182 - رفتارهای ناهنجار و خرابکارانه در کودک
نویسنده : زهرا رستگار
رفتارهای ناهنجار و خرابکارانه در کودک چکیده: بعضی از کودکان رفتارهایی را از خود به نمایش میگذارند که کمی از رفتارهای طبیعی و مطابق با سنّشان، فاصله گرفته و به رفتارهای خرابکارانه تبدیل شده است، این اعمال مثل: شکستن شیشهی خانه، شکستن لیوان، پرتاب کردن چاقو و …، میباشد. البته باید به این نکتهی […]
رفتارهای ناهنجار و خرابکارانه در کودک
چکیده: بعضی از کودکان رفتارهایی را از خود به نمایش میگذارند که کمی از رفتارهای طبیعی و مطابق با سنّشان، فاصله گرفته و به رفتارهای خرابکارانه تبدیل شده است، این اعمال مثل: شکستن شیشهی خانه، شکستن لیوان، پرتاب کردن چاقو و …، میباشد.
البته باید به این نکتهی مهم نیز توجه داشت، که رفتارهای خرابکارانه با جنب و جوشها و شیطنتهای معمول سنین کودکی، تفاوتهای بسیار دارد.
دلیلهای زیادی برای رفتارهای خرابکارانه وجود دارد که بعضی از آنها به علتهای روانی بر میگردد که از مصادیق آن: (کنجکاوی و خیالبافی، انحصار طلبی، از خود بیگانگی) میباشد.
دومین دلیل برای این رفتار به علتهای عاطفی بر میگردد که از مصادیق آن میتوان به: (تخلیهی هیجانات و ناراحتیها، ابراز حسادت یا احتیاج به محبت بیشتر، احساس بی پناهی، بیان خشم، توجه بیش از حد خانواده و به اصطلاح لوس شدن کودک)، اشاره شد و در همین قسمت با توضیح کوتاهی به چند نشانهی لوس شدن کوتاه اشاره شده است.
سومین دلیل برای رفتارهای خرابکارانه در کودک علتهای اجتماعی است. که از مصادیق آن میتوان به (روابط نا موفق اعضای خانواده، تنبیهات شدید، احساس ناچاری و نداشتن سرگرمی مناسب، جلب توجه، زدودن آثار جرم، سکوت اعضاء خانواده در قبال رفتارهای اشتباه) اشاره نمود.
چهارمین دلیل برای رفتارهای خرابکارانه به علتهای شخصیتی بر میگردد.
(عصبی بودن و بد خلق بودن، اولین مصداق آن میباشد) در توضیح این بخش از مقاله به چند ویژگی و خصوصیت کودکان عصبی نیز اشاره شده است، اما مصادیق دیگر علتهای شخصیتی خرابکاری عبارت است از: تثبیت موقعیت قبلی، شرارت شخصیتی و بی رحمی در کودک و بالاخره احساس شکست شخصیتی
و آخرین دلیل رفتارهای خرابکارانه را در علتهای زیستی خلاصه نمودیم، که از مصادیق آن میتوان به مصرف نیرو در کودک و نیاز به تخلیه آن، وجود بیماری و نارساییهای عضوی، اشاره کردیم.
که توضیح تمام موارد، انشاءالله در متن نوشتار خواهد آمد.
در ادامهی مقاله به تبیین شناسائی علت رفتار اشتباه در کودک پرداخته و سپس به نکاتی پیرامون حل این مشکل اشاره شد
و در پایان مقاله به عنوان فصل الخطاب مقاله به کودکانی با شخصیتهای بی رحم اشاره شد و رفتارهایی را برای حل این مشکل به والدین ارائه گردید.
مقدمه:
آیا تاکنون، کودکتان بدون دلیل، اسباب بازیهای برادر کوچکش را به هم ریخته است، یا به عنوان مثال تاکنون وی، کاغذهای کتاب مورد علاقهی شما را ورق ورق کرده است، یا آیا بدون دلیل لیوانهای خارجی و گران قیمتی که برای شما ارزش زیادی داشته است را، بر روی سرامیکهای آشپزخانه به عمد انداخته است!؟
و حتی اگر وسیلهای را برای خرابکاری به دست نیاورده مدام با به هم زدن درِ اتاق، باعث ناراحتی شما شده است!؟ یا مدام با جیغهای پشت سرهم اعصابتان را دگرگون کرده است!؟
اگر جواب سؤالهای بالا مثبت است، شما با یک کودک خرابکار، مواجه هستید.
خرابکاری در کودک، میتواند به عنوان یک ناهنجاری روانی نامیده شود، که مسلماً این نوع رفتار نیز، مثل بقیهی ناهنجاریهای جسمی و روانی، قابل درمان است.
البته نمیخواهم نام آن را بیماری بنامم، لکن شاید بتوان گفت آن بیماری است، که پزشک و دوای اصلی آن مطالعه و شناخت عاملهای اصلی آن توسط والدین و در مقابل آن اتخاذ بهترینهای روش مقابله با آن است، پس نخستین مرحلهی درمان این نوع بیماری شناخت و علت یابی اصلی آن است.
لذا به خانواده های محترم، از همین جا، قول میدهیم که نگران بهبودی این رفتار کودک نباشید، زیرا اصلاً جای نگرانی وجود ندارد.
علت یابی کنید، چرا کودک شما خرابکاری میکند!؟
شاید کودک شما هم کودک خرابکاری باشد، شاید تاکنون انتقادهای زیادی را از اطرافیان و دوستان خود پیرامون خرابکاری کودکتان مشاهده نمودهاید و بارها در مقابل دیگران به خاطر رفتارهای فرزندتان، خجالت زده شدهاید. شاید بسیاری از مهمانیها را به خاطر رفتار کودکتان، با بهانه های مختلفی که آوردهاید، از دست دادهاید.
حتی ممکن است کودکتان وقتی حیوانی را ببیند، به سمت او رفته و موجب آزار وی نیز گردد، که همه و همه باعث آزار روحی والدین گشته است. (که البته این امر یک موضوع شایع در میان کودکان خرابکار به حساب میآید)
اما خرابکاری و علت اساسی آن چیست!؟
البته امیدوارم میان خرابکاریهایی که به واسطهی رشد طبیعی کودک در سنین خاصی رخ میدهد و خرابکاریهای عمدی با اهداف از پیش تعیین شده تفاوت قائل شوید. حتی گاهی از اوقات ما معتقدیم، رفتار های پر جنب و جوش نه تنها نشانهی ناهنجاری رفتاری نیست، بلکه بالعکس عدم آن در کودک، نشانهی بدی به حساب میآید. همیشه به این اصل مهم و اساسی توجه داشته باشید که کودک، باید جنب و جوش داشته باشد.
به این نکته نیز توجه داشته باشید که: کودک بعضی از اوقات اصلاً قصد ایجاد خرابکاری و یا ایجاد یک هنجار را ندارد، بلکه گاهی اوقات فقط و فقط در پی سر در آوردن از اشیاء اطراف خود است که ما به اشتباه آن را نیز خرابکاری میدانیم در حالی که این رفتار وی نه تنها جنبهی منفی ندارد، بلکه نشانهی بزرگ شدن وی نیز به حساب میآید، حتی اگر این رفتار با خراب کردن شی صورت بگیرید. مثلاً شاید کودک 5 سالهی شما، برای این که متوجه شود چگونه از داخل رادیو، صدا خارج میشود، یک روز که شما از خانه خارج شدید، پیچهای آن را یکی، یکی باز کرده و حتی سیمهای داخل آن را هم از جا در بیاورد. (1)
اما توجه کنید که این رفتار وی، اصلاً به معنای خرابکاری به حساب نمیآید، بلکه نشانهی رشد و ترقی کودک نسبت به هم سن و سالهایش و حتی علاقهی وی به کارهای فنی نیز به حساب آید.
حتی ممکن است کودک، به خاطر خشم و ناراحتی ناخودآگاه کالای گران قیمتی را به طرف کسی پرتاب کند، لکن اصلاً توجهی به ارزش کالا و زشتی این کار نداشته، بلکه این رفتار وی، یک رفتار کاملاً ناخودآگاه در قبال شرائط محیطی در آن است، که این مورد نیز به عنوان خرابکاری به حساب نمیآید، بلکه خرابکاری این است که کودک به عمد با توجه به قیمت و ارزش، دست به خراب کردن آن بکند تا به نحوی، اعصاب دیگران را به هم بزند. لکن توجه داشته باشید که هر گاه نام عمد بر روی کارهای وی نیامد، ما حق نداریم نام وی را خرابکار بنامیم، لذا اگر کودک به خاطر بی احتیاطی یا حتی نداشتن توان جسمی، لیوان از دستانش افتاد، نام خرابکار بر وی، معنا ندارد.
به طور کلی خرابکاری به همان معنایی که گفته شد، نشان دهندهی یک آشفتگی روحی در کودک به حساب میآید که این نوع رفتار در پسران بیش از دختران، وجود دارد که با پیش گیری نکردن از این عارضهی روحی، همین رفتار وی در آینده و بزرگسالی میتواند برایش مشکلات جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد.
در این نوشتار پس از بیان انگیزه های خرابکاری در کودک، که آن را در چند بخش تقسیم نمودیم، به راه کارهای مقابلهی عملی با این معضل اشاره نمودیم، امیدوارم پس از مطالعهی مقاله، یک زندگی آرام با کودکانی دوست داشتنی را تجربه کنید –امید است نوشتار فوق مورد توجه خوانندگان محترم قرار گیرد –انشا الله
علتهای و انگیزه های خرابکاری در کودک
کودک خرابکار دارای اضطرابات و نابسامانیهای مختلفی است که سعی میکند بر روی آنان سرپوش گذاشته و به نحوی عواطف حبس شدهی خود را رها کرده و خود را از آنان رها سازد.
به طور کلی علل و انگیزه های خرابکاری را به چند بخش تقسیم میکنیم:
1-علتهای روانی(2)
الف: کنجکاوی و خیالبافی:
در مباحث قبل گذشت که گاهی اوقات کودک به خاطر سن و سالش و به خاطر کنجکاوی، شی را باز و بسته میکند، لکن هیچ هدف خاصی در آن نیست و نام خرابکاری بر روی چنین کاری، کاملاً اشتباه است، زیرا وی نمیتواند در برابر اشیاء اطرافش بی تفاوت باشد، وی میخواهد اشیاء مختلف را تجربه کند و عوارض و آثار رفتارش را در آن مشاهده کند.
اجازه دهید به مثالی که یکی از دوستانم در شکایت از فرزندش، به آن برخورده بود اشاره کنم:
وی میگفت: وقتی وارد خانه شدم، مشاهده کردم که کودکم ظروف لوبیا، ماش، عدس و نخود را در وسط آشپزخانه ریخته و آنان را با یک دیگر مخلوط کرده و میگوید اینها با هم در حال دعوا هستند و با هم میجنگند.
آری این یک حس خیالپردازانه ی کودک است که ما به اشتباه آن را خرابکاری مینامیم!
ب: انحصار طلبی:
گاهی اوقات بچه، از نظر روحی و روانی، شی را در انحصار خود میخواهد و وقتی متوجه میشود که این امر ممکن نیست، دست به اعمال خرابکارانه میزند (زیرا دیگر نمیخواهد شی که برای خود او نیست، برای فرد دیگری باشد)
ج-از خود بیگانگی:
گاهی اوقات بچهای که عملی را انجام میدهد، لکن به خاطر ضعف روحی و ناراحتی، در موقعیتی قرار گرفته است، که دیگر نمیتواند به درستی تصمیم بگیرد و رفتارهایش بوی اعمال غیر معقول را می ده، البته امیدوارم هرگز اشتباه نکنید، بچه های خرابکار از نظر هوش و استعداد و از نظر عقلی هیچ فرقی با کودکان دیگر ندارند ولی شرائط فعلی در روحیات آنانای گونه تأثیر گذار بوده است که در قسمتهای بعدی به روشهای حل این مشکل، اشاره خواهد شد.
مثلاً شاید مشکلی که وی با آن دست و پنجه نرم میکند یک اختلاف ساده میان پدر و مادرش باشد که وی دیگر توان تحمل این گونه دعواها را ندارد.
2–علتهای عاطفی: (3)
یکی دیگر از علل، خرابکاری در کودک را میتوانیم در این نکته خلاصه کنیم، که کودک از نظر عاطفی دچار مشکل گشته و به شکلی عواطفش جریحهدار شده است، در این قسمت به چند مورد آن اشاره میشود.
الف-تخلیهی هیجانات و ناراحتیها:
فرض کنید کودکی به شدت تنبیه شده و یا در جمع مورد سرزنش قرار گرفته است، او در خیالاتش، برنامهای بسیار خطرناک را در ذهنش پرورش داده و گاهی به خاطر عملی نبودن آن برنامه دست به خرابکاری میزند، زیرا در شخصیت وی، این رفتار نوعی انتقام و یا بهتر است بگوییم تخلیهی روحی، به حساب میآید، که اگر این رفتار را انجام نمیداد، ممکن بود، رفتار خطرناکتری از وی سر زند.
اجازه دهید بحث را به شکل دیگری مطرح کنم بهتر است بگویم: ممکن است این رفتار از یک ناراحتی کودک خبر بدهد که به عنوان مثال امروز با کسی دعوا کرده و از طرفی هم نمیتواند آن را با خانواده در میان بگذارد، زیرا میداند که با ناراحتی آنان روبرو خواهد شد، لذا در چنین مواردی از نظر روحی به هم ریخته و از طرفی هم نمیتواند آن را بیان کند، لذا در جهت تخلیهی روحی خود سعی میکند به هر شکلی، این موضوع را تخلیه کند (چرا این تخلیه در شکستن شیشه های اتاق نباشد، چرا که نه؟)
ب-ابراز حسادت یا احتیاج به محبت بیشتر:
گاهی اوقات خرابکاری در کودک به این علت است که کودک سعی میکند فردی محبت وی را دزدیده است و فکر میکند دیگران به او بیش از وی، محبت میکنند، لذا سعی میکند تا با این رفتار به دیگران نشان دهد که از وضع موجود ناراضی است به عنوان مثال بچهای را فرض کنید که اسباب بازیهای برادر کوچکش را میشکند و یا پیراهن او را پاره پاره میکند.
ج-احساس بی پناهی:
والدین یکی از بزرگترین امیدهای بچهها به شمار میآیند، اما امیدوارم هیچ کودکی در هیچ جای جهان احساس بی پناهی و طرد توسط خانواده را ندهد، این یکی از دلائل اصلی خرابکاری در کودک به حساب میآید که کودک احساس میکند، در پناه خانواده هیچ جایی ندارد، لذا این رفتار خرابکارانه نوعی عکسالعمل به حساب میآید که البته بدیهی است اگر همین کودک احساس کند، مورد پناه والدین قرار گرفته کم کم این رفتارش کاسته خواهد شد. البته امیدوارم کودک شما به این دلیل دست به خرابکاری نزند. (لازم به ذکر است این نوع رفتار در کودکانی که پدر یا مادرشان را از دست دادهاند، زیاد اتفاق میافتد، لذا باید در چنین شرایطی با رفتاری خالی از ترحم، تا حد امکان به وی محبت گردد تا به شکلی این پناهی، برایش کمی کمتر جلوه گر شود)
د- بیان خشم:
گاهی اوقات شدت عصبانیت در کودک به نحوی است که میخواهد بزرگترین فحش دنیا را به زبان بیاورد، لکن به علتهای مختلفی از جمله نیافتن لفظ و لغت مورد نظر و یا حتی محدودیتهای خانوادگی (از جمله تنبیه وی در هنگام توهین نمودن)، سعی میکند تا با رفتارش خشم خود را نشان دهد.
و: توجه بیش از حد خانواده و به اصطلاح لوس شدن کودک: (4)
مثالهایی که تاکنون زده شد، همه به ضعفهای روحی و روانی برمی گشت، لکن گاهی نیز به این دلیل کودک رفتار خرابکارانه و بعضاً شرارت آمیز انجام میدهد، که در قبال رفتارهای زشت و ناپسند تاکنون، کوچکترین سرزنشی را مشاهده نکرده، و حتی بعضی از اوقات به صورت غیر مستقیم با تشویق والدین نیز مواجه شده است، لذا گاهی اوقات به علتهای مختلفی (از جمله نشان دادن خود در جمع و یا به رخ کشیدن خودش در میان هم سن و سالهایش، دست به اعمال خرابکارانه میزند)
اما نشانی لوس شدن در کودک چیست: 1-اولین شاخصهی کودکان لوس این است که انتظار دارند در حضور دیگران مورد توجه بیش از حد، قرار گیرند.
راه کار مقابله با این موضوع این است که وقتی کودک این انتظار را دارد، به وی اعتنایی نشود، ولی در زمانهایی که وی حواسش نیست و چنین درخواستی را ندارد، در حضور جمع یا دیگران به وی اعتنا کنید.
2-درخواستهای غیر منطقی و افراطی و بدخلقی و ناله برای هر چیز:
دومین شاخصهی کودکان لوس این است که درخواستهای پشت سر هم و غیر منطقی میکند. در این موارد کودک از شما درخواستهای بی جایی میکند و به آن اصرار میورزد، اجازه دهید مثال پیش پا افتادهای را بزنم: مثلاً در هنگام آشپزی از شما تقاضای پارک رفتن یا خرید یک خوراکی میکند، توجه داشته باشید که هرگز شما نباید تسلیم درخواستهای غیر منطقی و گریه های وی شوید.
اما چه کنیم تا فرزندمان لوس نشود:
زیادهروی در محبت و توجه بیش از حد به وی و مخصوصاً سکوت در قبال رفتارهای ناشایست و توهینهای کلامی و رفتاری او نسبت به دیگران و حتی تشویقهای غیر مستقیم در قبال رفتارهای ناشایست، باعث لوس شدن و به اصطلاح پرو شدن کودکان میگردد.
، بنابراین والدین محترم سعی داشته باشند، تا اصل اعتدال را همیشه زمینهی کار خود گردانند و به این مهم توجه داشته باشند که امام (ع) میفرمایند: لَا یُرَى الْجَاهِلُ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا- جاهل و نادان یا در حال افراط است و یا تفریط و اعتدالى در او نیست. (5)
همان گونه که گفته شد، متأسفانه برخی والدین به خاطر ترس از لوس شدن بچه، تفریط میکنند و به وی توجه نکرده و یا محبت قلبی خود را به وی ابراز نمیکنند.
لکن توجه داشته باشید که در آغوش گرفتن کودک، پاسخ صحیح به گریه های وی و بوسیدن آنها، و حتی گاهی ناز کشیدن آنها به شرط اعتدال، نه تنها کودک را لوس نمیکند، بلکه سبب عزت نفس و خود باوری و رضای خاطر وی و سلامت روحی او میگردد.
لذا پیامبر نور و رحمت در روایات متعددی بر اصل محبت کردن به فرزندان اشاره نمودهاند. چنانچه امام صادق (ع)، میفرمایند: مردی خدمت پیامبر (ص)، رسید و گفت: من هرگز کودکی را نبوسیدهام.
وقتی بازگشت پیامبر فرمودند: این کسی است که در نظر من از اهل آتش است. (6) و هم چنین عایشه نقل میکند که گروهی از بادیه نشین ها، نزد پیامبر (ص) آمده و گفتند: (شما مسلمانان)، کودکانتان را میبوسید!؟
گفتند: آری
آن کاه گفتند: ولی به خدا سو گند، ما آنان را نمیبوسیم
آن گاه پیامبر (ص) فرمودند: من چه کنم اگر خداوند، مهر را از (دل) شما بر کنده است!؟ (7)
فکر میکنم به علت موضوعات مطرح شده، از موضوع اصلی بحثمان که همان (علتهای عاطفی خرابکاری در کودک بود)، خارج گشتیم، لذا اجازه دهید بحث اصلی خود را دنبال کنیم.
3–علتهای اجتماعی: (8)
پس از بیان علتهای عاطفی، به سومین دلیل خرابکاری در کودکان میرسیم که آن چیزی جز علتها و زمینه های اجتماعی، نیست
در این قسمت به چند نمونه از آنان اشاره خواهد شد:
الف -روابط نا موفق اعضای خانواده:
گاهی اوقات وقتی به علت اصلی، خرابکاری در کودکان دقت میکنیم به خوبی مشاهده میکنیم که آنان درون خانوادهای زندگی میکنند که محیط دوستی در میان اعضاء خانواده، وجود ندارد و غالباً کودک در حال دیدن دعوای اعضاء خانواده است، لذا برای نشان دادن نارضایتی خود دست به این اقدامات میزند.
ب: تنبیهات شدید:
طفل کوچکی که تنبیهات افراطی و یا سرزنشهای همیشگی خانواده را مشاهده میکند، به صورت فنری در آمده است که به طرف پایین فشرده شده و آمادهی گریز از این جریان است، لذا از نظر روحی، او آمادهی ضرر رساندن به دیگران است تا شاید به نحوی این عقده را تلافی کند، به عنوان مثال، وقتی پدری فرزندش را کتک میزند، کودک نیز سعی میکند تا با صدمهی مالی به پدر به نحوی این موضوع را جبران کند.
ج: احساس ناچاری و نداشتن سرگرمی مناسب:
گاهی علت خرابکاری در کودک این است که کودک در محیطی قرار گرفته که به هیچ نحوی نمیتواند رفتارهای کودکانهی خود را بروز دهد و به نحوی قدرت ابراز وجود را نداشته است، به عنوان مثال: مادر معلمی را تصور کنید که کودک 5 سالهی خود را همیشه با خود سر کلاسهایش میبرد، کودک نیز به خاطر ناچاری و نداشتن سرگرمی کافی، در همان محیط دست به خرابکاری میزند، زیرا او افرادی را در اطراف خود مشاهده میکند که همه در حال انجام کاری هستند (حتی درس خواندن) و وی بیکار است به همین خاطر سعی میکند سرگرمی نداشتن خود را به شکلی جبران کند، مثلاً روی نیمکتهای کَنده کاری مکند و یا دیوارها را خط خطی میکند و…
د-جلب توجه:
گاهی رفتارهای خرابکارانه ی کودک، تنها و تنها به خاطر جلب توجه دیگران به وی میباشد، به عنوان مثال کودکی را تصور کنید که همراه والدینش به یک مهمانی رفته و بزرگترها در حال گفتگو با هم هستند و هیچ کس با وی صحبت نمیکند و اگر هم سن و سالهایش در آن جا هستند به وی توجهی نکرده و وی را به بازی نمیگیرند، لذا در چنین شرائطی سعی میکند تا به نحوی خود را به دیگران نشان دهد، این جلب توجه با رفتارهای افراطی و خرابکارانه خود را نشان میدهد.
و- زدودن آثار جرم:
گاهی از اوقات رفتارهای ناشایست کودک به علت ترس از تنبیه است، به عنوان مثال کودک 5 سالهای را مشاهده میکنید که قادر به کنترل ادرار نبوده، لذا سعی میکند برای برطرف شدن آثار آن، یک سطل آب روی آن خالی کند، تا به نحوی وانمود کند که خیسی رختخواب، به علت آب بوده است.
در این مثالی که زده است، توجه نمودید، که چقدر این رفتار برای یک بچهی 5 ساله، هوش و استعداد لازم دارد تا به این شکل آثار رفتارش را پاک کند (قابل توجه والدینی که فکر میکنند کودکان خرابکار از نظر سطح هوش پایینتر از دیگران هستند)
ز: سکوت اعضاء خانواده در قبال رفتارهای اشتباه (9)
متأسفانه یکی از عوامل اصلی رفتارهای خرابکارانه در کودک، سکوت والدین است، مثلاً کودک 3 سالهای که کار اشتباهی انجام داده مثلاً یقهی برادر بزرگترش را پاره کرده و یا چاقو به دست گرفته و والدین با اظهار خوشحالی از رشد کودکشان با خنده با وی برخورد کردهاند، همین امر باعث رفتارهای ناهنجار وی در آینده میشود، آری همین امر باعث میشود که وقتی 7 یا 8 ساله شد، وقتی با برادر و خواهرش دعوا میکند، آنان را با چاقو تهدید کند.
آری پدر و مادر با مغلوب شدن بر احساسات خود این رفتار اشتباه را در وی تثبیت نمودهاند.
لذا توصیه میشود در چنین مواقعی با نرمی و عطوفت، کودک را سریعاً از این عمل باز دارید.
4-علتهای شخصیتی: (10)
گاهی از اوقات علت خرابکاری در کودک، به ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی و روحی وی بر میگردد. در این قسمت به چند بخش از آنها اشاره خواهد شد:
الف: عصبی بودن و بد خلق بودن:
یکی از موضوعاتی که میتواند از عوامل ایجاد رفتارهای خرابکارانه باشد، عصبی بودن کودک است.
1-برایش سخت است که منتظر بماند (صبر کافی ندارد)
2-به سرعت تحریک میشود، صورت چنین افرادی به سرعت قرمز گشته و بعضاً تنفسش به شماره افتاده و در این حالت نمیتواند به صورت منطقی تصمیم بگیرد.
3-در کنترل احساسات و خشمهایش، مشکل دارد، و گاهی نیز در کنترل آنها به کمک بزرگسالان به شدت نیازمند است، چنین افرادی به طور خلاصه گاهی نیز پرخاشگری ناگهانی را از خود بروز میدهند که باعث تعجّب دیگران میگردد، به عنوان مثال کودک آرام و بدون هیچ دلیلی، بر سر مسئلهی کوچکی از خود رفتارهای ناگهانی و خشونت آمیز نشان میدهد.
4-چنین کودکانی عصبانیتشان را غالباً با هُل دادن و رفتارهای فیزیکی مثل زدن، نشان میدهند.
5-برای آنکه بتواند خشمش را کنترل کند، به چرب زبانی اطرافیان و یا حتی یاد آوری، نیاز دارد
(البته وظیفهی ما در قبال این رفتار کودک این است، که عصبانیت وی را به اشکال مختلفی، که این مقاله از ذکر آنان عاجز است، کنترل کنیم –جهت مطالعهی بیشتر میتوانید به کتاب جامع تربیت کودک، نوشتهی دکتر میشله بوربا، مراجعه کنید)
ب: تثبیت موقعیت قبلی:
یکی دیگر از عوامل شخصیتی نقش گذار در رفتارهای خرابکارانه کودک این است که کودک میخواهد با این رفتار، موقعیت قبلی خویش را تثبیت کند، این رفتار در حالی صورت میگیرد که قبلاً کودک موقعیتی داشته باشد و به خاطر انجام رفتار اشتباهی، آن موقعیت قبلی از وی، گرفته شده است، لذا میکوشد تا با رفتارهای خرابکارانه به پدر و مادر قدرت و تمکن خود را نشان دهد، تا شاید پدر و مادر از وی حساب برده و به ستوه آیند، و بالاخره در مقابل وی شکست را پذیرفته و تسلیم وی گردند.
یک نکته: یکی از بدترین رفتاری که والدین میتوانند در قبال وی داشته باشند این است که تسلیم رفتار وی گردند، زیرا وی میآموزد که به رای تسلیم کردن والدین میتواند این رفتار را دوباره تکرار کند، او از به بعد آموخته است که هر چیزی را خواست میتواند با جیغ کشیدن به دست آورد، لذا توصیه میشود در چنین موقعیتهایی، والدین به هیچ عنوان به خواسته های وی، توجه نکنند و تسلیم وی نگرند.
ج: شرارت شخصیتی و بی رحمی در کودک:
در مواردی، نیز خرابکاری کودک، نشانهی شرارت شخصیتی وی میباشد.
به شکلی که تمایلات خرابکارانه در ذهن وی پرورش یافته و سعی میکند تا آنها را در حدّ امکان عملی سازد. (به دلیل اهمیت این مبحث و اینکه این موضوع یکی از دلائل رفتارهای خرابکارانه در کودک میباشد، لازم میدانم به نکاتی پیرامون این بخش اشاره کنم)
آیا تا به حال این نوع جملات را از کودکتان شنیدهاید: این قدر محکم توی شکمش زدم، فکر نمیکنم تابه حال کسی این طوری ادبش کرده بود-جلو بچهها مسخرهاش کردم-بزار بمیره، از دستش راحت میشیم –فکرش را هم نکن که بزارم بیای توی بازی ما –
بعضی از رفتارهای بیرحمانهی کودک به اشکال زیر خود را نشان میدهد. (12)
1-جملات توهین آمیز و ناراحت کننده
2-به رخ کشیدن نقاط ضعف دیگران
3-عدم توجه به تمایلات دیگران
4-عدم توجه به نیازمندان و کسانی که به کمک نیاز دارند
5-بد رفتاری با افراد و حیوانات
6-خوب بودنش با دیگران به شرطی است که از دیگری به وی منفعتی برسد.
اینها بعضی از رفتارهای افراد بی رحم بود، لکن دلیل این نوع رفتار چیست!؟
به طور کلی به صورت تیتر بار علتهای بی رحمی در شخص گاهی به خاطر فقدان همدلی، کمبود عزت نفس، حسادت، به رخ کشیدن خود به دیگران، و مهمتر از همهی دلائل، محیطی که در آن پرورش یافته.
آری محیطی که فرد در آن پرورش مییابد، مهمترین تأثیر را روی علائق فرد میگذارد، کودکی که از بدو تولد، شاهد بی رحمی پدر و مادرش نسبت به دیگران بوده و یا حتی هر روز مدام فحشهای مختلفی را از پدر، مادر، پدر بزرگتر و…، شنیده است، بسیار طبیعی است که چنین علایقی داشته باشد، زیرا او همیشه آموخته است که به نباید به دیگران کمک کرد، نباید به دیگران احترام گذاشت و اینکه او آموخته است که کسی موفقتر است که بی رحمتر باشد و نیازی به احترام به حقوق دیگران نیست: به عنوان مثال وقتی کودک به همراه پدرش از خانه بیرون میرود و پدر به ماشینی کنار خیابان میزند و بدون توجه به خسارت آن، از محل حادثه، متواری میشود، بچه نیز میآموزد، شیشه های مردم را بشکند و فرار کند.
آیا در چنین مواردی این رفتار وی کاملاً طبیعی نیست، شما قضاوت کنید!؟
د-احساس شکست شخصیتی: بالاخره یکی دیگر از عوامل شخصیتی تأثیر گذار بر روی کارهای اشتباه این است که کودک در موقعیتی قرار گرفته است که بر سر موضوعی و یا در دادن رای و نظری، با شکست روبه رو شده است.
به عنوان مثال سلیقهای را در جایی اعمال نموده است و با نظر وی نیز مخالفت شده است و یا نظرش ساقط شده است، در چنین مواردی بعضاً سعی میکند تا رفتاری خرابکارانه را از خود نشان داده و به این وسیله بر احساس شکست خود فائق آید.
5-علتهای زیستی: (13)
گاهی اوقات علت اصلی رفتارهای خرابکارانه به محیط و علتهای زیستی فرد بر میگردد، که در این قسمت به چند نموده از آن اشاره میشود:
الف -مصرف نیرو:
گاهی اوقات کودک به خاطر سلامت و شادابی بدن، غذاهایی را مصرف میکند که کاملاً جذب بدن وی میگردد و نیرو و قدرت زیادی را عضلات بدن وی ایجاد میکند، حتی گاهی از اوقات این مصرف نیرو به حدی میرسد، که فرد در مصرف نیرو دچار گیجی میگردد، لذا کودک در جهت تخلیهی این نیرو تن به خرابکاری میدهد، البته همان طور که مقدمه نیز به آن اشاره نمودم، جنب و جوش با رفتارهای خرابکارانه، تفاوتهای زیادی دارد، لذا در اکثر این نوع موارد، رفتارهای کودک بیشتر شبیه به بازیهای کودکانه است تا رفتارهای خرابکارانه.
ب-وجود بیماری:
گاهی واقعاً کودک خرابکار، خرابکاریاش نشانهی وجود یک بیماری جسمی یا روانی در اوست که نمیتواند فرد در یک جا آرام و قرار داشته باشد، و همیشه میخواهد همه چیز را به هم بزند. که وظیفهی خانواده در چنین مواردی، شناسائی بیماری و بردن کودک نزد یک پزشک (برای بیماریها جسمی) یا روانپزشک (برای بیماریهای روانی)، است.
ج: نارساییهای عضوی:
گاهی اوقات رفتارهای خرابکارانه، ممکن است به خاطر وجود یک نقص در عضو فرد باشد، البته نه تنها وجود این نقض، بلکه بهتر است بگویم عدم توان تحمل و حتی عدم توان نگاه های افراد جامعه، که متأسفانه افراد جامعه در مقابل چنین افرادی، روش مسخره یا سرزنش یا حتی ترحم را در بیش میگیرند که متأسفانه در روحیات کودک، اثر منفی میگذارد و همین امر باعث عصبانیت وی و کم کم عدم کنترل بر روی رفتار وی خواهد گشت، که البته به مرور زمان در صورت عدم درمان، این امر میتواند در بزرگسالی وی نیز ادامه داشته باشد، و وی در تمام مراحل زندگی دست به شکستن، زدن و رفتارهای ناهنجار دیگر بزند.
اصلاح و روشهای پیش رو: (14)
همان طور که در آغاز نوشتار نیز به این نکته اشاره نمودم، اولین گام برای بهبود رفتارهای، ناشایست و به اصطلاح خرابکارانه در کودک، شناسائی دقیق علت آن رفتار است.
چنانچه در امتحان اولین گام برای حل سؤالات، فهم دقیق سؤال است.
در تربیت و اصلاحات تربیتی نیز همین امر نقش به بسزائی در حل مشکل کودک دارد، که به راستی بدون شناسائی علت این رفتار، اتخاذ هر گونه رفتاری در جهت حل آن، کاملاً مسخره و خنده دار است.
لذا باید با شناسائی دقیق علت رفتاری در کودک، با توجه به تذکرات و روشهای اصلاحی خاص و با اتخاذ نحوهی برخورد با یک یا چند روش زیر، که به صورت مفصل آمده است، رفتارهای کودکان دلبندمان را به بهترین شکل تغییر دهیم.
1–هشدارها و آموختنها:
قبل از اتخاذ هر کاری، باید پدر و مادر مطمئن شوند که کودک از بدی رفتاری که انجام میدهد، اطلاع کافی دارد و به عمد، دست به انجام رفتارهای، خرابکارانه زده است.
2-پند و اندرز:
گاهی کودکان خرابکار را میتوان به راحتی با نصیحت و پند و اندرز به راه آورد.
تذکر خیرخواهانه و همراه با لطافت، میتوان معجزهای بسیار آسان باشد، برای وضعی که در آن درگیر شده است.
یک تذکر: پندها و اندرزها را بد نیست، که تکرار کنید، زیرا شخصیت کودک نصیحتهای شما را به راحتی به فراموشی میسپارد.
3-پذیرش و اعتماد به کودک:
وظیفهی ما به عنوان یک پدر یا مادر، این است که فرزند خود را به هر شکلی هست بپذیرند، به کودک خود اطمینان دهید که وی را دوست دارید و پسر یا دختر بودن او یا حتی سالم بودن و نقص عضوی در وی نمیتواند عاملی برای دوست نداشتن وی باشد، حتی اگر مثلاً در حضور جمع با وی صحبت نکردید، به وی اطمینان دهید که رفتار شما فقط به خاطر مشغله های شغلی بوده است و الا هیچ چیز نمیتواند جای او را برای شما پر کند.
اگر چنین فضاهای اعتماد بخشی به کودک و رفتارهای متقابل با آن (نه صرف گفتار تنها)، انجام شود، میتواند زمینهی آرامش بخشی به کودک و به دنبال آن تصحیح رفتار کودک را فراهم نماید. (زیرا یکی از علتهای اصلی رفتارهای ناهنجار در کودک، نبودن آرامش در وی است)
4–بدل سازی و آزاد گذاری در قبال بعضی از رفتارها:
یکی از روشهای اصلاحی دیگر در قبال رفتارهای خرابکارانه ی کودک، بدل سازی است.
همان طور که گفته شد یکی از علتهای رفتارهای خرابکارانه در کودک، نیروی و جنب و جوش کودکی در وی بود، پدر مادر میتوانند با قرار دادن چیزهای ناچیز و کم بها در کنار کودک، این نیروی وی را در راستای امری کم خطر جبران کنند، مثلاً کودک علاقهی به پاره کردن ورق دارد، والدین میتوانند اوراق باطله و ورقهایی که دیگر استفادهای برای آنها ندارد را برای وی آماده سازند، تا او دیگر اوراق کتاب برادر بزرگترش را پاره پاره نکند، یا حتی میتوانند ورقهای باطله را در اختیار او قرار داده و به وی طریقهی ساختن کشتی و باد بزن کاغذی را بیاموزند، و در پایان بازی زحمت جمع کردن کاغذها را خود بچه انجام دهد و تا حد امکان والدین در نظافت این موارد کمتر دخالت کنند، البته نباید در آغاز، نظافت را منحصراً به عهدهی او گذاشت، زیرا همین مسئله میتواند وی را از این نوع کارها، خسته کند.
5–ایجاد سرگرمی و اشتغال مفید برای وی:
همان طور که گفته شد گاهی اوقات رفتارهای ناهنجار کودک به علت عدم سرگرمی مناسب و بیکاری، به وجود میآید.
در چنین مواردی پیشنهاد میکنیم والدین زمینهی یک کار بی خطر را برای وی در خانه ایجاد کنند، مثلاً با اختیار گذاشتن چند میخ و چند تکه چوب و یک چکش، به وی اجازه دهند برای خود، جعبه بسازد، آن را خراب کند، برای خود با گل، کوزهی گلی درست کند و…
با این کار شما هم او را سرگرم نمودهاید و هم راه برای تخیل و مهارت در وی، گشودهاید.
توجه داشته باشید که اتخاذ این روشها کاملاً سلیقهای و به عهدهی والدین محترم است، لذا اتخاذ هر روشی در این قسمت بستگی به محیط اجتماعی و روانی خانه دارد.
مثلاً روش میخ و چکش در یک آپارتمان، اصلاً پیشنهاد نمیگردد!
6–ورزش و بازی:
بر اساس تجارب ورزش و بازی در این امر میتواند نقش به بسزائی را جهت تسکین دردهای روحی کودک و آرامش به وی، القا کند، هم چنین این دو امر طفل را سرگرم دنیای خود و دنیای دیگری میکند. یکی از فوائد دیگر بازی برای کودک (مخصوصاً بازیهای جمعی)، این است که کودک یاد میگیرد که از قوانین خاصی پیروی کند، زیرا پیروی نکردن از این قوانین، میتواند به عنوان حذف وی از بازی به حساب آید.
7–جبران کردن:
یکی از رفتارهای، پیشنهادی با کودکی که کار اشتباه و خرابکارانهای را انجام میدهد این است که از وی خواسته شود تا حدودی، رفتار خود را جبران کند، مثلاً اگر بچه شیشهی خانهی همسایه را شکسته است، مجبور است از قلک شخصیاش، مقداری از این خسارت را جبران کند، توجه داشته باشید، اگر وی، مجبور نباشد، رفتارهای خود را جبران کند، میآموزد از این پس، باید دیگران تابان رفتارهای وی را بدهند و از این به بعد راحتتر، رفتارهای خرابکارانه را انجام میدهد.
8–استفاده از روش تحکم:
در مواردی والدین و مربیان باید از قدرت تحکم و جدیت استفاده کنند.
اتخاذ این روش در صورتی است که بچه، اصرار داشته باشد، لیوانی را بشکند، یا ظرفی را به حیات پرتاب کند، باید با تمام قدرت در مقابل وی ایستاد و وی را از این امر بازداشت.
البته توجه داشته باشید که این بازدارندگی باید بدون عصبانیت باشد و ما نباید زمام امور را از دست بدهیم.
9–درمانهای پزشکی:
همان طور که در علتهای رفتارهای خرابکارانه اشاره کردم، گاهی کودک بیمار است و به خاطر بیماری تن به خرابکاری میدهد، گرایشهای سادیستیک که نوعی بیماری خطر آفرین است در بچه وجود دارد و اگر کودکی این چنین بود، راه اصلاحش کتک زدن و سرزنش وی نیست، بلکه باید از راه درمان پزشکی و یا روان درمانی استفاده نمود.
10-تنبیه و تهدید به تنبیه:
اما آخرین روش مقابله با این کودکان (البته کودکانی که مشخص شد، هیچ قصدی جز شرارت در رفتارشان، دیده نمیشود و به عمد قصد دیگر آزاری دارند)، را باید نخست به تنبیه تهدید نمود و در صورت عدم توجه، وی را تنبیه نمود.
روشهای اتخاذ تنبیه مختلف است و در موارد اندکی ما حق تنبیه بدنی داریم، به همین مهم (پرمود بترا) اشاره کرده و میگوید: جلو بسیاری از آتش سوزیهای بزرگ جهان را با یک فنجان آب میتوان گرفت، البته اگر به موقع باشد (15).
جهت مطالعهی بیشتر پیرامون روشهای اتخاذی برای تنبیه و جانشینهای تنبیه به دو مقالهی دیگر اینجانب با نام (تنبیه و اثرات از دیدگاه روانشناسی و جانشینهای تنبیه بدنی در نظام تربیتی) مراجعه نمایید.
همان طور که گفته شد، گاهی از اوقات خرابکاری در کودک به هیچ علتی، جز بی رحمی وی، حاصل نمیشود، به اصطلاح، بچه بی رحم است؛ لذا به عنوان فصل الخطاب مقالهی فوق، در این قسمت به چند راه کار مقابله با این بی رحمی و سنگ دلی در کودکان اشاره میشود: (16)
1– از او انتظار مهربانی داشته باشید:
تحقیقات به عمل آمده آماری را نشان میدهد که اگر والدین نظر خودشان را پیرامون بی رحمی و مهربانی رفتارهای فرزندان، بیان کنند، به احتمال زیاد توانستهاند تا حدّ چشم گیری رفتار وی را تغییر دهند.
لذا چه خوب است برایش توضیح دهید که فلان رفتارش پسندیده نیست و نباید چنین رفتاری را داشته باشد. به عنوان مثال: صدا زدن دوستت، به اسم (چهارچشمی) درست نیست، چون با این کار به او توهین میکنی. دیگر نباید با کسی این طوری برخورد کنی.
حتی بعضی از خانوادهها، میتوانند در این زمینه شعاری را برای خودشان ایجاد کنند (در این خانه کسی اجازهی ندارد دیگران را با القاب بد و توهین آمیز صدا بزند)
همین جمله را میتوانید بر روی کاغذ بزرگی بنویسید، و در جایی که همه اعضاء خانواده بتوانند آن را ببینند، نصب کنید.
2–به فرزندان طعم زیبای مهربان بودن را بیاموزید.
تحقیقات نشان میدهد، کودکانی که طعم مهربانی را چشیدهاند، بسیار بیش از کودکان دیگر میتوانند مهربان باشند و به افراد دیگر کمک کنند.
سعی کنید فرزندتان را در موقعیتهای کمک به دیگران، قرار دهید، مثلاً اگر کودک شما برادر تازه به دنیا آمدهاش را کتک میزند، میتوانید با اتخاذ یک حیله، وی را تغییر دهید، به عنوان مثال: از این به بعد هر وقت برادر کوچکت، گریه کرد تو مسئول مراقبت از وی میباشی، تو باید به او کمک کنی که گریه نکند. (تو با این کارت به مادرت کمک کردی، چون مادرت جز نگه داشتن بچه، کارهای زیادی را باید توی خانه انجام بده، ولی تو به او کمک کردی تا کمی کارهایش کم شود، می دونی چقدر مادرت را خوشحال کردی)
شما با این رفتار هم توانستهاید، جلو کتک نخوردن بچهی کوچکتر را فراهم کنید و هم توانستهاید وی را با طعم مهربانی و کمک به دیگران، آشنا کنید.
به یک مثال دیگر توجه کنید:
متوجه شدی خواهرت به خاطر اینکه دوستانش به او توهین کردند، چقدر ناراحت شده بود، اما تو سعی کردی او را تنها نزاری، این کار تو باعث شد، او خوشحال بشه. راستی اگر تو به جای او بودی، دوست داشتی دیگران تو را تنها بگذارند؟
1-نوع استفاده از رسانه های جمعی فرزندتان را بررسی کنید:
شکی نیست که رسانه های جمعی مثل (تلویزیون، اینترنت، ماهواره و رسانه های دیگر نقش بسزائی را در نگرشهای کودک، ایجاد میکنند. به عنوان مثال تحقیقات نشان میدهد، کودکانی که برنامه های خشونت آمیز نگاه میکنند و یا بازیهای خشن کامپیوتری انجام میدهند، درصد مهربانیشان نسبت به کودکان دیگر کمتر است)
پس بررسی کنید فرزندتان از رسانهها، چه مطالبی را دریافت میکند و به وی اجازهی دیدن هر نوع برنامهای را ندهید (حتی اجازه ندهید وی به تنهایی وارد اینترنت شود لذا میتوانید کامپیوتر را در سالن خانه قرار دهید، تا در چشم پدر و مادر باشد)
4–به فرزندتان کمک کنید نسبت به رقیبش حس همدلی داشته باشد.
یکی از روشهای دیگری که میتواند رفتارهای بیرحمانهی کودک را تغییر دهد، این است که او کمک کنید درک کند که رفتار او چه اثری را بر روی طرف مقابلش گذاشته است، مثلاً متوجه شدی دوستت، چقدر از این رفتار و حرف تو ناراحت شد!؟ خودت را به جای او بزار. راستی آلان می خوای چی بهش بگی!؟
5-از او بخواهید رفتارش را جبران کند.
تحقیقات به عمل آمده نشان میدهد که وقتی کودک رفتار بیرحمانهای را انجام داد، اگر والدین او را ترغیب کنند که رفتارش را جبران کند، همین امر باعث افزایش مهربانی در وی میگردد.
فایدهی اتخاذ این روش این است که وقتی کودک به کسی توهین میکند، متوجه میشود که نمیتواند وضعیت را به حالت اول برگرداند، اما میتواند آن را جبران کند و حداقل میزان ناراحتی طرف مقابل را کمی کاهش دهد، برخی از این رفتارها که به کودک کمک میکند مسئولیت رفتار غیر مهربانانهاش را بپذیرد و آن را جبران کند عبارت است از:
1-عذرخواهی:
اگر کودکتان رفتار بیرحمانهای را انجام داد، از وی بخواهید رودررو و صادقانه از طرف مقابل عذرخواهی کند. کودکان خردسال باید جملاتی مثل متأسفم، عذرمی خواهم، ببخشید، را یاد گرفته و معنایش را متوجه شوند و کودکان بزرگتر باید بتوانند بدون ترغیب والدین از این جملات استفاده کنند.
2-برای جبران رفتارش، کاری انجام دهد.
اگر فرزندتان به واسطهی حرف زشت و یا کاری، فردی را ناراحت کرد، باید برای جبران رفتارش کاری را انجام دهد، مثلاً آن روز قسمتی از وظایف طرف مقابل را به عنوان جبران اعمالش انجام دهد. حتی میتوانید قانون هر رفتار بیرحمانه ای، باید با یک رفتار مهربانانه جبران شود، را نیز وضع کنید.
هر شب دقایقی را برای توضیح کارهای نوع دوستانه و مهربانانه اختصاص دهید، هرکسی که کار خوبی در طول روز انجام داده است، میتواند آن را بیان کند.
میتوانید در آغاز از فرزندتان در این باره سؤال نیز بکنید:
آیا امروز کار خوبی انجام دادی!؟ آیا به کسی کمک کردی!؟ وقتی این کار را میکردی چه احساسی داشتی؟ آیا امروز کسی به تو لطفی کرد؟ وقتی او به تو کمک میکرد، تو چه احساسی داشتی!؟
تاکید بر مهربانی و نوع دوستی در خانه نه تنها باعث میشود، که فرزندتان متوجه اهمیت که شما برای این مفاهیم قائل هستید، بشود، بلکه به او کمک میکند که متوجه این موضوع نیز باشد که، این رفتار باعث بهتر شدن زندگی خودش و دیگران میگردد.
نتیجه گیری:
وقتی در علت رفتارهای خرابکارانه و ناهنجار کودک نگاه میکنیم، به خوبی خواهیم دید، که حل این اشکال رفتاری، به راحتی از عهدهی والدین و همین طور مربیان بر میآید.
آیا میتوانیم بگوییم که از بدو تولد کودک ما بد بوده است و در سرشت وجودی وی رفتارهای ناهنجار وجود دارد، مسلماً جواب شما منفی خواهد بود، زیرا همگی اعتراف خواهید نمود که ناهنجاریهای رفتاری، تنها یک نشانه از یک مشکل است که شاید این مشکل یک مشکل روحی و شاید جسمی باشد.
لذا از این مقاله نتیجه میگیریم که ما والدین میتوانیم با شناسائی علت دقیق مشکل کودکمان در حل بسیاری از رفتاری وی کمک کنیم.
مشکلاتی که بعضی از آنها برای خودمان نیز خنده دار است، مثلاً شاید کودک تنها و تنها یک گوش شنوا را برای بیان احساساتش میخواهد، شاید وی تنها و تنها سرگرمی نداشته و به علت بیکار بودن این رفتار را انجام میداده، پس چرا وقتی میتوانیم با آغوشی گرم پذیرای وی باشیم، وی را به خرابکار بودن متهم میکنیم، آری پس از ذکر نکات پیش رو، نتیجه گرفتیم که اگر کودکی رفتار خرابکارانه را انجام داد، وی در حقیقت خرابکار نیست، بلکه اطرافیان وی که مراحل حل مشکل را برای وی حل نکردهاند، متهم اصلی خرابکاری هستند.
پینوشتها:
1-خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان ص-282-281
2-همان ص 284
3- همان ص 286
4- نسیم مهر (2) ص 142-143
5- بحار الأنوار، ج68، ص: 217
6- حکمت نامه کودک ص 215
7- همان
8- ص 287
9-نسیم مهر(1) ص 44
10- خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان ص 288-289
11- کتاب جامع تربیت کودک ص 200-201
12-همان ص 161
13- خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان ص 290-291
14-همان ص 294-297
15- نسیم مهر (1) ص 44
16- کتاب جامع تربیت کودکان (2) ص 166-172
منابع:
1–قائمی، علی –خانواده و دشواری های رفتاری کودکان، انتشارات: انجمن اولیاء مربیان جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول: 1364
2–محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه کودک، همکار و مترجم: عباس پسندیده، انتشارات دار الحدیث، چاپ: پنجم 1389
3-دهنوی، حسین- مجموعه سه جلدی نسیم مهر، انتشارات: خادم الرضا، چاپ: هشتاد و چهارم 1390
4-بوریا، میشله –بهشتان، محمد، کتاب جامع تربیت کودک (2)، انتشارات بهشتیان، چاپ اول: 1389
5- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط- بیروت)، 111 جلد، مصحح: جمعى از محققان، چاپ دوم: 1403 ق