است.
چرا فقط به همین فرقه ضاله اطلاق می شود؟! مثلا مسیحیانی که برای خدا شریک قائل میشوند را ضاله نمی گویند؟!
در اسلام و قانون اساسی ما تعاریف مشخص و مدونی برای این موضوعات تعریف شده است که در ادامه نکاتی را به تفکیک تقدیم می کنم:
عدم رعایت قوانین حقوق بشر برای بهائیان در ایران، دروغ بزرگ این فرقه است
یکی از فعالیت های مهم بهائیت در سالهای پس از انقلاب مظلوم نمایی و سردادن شعار های حقوق بشر و ادعای محرومیت این فرقه ضاله از حقوق شهروندی در ایران است.
ادعایی که شاید حقیقت آن را بهتر از هرجا در میان سخنان جداشدگان از این فرقه جستجو کرد.
در همین راستا و برای بررسی بیشتر این مسئله به سراغ مصاحبه با ایراج غلامی، که سالهای زیادی عضو این فرقه بوده و به لطف حضرت حق به دین اسلام و مذهب شیعه گرویده رفتیم. آنچه از نظر می گذرانید مختصری از این گفتگو است.
به نام خدا
باسلام واحترام
امروزه یکی از فرقه هایی که امروزه درجامعه بروز کرده ساخت فرقه هایی است که توسط افرادی است که بوجود آمده است ویکی از مشهورترین آن میتوان به فرقه بهاییت اشاره کرد وفرقه ای که از کشوری چون اسرائیل تبعیت میکند وآن کشور راکسی به رسمیت نمیشناسد آیا واقعا نام این فرقه راچه میتوان گذاشت
به نظرم صاحبان این فرقه باید کمی درامورکارهای خود تجدیدنظر بنمایند