172 - بازی و نقش آن در رشد اجتماعی کودک
نویسنده : زهرا رستگار
بازی و نقش آن در رشد اجتماعی کودک کودک، می تواند با عاریت گرفتن اسباب بازی ها، دنیای خویش را بسازد. کودک می تواند جهان خویش را پر از خویشاوندانی سازد که ساخته و پرداخته ی ذهن خود وی هستند. او می تواند هر چیزی را برگزیند و یا آن را کنار بگذارد. کودک هم […]
بازی و نقش آن در رشد اجتماعی کودک
کودک، می تواند با عاریت گرفتن اسباب بازی ها، دنیای خویش را بسازد. کودک می تواند جهان خویش را پر از خویشاوندانی سازد که ساخته و پرداخته ی ذهن خود وی هستند. او می تواند هر چیزی را برگزیند و یا آن را کنار بگذارد. کودک هم چنین قدرت دارد تا بر دامنه ی احساسات و انگیزه های درونی اش، کوهی را برپا دارد و به سلامت بر قله ی آن، صعود کند. کودک از طریق بازی با انواع اسباب بازی ها، موفق به شناخت شکل ها، رنگ ها، اندازه ها، جنس اشیا و اهمیت آن ها می شود و از بازی ها و ورزش ها، مهارت به دست می آورد. با اکتشاف و جمع آوری اشیا، اطلاعاتی را کسب می کند که نمی تواند در کتاب های درسی پیدا کند. احساسات، بازخوردها و افکار متلاطم شده ا ش آشکار شده، پیچ وتاب می خورد و در پایان به آرامی برجای خود می نشیند.
فواید بازی برای کودکان
بازی، هر گونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدف داری است که به صورت گروهی یا فردی انجام می شود و موجب کسب لذت و ارضای نیازهای کودک می شود. بازی، پاسخی برای رشد و تکامل استعدادها، قابلیت ها، توانایی ها و نیازهای ابتدایی و مقدماتی کودک است. بازی، ابزار تفکر کودک، وسیله ای برای سازندگی و آموزش، منشأ تکامل رشد جسمی و ذهنی و وسیله ی ارضای حس کنجکاوی او است. کودک به وسیله ی بازی نیازهای خود را برآورده و عواطف خود را تحت کنترل در می آورد. بازی، آثار بسیار مثبت در کودکان دارد که به مواردی از آن اشاره می شود:
بازی و مصرف انرژی اضافی: کودکانی که انرژی کم تری دارند، میل کم تری به بازی از خود نشان می دهند. بازیگوشی در کودکان، نشان عقل و استقامت آن ها در هنگام بزرگ سالی است و جای هیچ گونه نگرانی نیست.
بازی و یادگیری کنترل اعضای گروه: بازی به کودک کمک می کند تا کنترل اعضای بدنش را در دست بگیرد؛ مهارت های بدنی خود را کامل کند و بین عضلات خود هماهنگی ایجاد کرده و حواس پنج گانه ی خود را تقویت کند. هنگامی که کودک با انگشتان خود بازی می کند؛ در واقع با شیوه ی به کار بردن آن ها آشنا می شود.
بازی و غلبه بر خشم، ترس، حسادت و غم: ترس ها و حسادت های پنهان کودک، گاهی به صورت غول جلوه گر می شوند و او با جنگ و گریز بر آن ها پیروز می شود. گاهی کودک خود را به جای شخصیت شرور قصه می گذارد و هر بلایی که دوست داشته باشد سر بقیه می آورد.
بازی و پیش رفت تکلم کودک: از آن جا که در یک بازی تخیلی، قهرمان های مختلفی وجود دارند که با هم تبادل افکار می کنند، کودک با لهجه ها و لحن های مختلف صحبت می کند و این باعث می شود تا تکلم وی بهبود یابد.
بازی و یادگیری رفتار با دیگران: کودک با بازی یاد می گیرد که چگونه با کودکان دیگر رفتار کند. کودکان ممکن است سر اسباب بازی ها با هم دعوا کنند. شما نباید تا زمانی که کار خیلی بالا نگرفته دخالت کنید. بگذارید تا کودکان خودشان یاد بگیرند که برنده و بازنده ی خوبی باشند.
بازی و سلامت روانی کودک: بچه هایی که به طور خشک تربیت شده اند، خیلی بیش تر عقده ی حقارت دارند؛ زیرا آن ها برای انجام کارهای صحیح تحت فشار بوده اند و از خواسته های شان جلوگیری شده است و همین مطلب باعث ناراحتی آنان می شود.
بازی و تربیت اخلاقی: کودک، حق و باطل، گناه و ثواب را در خانه و مدرسه یاد می گیرد؛ ولی اجرای مقررات اخلاقی در آن ها به اندازه ی بازی، جدی نیست. کودک می داند که اگر بخواهد عضو پذیرفته و مورد توجه گروه باشد، باید باانصاف و مؤدب، درست کار، راستگو و خوددار باشد.
عوامل مؤثر بر بازی کودکان
تحرک جسمانی برای رشد و نمو سالم کودک ضروری است. بازی برای کودک، وسیله ای است برای پرورش قوای درونی او و آماده شدنش برای سازندگی آینده. عوامل مؤثر بر بازی این گونه معرفی می شوند:
سن: بازی با حرکات بدنی در نوزادی آغاز و تدریجاً در بزرگ تر شدن جای خود را به ورزش می دهد.
هوش: کودک باهوش تر بازی های متنوع تر انجام می دهد و کم تر به یک نوع بازی می پردازد. افراد باهوش تر از بازی های انفرادی لذت می برند و معمولاً انرژی بدنی شدید صرف نمی کنند.
جنسیت: تأثیر جنسیت در بازی از سن هشت سالگی آغاز می شود؛ در نزد پسران وسیله ای برای اثبات خود در برابر دیگران و برای دختران وسیله ای برای بودن با دیگران است. دختران بیش تر کلامی بازی می کنند، در حالی که پسران به فعالیت های بدنی مشغول اند. دختران در بازی پرخاش گر نیستند، در حالی که پسران باهیجان و حرکات ماهیچه ای بازی می کنند. پسران، اغلب در بازی تابع قانون و مقررات نیستند و بیش تر به نفع خود به بازی می پردازند. در حالی که دختران گرایش شدید به قوانین و آداب و رسوم دارند.
هم بازی و اسباب بازی: کودکان تا پانزده ماهگی میل به بازی با هم سالان ندارند و بیش تر انفرادی به بازی می پردازند. حدود نه تا سیزده ماهگی، اوج اشتغال به بازی انفرادی کودکان است. تدریجاً اختلافات کاهش می یابد و در سنین نوزده تا 25 ماهگی بازی با هم سالان در کودک شکل می گیرد. تدریجاً با رشد اجتماعی کودک، همانندسازی و الگوپذیری در بازی های کودک افزایش می یابد، و تا بلوغ ادامه دارد.
نقش اسباب بازی در زندگی کودکان
کودکان به کمک اسباب بازی ها به طور غیرمستقیم آموزش می بینند و دنیای تازه ای را برای خود می سازند. دنیایی که در آن اسباب بازی های ساده، خود را به راحتی در اختیار شخصیت های زاییده ی تخیل کودک می گذارند. اسباب بازی ها بایستی نیازهای اجتماعی، هوشی، عاطفی و جسمانی کودک را برآورده کند. رشد کودک در جریان پنج سال اول زندگی، بیش از هر دوره ی سنی دیگر، به اسباب بازی هایی که در دست رس او قرار می گیرد، وابسته است. انجمن فروشندگان اسباب بازی بریتانیا هفت نوع بازی عمده که به رشد کودکان در زمینه های مختلف کمک می کند، مشخص کرده است:
بازی اکتشافی: وقتی که کودکان از محیط اطراف شان آگاه می شوند، به وسیله ی اسباب بازی هایی که حواس مختلف را تحریک می کند به کاوش و اکتشاف می پردازند.
بازی پرانرژی: کودکان با بازی، مهارت های جسمانی شان را پرورش می دهند. اسباب بازی هایی مثل دوچرخه و بازی هایی که با توپ انجام می شود، می تواند به این نوع بازی ها کمک کند.
بازی سازنده: در این بازی کودکان کشف می کنند که چگونه اشیا با هم دیگر جور می شوند و می توان آن ها را به هم متصل کرد. قطعات و پازل ها برای بازی سازنده مناسب هستند.
بازی تقلیدی: این بازی فرایند مشاهده و سپس الگوبرداری از دیگران است و کمک می کند کودکان درباره ی رفتارهای اجتماعی بیاموزند. اسباب بازی هایی مثل: تلفن، وسایل پخت وپز و لباس های محلی، باعث تقویت بازی اجرای نقش می شود.
بازی اجتماعی: تعامل داشتن باعث رشد شناخت اجتماعی و مهار ت های اجتماعی می شود. این بازی به وسیله ی اسباب بازی هایی که بیش از یک کودک می توانند با آن بازی کنند، تقویت می شود. به عنوان مثال، بازی های توپی گروهی، یا بادبادک هوا کردن.
بازی وانمودی: این بازی تخیل را به کار می اندازد و کودک را حاکم دنیای تخیلی اش می کند. در این بازی، کودکان از اسباب بازی های متنوعی استفاده می کنند.
بازی مهارتی: مهار ت های ذهنی و جسمانی کودک را افزایش می دهد. اسباب بازی هایی مثل مجموعه ی وسایل ساختنی و تکمیل کردنی که مستلزم توجه و تمرکز هستند، در این نوع بازی به کار گرفته می شوند (عسگری زاده،1390، 215).
نقش بازی در رشد اجتماعی کودکان
از بُعد رشد اجتماعی، تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودک را قادر می سازد تا تصورش را از خود و دیگران به صورت عام رشد دهد. در بازی های گروهی که دارای مقررات و قواعد است، بازیکن باید نقش دیگر بازیکنان را بداند و هم چنین باید توانایی «برعهده گرفتن نقش دیگران» را در خود رشد و توسعه دهد، تا از طریق پیش بینی آن چه در آینده اتفاق خواهد افتاد، بتواند رفتار خود را با آن سازگار کند. کودک، شروع به ارزیابی توانایی های خود در مقابل دیگران می کند و هویت یا تصور از خود را بهبود می بخشد. از طریق بازی کردن نقش های مختلف بزرگ سالان، مقررات اجتماعی و معیارهایی که رفتار بازیگر را تنظیم می کند، می آموزد.
کودک در بازی با سایر کودکان، چگونگی ایجاد ارتباط با آنان را یاد می گیرد، دیگران را بهتر می شناسد و از خود نیز شناخت بهتری پیدا می کند. بازی، عواطف و احساسات کودک را بیدار می کند، در تقویت جسم و روح او تأثیر زیادی داشته و او را به سوی زندگی اجتماعی و قبول مسئولیت ها راهنمایی می کند. کودک با بعضی از بازی ها، مانند لباس پوشاندن به عروسک، غذا پختن، رنگ آمیزی عکس ها، جواب دادن به تلفن و… به تمرین نقش خود و مسئولیت ها در بزرگ سالی مشغول می شود، موجب ارتباط کودک با محیط بیرون می شود و دنیای اجتماعی او را گسترش می دهد. هم کاری و مشارکت کودک توسعه می یابد؛ با رعایت اصول و مقررات آشنا می شود؛ همانندسازی با بزرگ سالان را می آموزد؛ با مفهوم سلسله مراتب آشنا شده و آن را رعایت می کند؛ رقابت را می آموزد و شکست را به طور واقعی تجربه می کند؛ قدرت ابراز وجود پیدا می کند و از ترس و خجالت بیهوده، رها می شود. کودک با بازی، حمایت از افراد ضعیف را می آموزد؛ به خصوص بازی جسمانی که سبب چالاکی و افزایش مهارت حرکتی و رشد تقویت سیستم عصبی کودک می شود.
کودکان با تمرین زندگی آینده از طریق بازی و فراگیری روابط انسانی و اجتماعی و هم کاری در گروه های بازی می توانند رشد اجتماعی خود را تقویت کنند. رشد اخلاقی و معنوی به صورت پای بندی به نظم و مقررات، رعایت حقوق دیگران، کمک به دیگران، خیرخواهی و لذت بردن از خدمت به دیگران، از دیگر آثار بازی در کودکان است. کودکان، در سنین کم، بازی های انفرادی را بیش تر مورد توجه قرار می دهند و حضور والدین را در این بازی ها مهم می دانند، در حالی که با افزایش سن کودک، بازی ها به شکل گروهی، قاعده دار و همراه با نظم و احترام به حقوق دیگران انجام می شوند.
عواقب محرومیت کودکان از بازی
محرومیت از بازی، زیان بخش است و چهار پیامد عمده دارد که می توان به صورت زیر آن ها را عنوان کرد:
* اگر تجربیات بازی طبیعی در طول زندگی کودک وجود نداشته باشد، احتمال بیش تری وجود دارد که کودک رفتارهای بسیار خشونت آمیز و ضداجتماعی نشان دهد، صرف نظر از جنسیت، سن، وضعیت خانوادگی، تحصیلات و درآمد.
* وقتی کودک دایماً از بازی محروم باشد، محرومیت حسی ادامه پیدا می کند. در همین ارتباط از امام صادق a چنین روایت شده که «کودک باید هفت سال اول بازی کند، در هفت سال دوم، باید خواندن و نوشتن بیاموزد، و در هفت سال سوم، مقررات زندگی و حلال و حرام زندگی را بگیرد.» هم چنین حضرت علی aفرموده اند: «فرزندت در هفت سال اول برگ خوش بویی است در ساقه ی وجود درخت شما. در هفت سال دوم، خدمت گزار و مطیع و فرمان بردار شماست و در هفت سال سوم، یا دوست تو خواهد بود و یا دشمن تو شده است»(کریمیان،1381).
* آن ها از نظر عاطفی و اجتماعی و عاطفی سرکوب شده، جلوی احساسات خود را می گیرند، آمیزش و معاشرت برای آن ها سخت است، از تکالیف مدرسه عقب می مانند و خیلی زیاد در معرض خطر چاق شدن قرار می گیرند.
* کالج پزشکی بایلور در سال 1997 گزارش کرده که کودکانی که بازی نمی کنند، رشد مغزشان بیست تا سی درصد کم تر از اندازه ی متوسط رشد مغز در بچه های هم سن و سال آن هاست. مطالعات مربوط به محرومیت از بازی روی گونه های دیگر ثابت کرده است که آثار آن واقعاً شدید است، بروز پرخاش گری و رفتارهای عجیب و غریب و از دست دادن قدرت یادگیری رفتارهای اجتماعی (وندنبرگ، 2001).
کلام آخر
کودک از بازی هایی که خودش انتخاب می کند، بیش تر لذت می برد و باید حق انتخاب را به وی داد. اسباب بازی باید محرکی برای خلاقیت کودک باشد و او را به آفرینندگی و سازندگی سوق دهد و علاوه بر سرگرمی، پیام تازه برای کودک داشته باشد. کودک باید در انتخاب اسباب بازی آزاد باشد. نباید فقط یک هدف برای استفاده داشته باشد، بلکه بایستی کودک تجربیات بسیاری را یک جا در آن تجربه کند تا کاربرد صحیح و کشف کردن را از طریق آن بیاموزد. کودکی که از ابتدا در یک فضای بسته زندگی کند و با نسخه های کلیشه ای عوام تربیت شود، آینده ای جز افسردگی و پرخاش گری نخواهد داشت. همان گونه که گیاه به نور، آب و خاک قوی و مناسب برای رشد نیاز دارد، کودک نیز به آزادی، احترام و استقلال نسبی احتیاج مبرم دارد تا از این رهگذر به حقوق حقیقی خود دست یابد و به کمال برسد.
منابع:
-عسکری زاده، قاسم، روان شناسی بازی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1390
-کریمیان، منصور، تولد و تربیت فرزند: نگاهی به معارف اهل بیت(ع)، تهران، فارابی، 1381
-VandenBerg, C.,VanRee, J., and Spruijt, B.(2001) Play deprivation decreases adult social behaviour. www. noldus. Com/ application/ neuroscie/ Vandenberg. Htm