74 - تحلیلی از قمه زنی و دعای جعلی ” صنمی قریش “
نویسنده : مهندس حسین رأفتی
مدعيان جدايى دين از سياست ، هيچگاه امكان پرداختن به مسئله امام حسين ع و عاشورا را ندارند. زيرا تمامى ادعاهاى دروغشان در ارائه وارونه دين به يكباره فرو مى پاشد. براى انحراف افكار از سخنان و عملكرد و قيام امام حسين ع چه بايد بكنند ؟ به جز بدعتهایی چون قمه زنی ! و از طرفی ، تبليغ لعن جعلى " صنمى قريش " براى حاجت گرفتن !!!
قمه زنى ، چرا ؟
در اين روزگار رويارويى مستقيم و گسترده شيطان بزرگ و صهيونيسم جهانى با اسلام و مردم جهان ، و تلاش مستمر براى به اسارت فكرى و فرهنگى گرفتن ايشان با انواع ابزار و روش ها و تكنيك ها ، و گسترش ظلم و تباهى در ميان مردم دنيا ، شاهد هستيم كه روز به روز بر عمق اين هجمه فرهنگى افزوده شده و افراد بيشترى از مردم دنيا ، كاناليزه روحى و فكرى ميشوند ، و مدعيان دروغين مسلمانى و تشيع ، به دنبال تحميق و انزواى هر چه بيشتر عقايد حقه در دنيا هستند.
اينها ، يكى از داغ هاى دل و جان امام عصر عج و ارواحنا له الفداء ميباشند.
اف بر اين مسلمان نماهاى خادم طاغوت عصر.
در زمانه اى كه حتى طلاب و روحانى نماهاى متحجر ، كه نه دين را فهميدند و نه عمل كردند ، نه درد را ميشناسند و نه درمان ، در دام انحرافات جنسى افتاده و دين خود را يكجا فروخته اند ، از دين مردم به دنبال چه هستند ؟
كدام درد و غم را از امام زمان عج تسلى ميدهند ؟ اينها كه خود دردند و متاسفانه درد بى درمان . صم بكم عمى فهم لايعقلون.
اين دروغگويان بى دين ، هر روز به دنبال مستمسكى براى تضعيف و تمزيق جبهه مسلمين هستند. و متاسفانه اكثرا جاهل و در طرح دشمن. بدون يك سنت دريافتى ، يكى از ابزارهاى شيطان بزرگ در جامعه اسلامى شده اند.
مانند وهابيون خبيث ، كه از هر نقل جعلى و غير موثق در كتب پيشينيان براى تحريف دين بهره ميبرند.
از نمونه هاى بخش شيعه نشين آنها ، يكى نهم ربيع الاول و جشن هاى انگليسى و ضد قرآن و سنت بود ، كه تحقيقات جامع روايى و محتوايى و سندى آن در مقاله شماره ٦٨ سايت تقديم شد.
نمونه ديگر ، تبليغ لعن جعلى ” صنمى قريش ” براى حاجت گرفتن !!! است. كه با تحقيق در اسناد آن و محتوى و تعارض با مشى و منش و گفتار امام على ع در تمام عمر شريفشان و تمام نهج البلاغه و تمام احتجاجاتى كه براى بيان حق داشتند و حمايت هاى بى دريغ از دين خدا و جامعه اسلامى آن زمان داشتند ( مقاله هاى شماره ٧٠ و ٧١ سايت ) ، اثبات تامه در ساختگى بودن آن دارد.
در حالى كه اگر چشم باز كنند ، حوايج طاغوت در شكاف ميان جامعه اسلامى را محقق ميكنند !!
در این سايت ، مقاله ٥٢ ، بدعت قمه زنى در فتاوى ٦٩ مرجع و مجتهد ارائه شد. و در مقاله ٥٣ برخى تحليل هاى قرآنى و تاريخى آن تقديم شد.
مدعيان جدايى دين از سياست ، هيچگاه امكان پرداختن به مسئله امام حسين ع و عاشورا را ندارند. زيرا تمامى ادعاهاى دروغشان در ارائه دين وارونه به يكباره فرو مى پاشد.
براى انحراف افكار از سخنان و عملكرد و قيام امام حسين ع چه بايد بكنند ؟ چرا امام حسين ع براى حفظ دنيا و جان خود و شيعيان و زن و بچه ، بيعت نكردند و به چه دليل به سمت كوفه حركت كردند و چرا مبارزه كرده و شهيد شدند و زن و بچه اسير ؟ چرا در منزل ننشستند ذكر لعن دو خليفه را بگويند و حاجت بگيرند ؟!! و چرا با طاغوت عصر ، يزيد ، مقابله كردند ؟ در حالى كه قدرت ظاهرى و مسلم يزيد ، تسلط كامل بر تمامى گستره پهناور شام ، عراق و حجاز بود. ( كه از معاويه به او به ارث رسيده بود ).
اگر تشيعى كه از انگلستان تغذيه ميشود ، در روز عاشورا ، قمه نزند ، چه بكند ؟ جز تحريف دين خدا و تحريف قرآن و تحريف سنت اهل بيت ع و تحريف بزرگان و مراجع ، راهى براى حفظ افكار پوسيده و جهان بينى خود ساخته ندارند. و البته خود شيرينى براى طاغوت و ارتزاق حرام از كمكهاى مالى و تكتيكى آنها ، براى تداوم و توسعه كانالهاى ماهواره اى متعدد با نام دين و به كام شيطان.
چکیده تحقیقی در ساختگی بودن دعای صنمی قریش :
محقق : شیخ حیدر حب الله
ترجمه: سامان اقدامی
دیرترین زمانی که این دعا دیده شده، ابتدای قرن هفتم هجری بوده است. روایت کفعمی و حسن ابن سلیمان و شرح اندرودی و علی عراقی نیز شاهدی بر این مدعاهستند.
قدیمی ترین متنی که امروز در دست ماست، کلام «شیخ کفعمی» و«حسن بن سلیمان حلی» است. که هر دوی آنها در قرن نهم هجری زندگی میکرده اند. البته هیچ سندی بر این دعا نیست. هیچ منبعی هم نیست که ثابت کند که این دعا از امیرالمومنین است و ابن عباس آن را روایت کرده. و نمیدانیم که این دعا چگونه به دست کفعمی،حلی و اصفهانی رسیده است. این در حالی است که اصفهانی (استاد خواجه نصیر طوسی ) ،از زمان صدور،حداقل ۶۰۰ سال فاصله دارد و کفعمی و حلی حداقل ۸۰۰ سال.که این فاصله زمانی،برای اتبات تاریخی و حدیثی کم نیست.
اگرمستندات یا «منابعی قدیمی» وجود داشت، علامه مجلسی و محدث نوری تمام آن یا حداقل برخی از آنها را بیان می کردند. و یا رجال بزرگ دایرة المعارف های جامع حدیثی شیعه که در نهایت دقت و جامعیت است، آن را بیان می کردند. مانند «فیض کاشانی» و «حر عاملی»(درصورتی که این دو،اصلا این دعا را ذکر نکرده اند.)
مجلسی و نوری این دعا را از کفعمی روایت می کنند.آن هم با «روایت مرسله» که از عصر نص علوی بیش از ۸۰۰ سال فاصله دارد. نکته این جاست که اگر مجلسی «منبعی قدیمی» را پیدا می کرد آن را بیان می کرد و به نقل از منبعی که به عصر خودش نزدیک است(شیخ کفعمی) اکتفا نمی کرد .
با توجه به نکات ذکر شده و باتوجه به کتبی که از عصر صفوی به دست ما رسیده است، میتوانیم نتیجه بگیریم که هیچ یک از علمای بزرگ عصر صفوی این دعا رادر«منبعی قدیمی» نیافته اند .
ما از «وقایع تاریخی» که این دعا شامل آن میشود، صحبت نمیکنیم. بحث «صحت تاریخی مضامین» ، نیاز به این دارد که قسمت های مختلف دعا را به خوبی بررسی کنیم .که ممکن است محقق بخشی را قبول کند و بخشی را رد کند. سخن در این جاست که «آیا این مضامین را اهل بیت با روش دعا و لعن بیان کرده اند یا خیر؟ آن هم در نماز؟ و آیا در نماز و مانند آن و یا غیر آن چنین روشی از دعا را درست کرده اند؟» و این سوالی است که اثبات «وقایع تاریخی» برای جواب به آن کافی نیست. بلکه این امری اضافی است که به «روش تربیتی» در انجام این شکل از ادعیه مربوط است و باعت میشود ما حکمی را اثبات کنیم که مثلا «خواندن این دعا در قنوت مستحب است.»
برخی علما در متن این دعا شک کرده اند. و تعبیرات بلاغی این دعا را سبک و زشت دانسته اند. زیرا که با قوت کلام علوی درنهج البلاغه و امثال آن فاصله دارد.
اشکال دیگری که بر نص دعا وارد است، مربوط به جایی است که میگوید «اهلش را ریشه کن کردند و یارانش را نابود و اطفالش را کشتند.» که منتقدین میگویند که «این عبارات، با تاریخ ابوبکر و عمر هم خوانی ندارد.
در کتب معروف مذاهب مختلف شیعه که در شش قرن اولیه نوشته شده وبه دست ما رسیده است، ما نمونه ای و اثری و حتی اشاره ای به این دعا پیدا نمیکنیم .
به رغم تلاش های بسیار زیادی که طرفداران این دعا انجام داده اند، تا به معلومات اولیه و قدیمی دست پیدا کنند، این دعا در هیچ کدام از کتب اربعه شیعه و در کتب صدوق، مفید، سید مرتضی، طوسی، طبری شیعه و غیر آنها ذکر نشده است.
و حتی شیخ طوسی نیز در کتاب «مصباح» (که مخصوص مناجات ها و ادعیه و سنن است)آن را ذکر نکرده است. این درحالی است که در این کتب، بسیار دیده میشود که به خلفای سه گانه بدگویی شده است. «مشهدی» نیز در کتاب «مزار» اصلا آن را ذکر نکرده است.
عجیب اینکه «سید بن طاووس» هم این دعا را ابدا ذکر نکرده است. با وجود اینکه استادش و استاد خواجه نصیرالدین طوسی-«شیخ اسعد بن عبد القاهر اصفهانی»- شارح این دعا است و سید نزد او علم آموزی کرده است.
سید ابن طاووسی که کتب زیادی در ادعیه و مستحبات دارد. و شاید بشود گفت که هیچ دعایی ریز ودرشتی را از قلم نینداخته. و حتی روایتی را از «امام رضا» نقل کرده که در برخی قسمتهایش با این دعا همخوانی دارد .
این امری است که سوالات زیادی را موجب میشود :
اگر استادش صاحب این شرح است، چرا سید، اصل این دعا را در کتبش (که شامل مجموعه ی ادعیه مندوبات نمازها و اذکار قنوت و غیر آن است)ذکر نکرده است .)
علاوه براین ، به خلاف آنچه رایج است که کتاب اصفهانی را «رشح الولا فی شرح دعا صنمی قریش» می نامند، سید آن را «صنمی قریش» نام گذاری نکرده است.
دیگر اینکه با وجود اینکه سید ابن طاووس به تسامح در ادله سنن و درنقل دعاها و روایات و مناجاتها معروف است، میبینیم که برخی از روایاتی که در این شرح وارد شده را نقل میکند، اما خود این دعا را،در هیچ کدام از کتبش ذکر کرده نکرده است .
بسیار عالی احسنت خسته نباشید
با سلام. تحلیل جامع و کاملی بود . ممنون
والله اعلم
به نام خدا
باسلام خدمت شما
دربعضی از کارهایی که درجامعه امروزی ما درحال حاضرانجام میگردد که هیچ استدلالی هم ندارد متاسفانه انجام آن نه تنها منفعتی حتی به اصل آن هم ضربه وارد میکند وباعث زیر سوال رفتن دین هم میگردد