144 - بهداشت روانی کودک
نویسنده : زهرا رستگار
بهداشت روانی کودک کودک از بدو تولد تحت تاًثیر محیط قرار می گیرد و در مسیر رشد ، مراحل روانی – اجتماعی مختلفی را طی می کند. لذا اگر والدین محترم ، نسبت به این مسائل آگاهی لازم را نداشته باشند ، رفتار غلطشان موجب وارد آمدن انحرافات روانی خطرناک به کودکانشان خواهند شد. بنابراین در […]
کودک از بدو تولد تحت تاًثیر محیط قرار می گیرد و در مسیر رشد ، مراحل روانی – اجتماعی مختلفی را طی می کند. لذا اگر والدین محترم ، نسبت به این مسائل آگاهی لازم را نداشته باشند ، رفتار غلطشان موجب وارد آمدن انحرافات روانی خطرناک به کودکانشان خواهند شد. بنابراین در اینجا به ذکر این موارد روانی خواهیم پرداخت:
از بدو تولد تا پایان یک سالگی
دوران نوزادی تا یک سالگی ، دوران بسیار حساسی است. این دوران « دوران اعتماد سازی » می باشد. دوران اعتماد سازی یعنی این مقطع زمانی ، زمینه ساز ایجاد احساس امنیت یا عدم امنیت در کودک ، در دوران جوانی و بزرگسالی است. لذا اگر والدین محترم دوست دارند فرزندشان وقتی بزرگ شد ، فردی با اعتماد به نفس مناسب باشد ، باید در این مدت زمان ( یعنی از بدو تولد تا پایان یک سالگی ) مواظب فرزندشان باشند و نیازهای او را برطرف کنند. از جمله کارهایی که مادران باید در این مدت انجام دهند این است که :هنگام گرسنگی به او شیر دهند. هنگامی که بچه نیاز به نوازش دارد ، او را در آغوش گیرند و نوازش کنند و کارهایی شبیه به این ، چنین کودکی وقتی بزرگ می شود ُ اعتماد به نفس و احساس امنیت بالایی دارد. اما اگر مادری در این سنین بی اعتنا به کودکش باشد ، به عنوان مثال: بچه خودش را خیس کرده ، اما مادر به جای عوض کردن او ، می گوید: تازه او را عوض کرده ام ، بگذار همین طور بماند یک ساعت دیگر عوضش می کنم. چنین مادری باید بداند که ، از زمانی که این بچه خودش را خیس کرده ، تا زمانی که مادر او را عوض می کند ، اذیت شده و اعتماد خود را نسبت به مادرش و اعتماد خود را نسبت به اجتماع در بزرگسالی از دست خواهد داد. همانطور که روانشناسان با تحقیق بر روی جوانی که به اطرافیان خود ، از جمله همسرش اعتماد نداشت ، به این نتیجه رسیدند که والدین او از تولد تا پایان یک سالگی به او توجه کافی را نداشته اند.
بنابراین والدین محترم در این دوران حساس نیازهای فرزندتان را در اسرع وقت برطرف نمایید.
از ۲ سالگی تا پایان ۳ سالگی
این دوره را « دوره ی استقلال رأی » می نامند. مثلاْ اگر امروز نوجوانی کاسه ی چه کنم چه کنم به دست گرفته و از تصمیم گیری در امور شخصی خود ناتوان است ، به سبب عملکرد غلط والدین او در سن ۲ تا پایان سه سالگی است.
والدین محترم! اگر شما در این سن ، همه ی کارهای کودکتان را خودتان انجام دهید و مدام به او القا کنید که « نمی توانی » ، مطمئن باشید که کودکتان در دوران جوانی و بزرگسالی استقلال رأی نخواهد داشت و در مورد مسائل کوچک نیز منتظر می ماند تا دیگران برایش تصمیم بگیرند.
پس! وظیفه ی شما به عنوان والدین او ، آموزش و نظارت است. یعنی باید سعی کنید که به کودک خود یاد دهید که کارهای مربوط به خود را خودش انجام دهد ، و در این سنین انجام کارهای بی خطری که کودک از عهده ی انجام آن بر می آید را به او واگذار نمایید. اگر والدین خودشان همه ی کارهای بچه را انجام دهند نتیجه اش این می شود که فرزندشان در آینده برای نوشتن تکالیف مدرسه از پدر و مادر کمک می خواهد و در جوانی برای تصمیم گیری در امور مهم مانند انتخاب همسر نیز ،به نظر دیگران تکیه می کند و استقلال رآی نخواهد داشت.
بنابراین عطوفت مادرانه و دل سوزی پدرانه نباید باعث حمایت های بیش از اندازه شود و اعتماد به نفس کودک را بخشکاند. بلکه وظیفه ی آنها فقط همراهی و هدایت کودک می باشد
از ۴ سالگی تا پایان ۵ سالگی
این دوره را «دوره ی ابتکار » می نامند. زمانی که بچه این سن را پشت سر می گذارد ، سوالاتی در ذهنش نقش خواهد بست. لذا اگر والدین به سوالات او با صبر و حوصله پاسخ دهند و او را در انجام فعالیت های خود ( البته فعالیت های بی خطر ) آزاد بگذارند ، کودک به حس ابتکار دست خواهد یافت. در غیر این صورت ، کودک در برابر جواب های سر بالای دیگران و بی توجهی آنها احساس گناه می کند و آرامش روانی خود را از دست خواهد داد و این زمینه ای برای انحرافات در او خواهد شد.
از ۶ سالگی تا پایان ۱۱ سالگی
این دوره را « دوره ی سازندگی » می نامند. اگر به کودک در این سن اجازه داده شود تا کارهایی بکند و یا چیزهایی بسازد که در مقابل انجام آنها تشویق شود ، در او احساس سازندگی به وجود می آید ، ولی انتقاد از او و محدود کردنش ، حس حقارت را در او ایجاد می کند و پیدایش حس حقارت ، پیامدهای منفی زیادی را به همراه خواهد داشت.