194 - تأثیر رفتار و اخلاق مادر در فرزند
نویسنده : زهرا رستگار
تأثیر رفتار و اخلاق مادر در فرزند با توجه به تجربیات جوامع دیگر که زمانی تصور می کردند که اگر تنها به آموزش علوم و فنون بپردازند به سعادت موعود دست خواهند یافت و به تربیت اخلاقی توجهی نمی کردند یا آن را در حاشیه کار خود قرار می دادند ،اکنون تردیدی باقی نمانده […]
تأثیر رفتار و اخلاق مادر در فرزند
با توجه به تجربیات جوامع دیگر که زمانی تصور می کردند که اگر تنها به آموزش علوم و فنون بپردازند به سعادت موعود دست خواهند یافت و به تربیت اخلاقی توجهی نمی کردند یا آن را در حاشیه کار خود قرار می دادند ،اکنون تردیدی باقی نمانده است که یکی از ارکان سعادت یک جامعه را تربیت اخلاقی تشکیل می دهد .
از این رو خانواده ها نباید پرورش اخلاقی کودکان و نوجوانان خود را آسان بگیرند . گاهی دیده می شود که برخی از پدران و مادران تمام توجه خود را به مسائل تحصیلی فرزندشان مصروف می دارند و تربیت اخلاقی و معنوی آن ها را چندان جدی نمی گیرند . حال آنکه هدف از تربیت فرزند تنها این نیست که او را فردی متخصص در یکی از رشته های علمی و یا فنی تربیت کنیم ، چنین فردی ممکن است که یکی متخصص خوبی باشد ،اما معلوم نیست که آیا او یک انسان واقعی نیز خواهد بود یا نه ؟ انسانیت ما در گرو پیروی از ارزش های اخلاقی است و تنها در این صورت است که می توان به نتیجه کار تربیت خوش بین بود . خانواده هایی که برای پرورش اخلاقی و معنوی فرزندان خود ارزش چندانی قائل نمی شوند ، در واقع از اساسی ترین وظیفه خود نسبت به فرزندانشان غفلت می کنند. بهترین شیوه در تربیت اخلاقی روش الگویی است .یعنی پدر و مادر با رفتار و کردار خود فرزندان خود را عملاً با اخلاق پسندیده آشنا سازند و بذر ارزش های اخلاقی را در وجودشان کاشته و پرورش دهند.
امام خمینی ، حضرت زهرا(س) را به عنوان اسوه بزرگ بشریت معرفی می کنند.این خانه کوچک فاطمه و این افرادی که در آن خانه تربیت شدند که به حسب عدد ،چهار و پنج نفر بودند و به حسب واقع تمام قدرت حق تعالی را تجلی دادند، خدمت هایی کردند که مارا و شما را و همه بشر را به اعجاب در آورده است .از نیاز های اساسی روح و روان آدمی همانند سازی است ، به این مفهوم که کودک ابتدا در محیط خانوادگی خود به کاوش می پردازد تا کسی را بیابد که او کاملتر و نیرومند تر است و چون از نقص ها و توانایی های خود رنج می برد ، گمشده خود را در بزرگتر ها می یابد که درجاتی از او قویتر و کارآمد تر هستند و خود را با آنها از حیثیت رفتار ،مناسبات شیوه زندگی همانند می سازد و در حدود انطباق کامل بر می آید.
کودک بیش از هرکس با مادر تماس دارد ، مفاهیم مذهبی و اخلاقی را از او می گیرد ، در رفتار او را نمونه و شاهد خود قرار می دهد، بر این اساس پرورش مذهبی و اخلاقی از وظایف اولیه اوست ،این امر مخصوصاً باید در سالهای اول زندگی پایه گذاری شود ، به هنگامی که طفل هنوز خردسال است کلمه توحید را بر زبانش جاری سازد و گوش او را با کلمات مذهبی آشنا سازد. در چنین صورتی است که این خاطره ها فراموش نمی شوند و برای همیشه جاویدان می ماند . پیش از آنکه دیگران ذهن کودک را مغشوش و آلوده نمایند مادر باید خود را سرگرم او کند و مفاهیم و خوب و بد را در ذهنش استوار و ریشه دار سازد بذر های اعتقادی را در دل او بپاشد و خوی ها و رفتار های او را بر اساس سنت الهی جهت دهد .
رفتار آرام و تدریجی مادر بهترین ضامن تعادل عاطفی و اخلاقی کودک است وطفل به تدریج با اصول و ضوابط اخلاقی آشنا می گردد . مادر را در این کار حوصله و صبر کافی لازم است. از اعمال و شیوه های پرخاش جویانه باید خودداری کند و زمینه را برای همدلی و تحریک او با انجام رفتار مناسب فراهم نماید . مادر نباید احساسات کودک را جریحه دار کند ،نباید او را برنجاند ،مسخره اش کند و … زیرا این عوامل بد آموزی در تربیت به حساب می آید و برای آینده کودک لطماتی را موجب می شود.
طفل در طول مدت چند سال کودکی که دائماً در خانه است از نگاه کردن، شنیدن ، لمس کردن ، گرفتن اشیاء به کار بردن آن ، نشستن و ایستادن ، راه رفتن و حرف زدن راه و رسم زندگی را یاد می گیرد ولی آنچه که در کودک مؤثر است اغلب از راه مشاهده رفتار و نحوه زندگی کردن مادر و مشاهده طرز انجام مسئولیت او امکان پذیر است. در واقع مادر همه گاه از راه زبان نمی آموزد بلکه گاهی از راه تجسم زندگی در برابر دیدگان کودک به او چیز یاد می دهد. روش مادر است که او را به زبان می آورد ، به راه رفتن وا می دارد ، آداب زندگی می آموزد ، رعایت قانون و احترام یاد می دهد زمینه را برای احترام به انسانیت فراهم می سازد ، کنترل امیال را به او می آموزد ، اعتماد به نفس را در او ایجاد میکند . مادری که دائماً از بخت و اقبال خود شکایت می کند.معمولاً آثار نامیمونی در کودک بر جای می گذارد.
چه بسیارند مادران نادان که فرزندان خود را از دوران کودکی به آداب زشت و رفتار بد پرورش دادند و آنان را برای تمام عمر دچار بدبختی و تیره روزی نمودند. کار مادر مانند نقاشی نیست که زیبایی ها را روی پرده نمایان می سازد. . به کار پیکر تراشی هم که مرمر را حجاری می کند شباهت ندارد.او مانند نویسنده ای نیست که اندیشه های منّزه خود را در قالب الفاظ بریزد، بلکه او وظیفه مند است که با کمک یزدان در یک روان انسانی جلوه ای از الهیت را نمودار سازد. در این گفتار جمله با کمک یزدان نکته ای برجسته و پر اهمیت است ، زیرا مادر در لحظاتی احساس نا توانی می کند که اغلب نیازمند می شود که به قدرت بالاتر و عالی تر از نیروی خویش اتکا کند.
طفل از راه مشاهده وضع بیرونی مادر و پدر تربیت می یابد ،اگر راه و روش آنها مخصوصاً مادر عمق نداشته باشد و آنچه را که می بیند دلش باور نکند تربیت نمی پذیرد. مادر برای طفل باید فردی قابل اعتماد باشد و تعریف ها و تحسین های کودک باید از این اعتماد منشاء گیرد . پدر یا مادری که دائماً به اندرز گویی می پردازند ولی خود در جهل و خود پرستی به صرف کردن بیهوده سرگرمند کودک را نه تنها از خود بلکه از هر چه نام عنوان پند و موعظه دارد متنفر می سازند. از مسائل مهم در تربیت ایجاد عادات اخلاقی است . اخلاقی که دارای ضوابط اندیشیده شده و ارادی باشد . شک نیست که اخلاق مبتنی بر عادات نیندیشیده شده به مراتب بدتر از بد اخلاقی است . بنابراین در ایجاد عادات باید بسیار محتاط بود . مادر باید از طریق تمرین و تشویق میل به پذیرش دائمی جنبه های اصولی اخلاقی را به وجود آورد و این نیازمند به تحریک مداوم است.