75 - ایران – عربستان . مقایسه
نویسنده : مهندس حسین رأفتی
حجاز كلا چند نفر جمعيت داره ؟١٦ ميليون شهروند و ١١ ميليون نفر اتباع خارجى !!١١ ميليون نفر كار ميكنند و حقوق ميگيرند و آن ١٦ ميليون هم..... مقایسه سیستم حکومتی ، بحث مدیریت و نظارت مالی .
حجاز كلا چند نفر جمعيت داره ؟
١٦ ميليون شهروند و ١١ ميليون نفر اتباع خارجى !!
١١ ميليون نفر كار ميكنند و حقوق ميگيرند و آن ١٦ ميليون هم اگر وابسته به حكومت نيستند ( مانند شيعيان مظلوم ) ، در همان تبعيض استبدادى و خفقان ، زندگى كرده و وابستگان به حكومت ( غير از زن و بچه ها ) به جاى توليد علم و ثروت و پرورش نسل توانمند ، تنها مشغول پاسبانى و نظارت بر حكومت و قدرت و ثروت افسانه اى هستند !!!
يعنى فقط اطلاعاتى و حفاظتى ! و لذا هيچ گونه تكنولوژى و صنعت بومى و افراد متخصص و متبحر نداشته و توسعه و آبادى را فقط با هزينه كردن هاى ميلياردى از ثروت توريسم ( حج مسلمانان ) و نفت ، به شكل كاملا مصرف گرايانه ، ارائه ميدهند.
نود و پنج درصد از صادرات عربستان نفت است !!! روزانه در حدود هفت ميليون بشكه نفت صادر ميكند ( در ماه گذشته ، ٧/٣ ) كه با فرض بشكه اى پنجاه دلار كنونى ، درامد آن براى ده دوازده ميليون وهابى ، معادل روزانه هر نفر سى دلار آمريكا ، و ماهيانه ٩٠٠ دلار و معادل بيش از سه ميليون تومان براى هر نفر ميشود !!! ( این رقم در سال قبل دو برابر بود ) .
متاسفانه حاكمان خودكامه و مستبد و تحت مديريت و پروش پنهان آمريكا و انگليس خبيث ، حتى تكنولوژى و صنعت توليد و صادرات نفت را نيز ندارند و در تمام ابعاد مانند يك بچه پولدار كه جز پول داشتن ، هنر و مايه اى نداشته و در همه اركان وابسته به خارج است ، سرمايه هاى كشور و رشد و تعالى و آينده نسل و مردمش را نابود ميكند.
١٦ ميليون شهروند و ١١ ميليون نفر اتباع خارجى !!
١١ ميليون نفر كار ميكنند و حقوق ميگيرند و آن ١٦ ميليون هم اگر وابسته به حكومت نيستند ( مانند شيعيان مظلوم ) ، در همان تبعيض استبدادى و خفقان ، زندگى كرده و وابستگان به حكومت ( غير از زن و بچه ها ) به جاى توليد علم و ثروت و پرورش نسل توانمند ، تنها مشغول پاسبانى و نظارت بر حكومت و قدرت و ثروت افسانه اى هستند !!!
يعنى فقط اطلاعاتى و حفاظتى ! و لذا هيچ گونه تكنولوژى و صنعت بومى و افراد متخصص و متبحر نداشته و توسعه و آبادى را فقط با هزينه كردن هاى ميلياردى از ثروت توريسم ( حج مسلمانان ) و نفت ، به شكل كاملا مصرف گرايانه ، ارائه ميدهند.
نود و پنج درصد از صادرات عربستان نفت است !!! روزانه در حدود هفت ميليون بشكه نفت صادر ميكند ( در ماه گذشته ، ٧/٣ ) كه با فرض بشكه اى پنجاه دلار كنونى ، درامد آن براى ده دوازده ميليون وهابى ، معادل روزانه هر نفر سى دلار آمريكا ، و ماهيانه ٩٠٠ دلار و معادل بيش از سه ميليون تومان براى هر نفر ميشود !!! ( این رقم در سال قبل دو برابر بود ) .
متاسفانه حاكمان خودكامه و مستبد و تحت مديريت و پروش پنهان آمريكا و انگليس خبيث ، حتى تكنولوژى و صنعت توليد و صادرات نفت را نيز ندارند و در تمام ابعاد مانند يك بچه پولدار كه جز پول داشتن ، هنر و مايه اى نداشته و در همه اركان وابسته به خارج است ، سرمايه هاى كشور و رشد و تعالى و آينده نسل و مردمش را نابود ميكند.
تفاوت ايران و عربستان ،از هر بعدى كه وارد شويد و نگاه كنيد ، به تفاوت زمين تا آسمان ميماند. در ايران سيستم حكومتى تفكيك قوا و تقسيم قدرت با ابزارهاى نظارتى گسترده در تمام اركان نظام ، حقوق اساسى مردم و آزادى هاى واقعى و گسترده تفكرات سياسى و رسانه ها ، سرعت و قدرت توليد علم و شكوفايى در اختراعات و صنعت ، بومى سازى ، توانمندسازى ، و كادر سازى در صنايع و تكنولوژى هاى مختلف فضايى ، دفاعى ، نانو ، دارو ، سلولهاى بنيادى ، انواع جراحى ها و پيوندها ، سد سازى ، اسكله و بندر ، چاهها و سكوهاى عظيم نفتى ، فولادو فولاد آلياژى ، طراحى و ساخت پالايشگاه ، چرخه سوخت هسته اى از اكتشاف و استخراج و غنى سازى تا ساخت صفحات سوخت رآكتور و …
از اينها گذشته ، ادبيات قوى ، بخش هاى بسيار متنوع و مختلف ورزش و هنر و ….
از لحاظ روحى ، اصلا نميتوانم ايران را با كشور سر تا پا وابسته اى مانند عربستان مقايسه كنم. واقعا برايم سخت و … است. عربستان يك سيستم كاملا بسته سياسى و اقتصادى دارد. هيچگونه نظارت و پاسخگويى و كنترل بر درآمدهاى افسانه اى نفتى و توريسم ندارد.
افراد دربار ، خود تحصيل كرده هاى زير دست آمريكايى ها و انگليسى ها هستند و عملا و ناخواسته در استراتژى هاى طراحى شده توسط آنها قدم برميدارند. غير از آنكه ، بعلت وابستگى شديد تكنولوژى و نيروى انسانى ، پايه هاى اصلى و شاهرگ اركان مالى و اقتصادى كشور ، در لينك با شركت هاى آمريكايى و چند مليتى صهيونيستى است. و در نتيجه ، استقلال تصميم گيرى در عمل وجود ندارد.
ريشه اى ترين مشكل سيستم سياسى عربستان ، غير مردمى و غير متكى به نظر ، فكر ، هنر ، تبحر ، علم ، خواست و قدرت مردم است كه منشا همه گونه وابستگى ها و فسادهاى بنيادى و ريشه اى در اركان حكومت است.
با دو آمار تعداد جمعيت شهروند و ميزان صادرات نفت ، خواستم مقياسى از درآمد خدمتتان عرض كرده باشم. روزانه هفت ميليون بشكه نفت صادرات در مقابل شانزده ميليون جمعيت ، و ايران روزانه حدود يك م بشكه در مقابل ٧٨ م جمعيت ، يعنى نسبت سرانه ٣٤ برابر ( ٣٣٠٠ در صد بيشتر !!!).
و اين يعنى ماهيت درآمد هزينه دو كشور قابل قياس نيستند.
اما بحث اختلاس در ايران :
اگر در عمق اخبار و اطلاعات دقت كنيد ، يافته هايتان با تيتر رسانه ها و افواه مردم متفاوت ميشود. اختلاس هاى مشهور در ايران كدام هستند ؟
١- فاضل خداداد : سال ١٣٧٤ ، مبلغ ١٢٣ ميليارد تومان. مربوط به سالهاى پس از جنگ و شروع ساخت كشور كه قاعدتا و مانند تمام كشورها در دوره بازسازى پس از جنگ ، پول زيادى بايد توليد و تزريق شود ، تا اقتصاد و ساخت زير بناها و صنعت و كشاورزى و تجارت ، جان بگيرد. ولى ماجراى خداداد ، ماجراى خوردن و بردن بيت المال نبود. بلكه گردش مالى حرام و خلاف قانون بود. و جمع اين گردش مالى ( برداشت و واريز ) به ١٢٣ ميليارد تومان رسيده بود.
٢- مه آفريد امير خسروى ( گروه آريا ) : با رقم مشهور به ٣٠٠٠ ميليارد تومان. كه باز اين رقم به هيچ وجه مصداق تعريف علمى اختلاس نيست. ( برداشت غير قانونى اموال دولتى يا غير دولتى ، توسط كاركنان دولت يا وابسته به دولت ). بلكه از جنس گردش مالى حرام ، فرار مالياتى گسترده ، دريافت وامهاى زياد بدون پشتوانه و وثيقه معتبر و رشوه دادن هاى گسترده است. با تمام اين تخلفات كه مانند خداداد حكمش اعدام بود و انجام شد ، ولى پولها داخل كشور و در صنعت و تجارت و با زير مجموعه نيروى انسانى ده هزار نفرى شاغل در آنها بوده است.
نكته ديگر اينكه اين گردش هاى مالى سنگين گروه آريا در ١٣٨٩ و ١٣٩٠ اتفاق افتاده ،كه سالهاى شكوفايى اقتصاد ايران و با توليد ناخالص ملى ( كل ارزش ريالى محصولات ” نهايى ” توليد شده توسط واحدهاى اقتصادى مقيم كشور ) به نقل از مراجع معتبرداخلى و بين المللى ، بيش از ٥٢٨ ميليارد دلار در سال بوده است. ( يك ميليون و هشتصد هزار ، ميليارد تومان ). لذا كل گردش مالى خلاف اين گروه طى چند سال ، جمعا كمتر از هفده صدم در صد يا به تعبيرى ، يك ششم از يك درصد توليد ناخالص ملى يك سال ايران ، است.
٣- اما ماجراى بابك زنجانى متفاوت است. همانگونه كه در مباحث هسته اى ذكر شد ، تحريم گسترده يكجانبه آمريكا و همراهى ساير كشورهاى دنيا از آن ، مضيقه هاى ناگهانى بسيار سنگينى را در سالهاى ١٣٩٠ و ١٣٩١ در صادرات نفت و انتقال ارز ايجاد كرد.
دولت و وزرا ، خصوصا وزير نفت وقت ، سردار رستم قاسمى ، تلاش شبانه روزى ، گسترده و بى وقفه اى را براى سامان دهى حداقلى به اين امور و شكستن حصر سنگين آمريكا ، و براى متوقف نشدن چرخ اقتصاد و صنعت كشور نمودند. و توليد بابك زنجانى مربوط به آن شرايط بحران و يكى از مفر ها بود كه به كلاهبردارى زيركانه منجر شد.
آیا سیاست ما اشتباه نبوده که منجر به تولید بابک زنجانی ها شده؟؟