13 - اصول علمی و عملی تغییر دادن رفتارهای کودک و نوجوان
نویسنده : زهرا رستگار
- تقویت رفتار موجود و با حفظ و نگهداری و تحکیم رفتار تازه: اصل تقویت مثبت: برای پایداری رفتار درست و تقویت مهارتی صحیحی که کودک یا نوجوان آموخته است؛ ترتیبی دهید تا چندین بار که کودک و نوجوان آن رفتار یا مهارت را بروز می دهد بیدرنگ پاداشی به او داده شود و مورد تشویق قرار گیرد
اصول علمی و عملی تغییر دادن رفتارهای کودک و نوجوان
1 – تقویت رفتار موجود و با حفظ و نگهداری و تحکیم رفتار تازه:
- اصل تقویت مثبت:
برای پایداری رفتار درست و تقویت مهارتی صحیحی که کودک یا نوجوان آموخته است؛ ترتیبی دهید تا چندین بار که کودک و نوجوان آن رفتار یا مهارت را بروز می دهد بیدرنگ پاداشی به او داده شود و مورد تشویق قرار گیرد.
- اصل جانشینی:
برای اینکه کودک و نوجوان را با تقویت کننده ای که تأثیر آن کم شده است تقویت کنید، این تقویت را درست قبل از تقویت کننده ای مؤثرتر به او عرضه کنید.
- اصل تقویت گاهگاهی:
برای دوام بخشیدن به رفتاری جدید، تعداد دفعات تقویت آن رفتار را به تدریج کم کنید. به بیان دیگر، تقویت پیاپی آن رفتار را به تقویت گاهگاهی تبدیل کنید.
2- ایجاد رفتار تازه:
- اصل شکل دادن:
برای اینکه رفتار تازه ای را در کودک و نوجوان به وجود آورید، ترتیبی بدهید که رفتارهای جزیی تری که گام به گام در جهت تغییر رفتار مورد انتظار پیش می روند تقویت شوند. یعنی به دنبال هر قدمی که کودک و نوجوان به سوی رفتار مورد انتظار پیش می رود، پاداشی دریافت کند.
- اصل سرمشق و الگو دادن:
برای این که به کودک یا نوجوان رفتار تازه ای بیاموزید ترتیبی بدهید که بتواند کسی را که مورد علاقه، احترام یا توجه او است را در حال انجام دادن آن رفتار مشاهده کند. این اصل برای آموزش مسایل دینی و درسی بسیار کارساز است.
- اصل قرینه قراردادن:
برای اینکه کودک و نوجوان به یاد آورد که در زمان معینی چگونه باید رفتار کند، ترتیبی بدهید که درست قبل از انجام دادن آن رفتار قرینه ای به او داده شود.
- اصل تمیز دادن:
برای اینکه کودک و نوجوان، زمان و مکان مناسب برای انجام دادن هر رفتاری را تشخیص دهد. به او کمک کنید تا قرینه های متمایز کنندة موقعیت ها را تشخیص دهد و به رفتار او فقط زمانی پاسخ دهید که متناسب با آن قرینه عمل کرده باشد.
3- از میان بردن و اصلاح رفتارهای نامطلوب:
- اصل اشباع:
برای این که کودک و نوجوانی رفتار نامطلوبی را ادامه ندهد، به او اجازه دهید (حتی اصرار کنید) که آن رفتار را آن قدر تکرار کند تا خسته شود و از آن دست بردارد. این روش برای اختلالاتی چون وسواس، ناخن جویدن، انگشت مکیدن و … بسیار مؤثر است.
- اصل خاموشی:
برای رفع رفتار نامطلوب کودک و نوجوان شرایط را طوری فراهم کنید تا او پس از هر بار انجام دادن آن رفتاری که پاداش دریافت می کرد، هیچگونه توجهی به او نشود؛ اعم از توجه مثبت یا منفی.
- اصل تقویت رفتار مغایر:
برای این که کودک و نوجوانی را از انجام دادن رفتار نامطلوبی بازدارید و رفتار مطلوب را جانشین آن کنید، رفتار دیگری را که به آن رفتار مغایر است یا رفتاری را که نمی تواند آن را همزمان با رفتار نامطلوب انجام دهد، تقویت کنید.
- اصل تقویت منفی:
برای این که کودک و نوجوانی را از رفتار نامطلوبی بازدارید، ترتیبی بدهید تا او با اصلاح کردن رفتار خود بتواند به موقعیتی که برای او ناخوشایند بوده است پایان دهد.
- اصل تقویت مثبت:
پس از هر بار که کودک و نوجوان رفتار مورد نظر را انجام می دهد، پاداشی به او بدهید که به آن نیاز دارد، یعنی هر رفتار مطلوب کودک نتیجه خوشایندی برایش به دنبال داشته باشد.
4 – تغییردادن واکنش های عاطفی:
- اصل اجتناب:
برای این که ترس کودک و نوجوان را از مواجه با شیء یا رویداد خاصی کاهش دهید، در حالتی که کودک راحت، آسوده خاطر و خوشحال است و در موقعیتی خوشایند قرار دهد، تماس او را با آن شی ء یا رویداد ترس آور به تدریج بیشتر کنید.
- اصل جانشینی[1]:
برای این که بتوانیم رفتاری را به وسیله تقویت کننده ای که تأثیر آن ضعیف شده است، تقویت کنیم؛ لازم است که آن را پیش از تقویت کننده ای مؤثر و جدید بیاوریم.
یکی از راه های دوام بخشیدن به رفتارهای مطلوب موجود یا رفتارهای تازه آموخته شده، عوض کردن تقویتکنندهها و عرضه کردن پاداشهای جدید است. این کار با استفاده از تقویت کننده ای جدید به جای تقویت کننده های قدیم یا همراه کردن تقویت کننده قدیم با تقویت کننده ای جدید صورت می گیرد.
- اصل تقویت گاه گاهی:
برای این که کودک و نوجوان رفتاری را که آموخته است ادامه دهد، می بایست به تدریج دفعات عرضه تقویت را کمتر کرد و تنها گاه گاهی در برابر نشان دادن آن رفتار او را تقویت کرد.
طبق این اصل، گاهی لازم است تا رفتاری را با اینکه چندان هم درست نیست، تنها به سبب این که یک قدم به رفتار نهایی نزدیکتر است، تقویت کنیم. کودک یا نوجوان باید احساس کند که رفتارهای او در حال پیشرفت است و همچنین باید یاد بگیرد که چگونه می تواند نقایص کار خود را بر طرف کند.
اصل سر مشق یا الگو سازی ( نمونه خوب):
برای این که کودک یا نوجوان را به انجام عملی ترغیب کنیم، باید شرایطی را فراهم کنیم تا او بتواند شخصی را که در نظرش مهم یا محبوب است، در حال انجام دادن آن عمل مشاهده کند.
کودک زمانی حرف زدن را درست یاد می گیرد که حرف زدن درست را شنیده باشد. گذشته از این، تنها سخن گفتن نیست که از راه نمونه و سرمشق آموخته می شود. بسیاری از رفتارهای دیگر نیز به همین روش آموخته می شوند.
سرمشق قرار دیگران بیشتر ناخودآگاه و غیرعمدی است.
بنابراین یکی دیگر از مهمترین اصول تغییر رفتار، اصل سرمشق قرار دادن یا یادگیری اجتماعی نامیده میشود.
همنشین تو از تو، به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید ( از امثال و حکم)
سرمشق ها و نمونه های خوب و بد می توانند رفتارهای گوناگونی را در کسانی که تحت تاثیر و نفوذ آنها هستند پدید آورند.
پدر و مادر، خواهران و برادران، مربیان و دوستان و حتی بیگانگان نیز می توانند سرمشق و نمونه ای برای کودک و نوجوان باشند اما بیشتر و مهم تر از همه، پدر و مادر نخستین سرمشق های طبیعی کودکان و نوجوانان قرار می گیرند.
کودک و نوجوان بنا بر دلایل بسیاری به مادر و پدر وابسته است. مانند: نیاز به غذا، پوشاک، مراقبت های گوناگون، کمک به فهم و درک مسائل، حمایت در برابر خطر، محبت و عشق و علاقه. به این ترتیب، وجود این همه تقویت کننده و کنترلی که مادر و پدر برای تقویت کننده ها دارند، آنان را به طور طبیعی به صورت سرمشق و نمونه مهمی برای فرزندان در می آورد. تقلید بسیاری از عادت ها و گفتارها و کردارهای پدر و مادر به وسیله کودکان ، مانند پوشیدن لباس آنها، و روشی که در بازی و گفت و شنود دارند نمونه هایی از این گونه تقلید ها هستند.
شخصیت فرزندان ما به درجه تحصیلات و شغل و درآمد و موقعیت اجتماعی ما بستگی ندارد بلکه رفتار ما است که شخصیت او را شکل می دهد.
- معلمان نیز تقویت کننده های بسیاری را که برای کودکان و نوجوانان مهم هستند در اختیار دارند. نمره های درسی، تشویق های گوناگون و … یک معلم مهربان و مومن به کار خود می تواند سرمشقی خوب برای دانش آموزان کلاس خود باشد.
- خواهران و برادران و دوستان کودک و نوجوان می توانند سرمشق های مهمی برای کودک و نوجوان باشند.البته تقویت کننده هایی که به وسیله آنها عرضه می شود بیشتر صورت تایید اجتماعی ، شرکت دادن کودک و نوجوان در بازی ها، صحبت کردن، قصه گفتن، داستان سرایی، حمایت از کودک و نوجوان در برابر تعرض احتمالی دیگران و … مواردی است که می تواند از جانب کودک و نوجوان سرمشق قرار گیرد.
- نکته حایز اهمیتی که در اینجا باید به آن توجه کرد نقش بزرگسالان در مواردی است که کودک در حال آموختن قدم به قدم رفتار سرمشق یا نمونه است. بعضی از بزرگسالان چون فرزندانشان رفتاری را به سرعت دیگر کودکان و نوجوانان یاد نمی گیرند، او را مسخره می کنند یا به سرزنش وی می پردازند. حال آنکه نقش آنان باید تشویق قدم به قدم یادگیری نمونه عرضه شده نبوده است باعث انزجار از آن رفتار خواهد شد.
بهترین سرمشق برای کودک و نوجوانی که با مشکلی روبه رو شده است کسی است که با همان مشکل روبه رو شده و توانسته است آن را حل کند. اگر چنین کسی در تماس مستقیم با کودک و نوجوان باشد و کمی توجه و محبت به او نشان دهد، احتمال اینکه از طرف کودک و نوجوان به عنوان سرمشق و نمونه برگزیده شود بسیاز زیاد است.
اصل قرینه قرار دادن برای رفتار مطلوب:
برای اینکه به کودک و نوجوان بیاموزیم کاری را در زمان معینی انجام دهد باید ترتیبی بدهیم که درست پیش از انجام دادن رفتار مطلوب، قرینه یا نشانه ای از آن رفتار به او نشان داده شود. مثلاً برای اینکه کودکی قبل از ورود به خانه کفش های خود را تمیز کند، جذابیت و کششی در این کار ایجاد کنیم تا او به مثابه بازی با آن عمل کند و کم کم به تمیز کردن کفش های خود، عادت کند و از انجام دادن آن لذت ببرد.
قرینه دادن در پاره ای از موارد موثرتر از دیگر موارد است. قرینه های کلامی را نباید با اعتراض به کودک و نوجوان یا سرزنش او اشتباه گرفته شود. سرزنش کردن به کاربردن عبارت های ناخوشایندی است که پس از مشاهده رفتار نامطلوب از کودک و نوجوان به زبان می آوریم، که البته درست نیست و هرگز نباید کودک یا نوجوان را به خاطر رفتار اشتباه او سرزنش کرد. در صورتی که قرینه کلامی به کار بردن عبارت هایی است که برای راهنمایی و یادآوری مساله ای، به زبان می آوریم و زمان شروع آن نیز پیش از انجام دادن آن رفتار است نه پس از آن.
در مورد کودکان و نوجوانان قرینه دادن به ویژه برای دو گروه از آنان سودمند است:
الف- کودکان و نوجوانانی که نیاز به کمک و یادگیری دارند.
ب-کودکان و نوجوانانی که نیاز به یادآوری برای انجام دادن رفتار مطلوب دارند.
الف-کودکان و نوجوانان که نیاز به کمک در یادگیری دارند:
کودکان و نوجوانانی که میخواهند مهارتی جدید را بیاموزند، می توانند از قرینه هایی که به وسیله فردی با تجربه داده می شود بهره فراوان ببرند. اگر پدر و مادر و مربیان و معلمان تجربه و تبحر لازم را داشته باشند می توانند اشتباهاتی را که فرزندان مرتکب می شوند با دقت مشخص کنند و برای هر یک قرینه ای به موقع بدهند تا مانع از تکرار آن شوند.
بیشتر کسانی که می خواهند مهارتی را بیاموزند علاقه مندند که هرچه زودتر آن مهارت را فراگیرند و به همین سبب با اشتیاق پذیرای قرینه مناسبی هستند که بتوانند به یادگیری آنان کمک کنند.
قرینه های موثر تر قرینه هایی هستند که ماهیت آنها به یاد انسان می آورند که به درستی چه کاری باید انجام گیرد و این یادآوری را نیز درست در لحظه ای که آن رفتار باید شروع شود انجام می دهند.
ب-کودکان و نوجوانانی که نیاز به یادآوری برای انجام دادن رفتار مطلوب دارند:
بیشتر کسانی که مایل به انجام دادن کاری هستند احتیاج دارند که در لحظة مناسب انجام، آن کار را به یاد آنها بیاورند. نخ بستن یا علامت گذاشتن در انگشت و دست که مرسوم است از اینگونه یادآوریها است. اما این کار ممکن است یادآوری لازم را به عنوان قرینه نداشته باشد. زیرا دیدن نخ بیشتر به یاد انسان میآورد که قرار بوده است کاری را انجام دهد. اما چیستی این کار را به یاد نیاورد. بنابراین بین بستن نخ به انگشت یا علامت زدن در دست و نوع کاری که باید انجام گیرد، ارتباط چندانی وجود ندارد.
قرینه های موثر، قرینه هایی هستند که ماهیت آنها به یاد انسان می آورند که به درستی چه کاری باید انجام گیرد و این یادآوری درست در لحظه ای اتفاق می افتد که آن رفتار باید شروع شود.
گاهی کودکان و نوجوان به این علت ملامت می شوند که مقررات مربوط به بزرگسالان را رعایت نمی کنند. اما بیشتر وقت ها علت این رعایت نکردن آن است که فرزندان ما به درستی نمی دانند که بزرگسالان از آنها چه می خواهند. اما بزرگسالان بیشتر وقت ها نمی توانند هزینۀ لازم را در موقع مناسب عرضه کنند یا به درستی به کودک و نوجوان بگویند که از آنها چه می خواهند.
قرینه ها دو دسته اند:
1. قرینه های مستقیم
مثلاً پدر یا مادر در خانه به فرزندانش می گوید:
«بچه ها بیایید با هم قرار بگذاریم که قبل از غذا خوردن، دست های خود را خوب بشوییم».
«اگر می خواهی برای بازی کردن بیرون بروی، بهتر است تکالیف درسی ات را انجام دهی».
و …
2. قرینه های غیر مستقیم:
مثلاً مادر برای هشدار دادن به فرزندانش می گوید:
«بچه ها داستان آن کودک را نشنیده اید که در خانه را به روی یک فرد ناشناس باز کرد و او دست و پایش را بست و وسایل خانه شان را بُرد؟»
« بچه ها، یک لحظه فکر کنید که شما پدر خانواده هستید و پدر شما فرزند شما است. دوست داشتید فرزندانتان چگونه رفتار می کردند؟»
***
وقتی کودک یا نوجوان یادگیری را پس از دادن قرینه آغاز کرد، با پیشرفت یادگیری او باید قرینه ها را به تدریج کم کرد و سرانجام به حذف آن ها پرداخت. به طوری که کودک و نوجوان بتوانند بدون استفاده از قرینه های بیرونی به انجام دادن رفتاری بپردازند یا اینکه خودشان به رفتارخود قرینه بدهند.
اصل تمییز دادن( زمان و مکان مناسب برای هر چیز):
برای اینکه به کودک یا نوجوان بیاموزیم تا رفتاری را که مناسب هر موقعیت است تشخیص دهد، باید او را یاری کنیم تا قرینه هایی را که سبب تفاوت موقعیت های گوناگون است از هم جدا کند و همچنین رفتار او را فقط هنگامی تقویت کنیم که مناسب با موقعیت است.
گاهی کودکان و نوجوان برای تسلط یافتن بر همبازی های خود، آنها را تهدید می کنند که به معلم یا پدر و مادرشان از آنها شکایت خواهد کرد، در چنین حالت هایی است که بزرگتر ها باید از دخالت در کار کودکان خودداری کنند. کودکان باید بیاموزند که موقعیت های گوناگون را از هم تمییز دهند و به مقتضای هر موقعیت رفتاری مناسب با آن موقعیت از خود نشان دهند. این یکی از اصول تغییر رفتار است که باعث می شود تا فرزندان در بزرگسالی با همسر و همسایه و جامعه به دنبال کوچکترین رفتار نامناسبی به حمایت کنندۀ ذهنی پناه برند و دردسری برای پدر و مادر، پلیس و دادگاه ایجاد نکنند.
اصل شکل دادن یا تقریب های متوالی
1-یکی از موارد استفاده ما از اصل شکل دادن یا تقریب های متوالی، آموزش سخن گفتن به کودک در دوران پیش از دبستان است. وقتی که کودک می خواهد به زبان باز کند، هجاها یا کلمه را به شکل ناقص ادا می کند. اما همین که کلمه ای را ادا کند تا حدی شبیه به کلمه ای است که برای پدر و مادر مفهوم دارد، آنها با اشتیاق و شور و هیجان کودک را مورد تشویق قرار می دهند. مثلا اگر کودک در حالی که به غذا اشاره می کند بگوید:«دد…….بده». پدر و مادر باید فوری با احساس و اشتیاق تکرار کنند«غذا بده» و غذایی را که کودک با آن اشاره می کند را به او بدهند. به همین ترتیب، تقویت قدم به قدم و تدریجی هر کلمه تا رسیدن به تلفظ درست و معنی دار آن ادامه پیدا می کند تا کودک بدون نیاز به تقویت بیشتر به ادای درست کلمه مسلط شود. این عمل در روان شناسی به نام اصل شکل دادن یا تقریب های متوالی نامیده می شود. این عمل به ویژه برای کمک به کودکان دیرآموز و کندآموز موثر و مفید است.
2-دیدن سرمشق و نمونه راهی است برای یاد دادن بعضی از رفتارها به کودکان و نوجوانان است.
در مجموع می توان سرمشق و نمونه قرار دادن را در فرآیند تربیت فرزندانمان تحت چهار عنوان بررسی کرد:
1.تاثیرات سرمشق و نمونه خوب
2.تاثیرات زیانبار سرمشق و همنشین بد
3 .زیان های تقلید نابجا و کورکورانه
4.احتمال سرمشق معکوس یا منفی قرار دادن.
منشین با بدان که صحبت بد گرچه پاکی، تو را پلید کند
آفتاب ار چه روش است او را پاره ای ابر ناپدید کند
***
تا توانی می گریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها برجان زند یار بد بر جان و بر ایمان زند
سرمشق قراردادن دیگران گاهی ممکن است به سبب ناآگاهی و پیروی کورکورانه تاثیر نامطلوبی در فرزندان ما به وجود آورد.
3-قرینه دادن به عنوان یکی از اصول تغییر رفتار و راهنمایی در تعلیم و تربیت کاربرد فراوانی دارد. زمانی که از کودک و نوجوان انتظار داریم کاری را انجام دهد، لزومی ندارد که به تفصیل او را نصیحت کنیم یا بگوییم چه باید بکند و چه نباید بکند. بیشتر وقت ها اشاره ای به آن کار کافی است.
4-باید کودک و نوجوان را به سبب اعتراف کردن به کارهای اشتباهی که انجام داده است، و گفتن حقیقت مورد ستایش و تقدیر قرار داد. اگر قرار باشد اخلاق پسندیده را به کودکان بیاموزیم، لازم است پس از شاهده هر اخلاق پسندیده ای در رفتار آنها، آن را تقویت کنیم. کودکان و نوجوانان خیلی زود یاد می گیرند که به چه کسی می توانند دروغ بگویند و از چه کسی نمی توانند حقیقت را پنهان کنند.
باید به آنها بیاموزیم که فایدة داشتن اخلاق پسندیده بیش از اخلاق ناپسند است. گرچه این کاری است بسیار دشوار ولی امکان پذیر است. شاید پدر و مادر بیرون از خانه را نتوانند کنترل کنند و گروه های دیگری مانند همبازی ها و غیره ممکن است بر آنها اثر بگذارند اما بدون شک مادر و پدر اگر خود به عنوان الگو و سرمشق و نمونه کسانی که به اخلاق پسندیده پایبند هستند در خانواده رفتار کنند، در راهنمایی و تربیت فرزندان نقشی بس موثر خواهند داشت.
از میان بردن رفتار های نامطلوب
1. اصل اشباع تا حد خستگی و دلزدگی:
برای متوقف کردن رفتاری نامطلوب در کودک و نوجوان به او اجازه بدهیم تا آن رفتار را تا آنجا ادامه دهد که دیگر از انجام دادن آن رفتار احساس خستگی و دلزدگی پیدا کند.
چه بسا کودک یا نوجوان به سبب خستگی به طور موقت آن رفتار را ترک کند و پس از رفع خستگی دوباره آن رفتار را از سر می گیرد. وقتی که احتمال چنین وضعی وجود دارد، بهتر است اصرار کنیم تا کودک آنقدر به آن رفتار نامطلوب ادامه دهد تا خستگی و دلزدگی کامل از آن رفتار در او پیدا شود.
برای اینکه ترک کردن رفتاری دوام بیشتری پیدا کند و میل به انجام دادن آن رفتار دوباره در کودک و نوجوان پیدا نشود، لازم است اطرافیان در تکرار آن رفتار آنقدر اصرار کنند تا کودک و نوجوان به کلی خسته و بیزار شوند زیرا اگر فرد فرصت پیدا کند که پس از چند بار انجام دادن آن رفتار مدتی به استراحت بپردازد ورفع خستگی کند، آن رفتار را از سر خواهد گرفت.
نکته قابل توجه اینکه رفتار هایی را باید اشباع کنیم که برای خود کودک و نوجوان یا دیگران زیان آور نباشد. مثلا نمی توان به نوجوان اجازه داد با چوب یا خط کش، بچه های دیگر را کتک بزند.
و دیگر اینکه وقتی برای اشباع یک رفتار، به کودک و نوجوان اصرار می کنیم که آن را ادامه دهد، نباید دنبالة کارها را رها کنیم بلکه لازم است تا مرحله رساندن کودک یا نوجوان به حد اشباع و خستگی و بیزاری او از آن رفتار به اصرار خود ادامه دهیم. در غیر این صورت، کوشش های ما بی نتیجه خواهد بود. همچنین باید توجه کنیم که هرگز در حضور همبازی های کودک یا نوجوان به ادامة رفتار نامطلوب او اصرار نورزیم زیرا ممکن است همبازی های او، رفتار نامطلوب را مورد تقویت قرار دهند و سبب ثبات و دوام بیشتر آن رفتار نامطلوب گردند و از طرفی حضور نداشتن هم بازی ها موجب زودتر خسته شدن و ایجاد دلزدگی سریع تر است.
2. اصل خاموشی
برای این که کودک به رفتار نامطلوب خود ادامه ندهد، می بایست شرایط را طوری فراهم کنیم که پس از انجام دادن آن رفتار نامطلوب پاداشی دریافت نکند.
اصل خاموشی یکی دیگر از روش های مناسب برای متوقف کردن رفتار نامطلوب است. این اصل نقطة مقابل اصل اشباع است. به این معنی که در اصل اشباع به رفتار کودک یا نوجوان به حدی پاداش داده می شود تا سیر و خسته شود، در صورتی که در اصل خاموشی کودک و نوجوان در برابر رفتار خود پاداشی دریافت نمی کنند و حتی نسبت به رفتار او بی توجهی نشان داده می شود.
- کودک نیاز به توجه دارند و تلاش می کند تا با رفتار خود توجه دیگران ( چه مثبت و چه منفی) را به خود جلب کند. توجه دیگران نقش تقویت کننده را دارد و باعث می شود تا کودکان رفتار خود را همچنان تکرار کنداما اگر نتوانند توجه دیگران را جلب کنند، از انجام آن رفتار دست خواهند کشید و آن را دیگر تکرار نخواهند کرد.
برای موثر بودن اصل اشباع و اصل خاموشی، باید هر دو روش را تا رسیدن به نتیجه نهایی ادامه دهیم. استفاده موقت و متناوب از اصل اشباع و خاموشی نتیجه ای بسیار نامطلوب دارد.
اگر قرار باشد که اصل خاموشی موثر واقع شود، باید همة منابع تقویت را کنترل کنیم تا تاثیر اصل خاموشی را از میان نبرد. بنابراین اگر می خواهیم رفتاری را تغییر دهیم، لازم است همة منابع دیگر تقویت را نیز کنترل کنیم و نگذاریم رفتار نامطلوب کودک یا نوجوان به وسیله دیگران تقویت شود.
گاهی پدران و مادران و معلمان و مربیان ، بدون اینکه تعمدی داشته باشند، سبب خاموشی رفتاری مطلوب می شوند. مثلاً اگر کودک یا نوجوانی به طور منظم سر موعد نماز می خواند، یا به بزرگترهای خانواده سلام می کند، یا دندان های خود را هر شب قبل از خوابیدن مسواک می زند و یا اینکه برای خوابیدن وضو می سازد و آیاتی از قرآن مطهر را تلاوت می کند اما بزرگتر ها به دلایلی توجه نکنند و او را مورد تشویق قرار ندهند؛ چه بسا این بی توجهی موجب خاموشی آن رفتار مطلوب در کودک یا نوجوان گردد.
3. اصل تقویت رفتار مغایر(پاداش دادن به رفتار های مغایر):
برای متوقف کردن رفتای نامطلوب در کودکان بایستی رفتار دیگری را که با آن رفتار مغایر است تقویت کنیم.
یک روش برای فراهم کردن رضایت خاطر کودک و نوجوان از رفتاری که مخالف رفتار نامطلوب است این است که به او مسئولیتی واگذار کنیم که جنبه پاداش داشته باشد یعنی به وسیله خود او مانع رفتاری شویم که قبلاً انجام داده است.
1– رفتار جانشین باید به نتیجه ای خوشایند بیانجامد در غیر این صورت نخواهد توانست جانشین رفتار نامطلوب شود.
2– همزمان با تقویت رفتار جانشین ، رفتار نامطلوب باید مورد بی اعتنایی قرار گیرد.
3– رفتار جانشین نباید تقویت کننده رفتار نامطلوب باشد ، چه در این صورت به جای اینکه جانشین رفتار نامطلوب شود موجب استحکام آن خواهد بود.
4– نشانة انتخاب رفتار مطلوب جانشین آن است که مشاهده کنیم رفتار نامطلوب ( ناخوشایند) کاهش یافته است.
با بکارگیری اصل تقویت منفی هرکس می تواند با تغییر دادن رفتار مطلوب خود به موقعیتی ناخوشایند پایان دهد.
جواد نوجوانی بود که نماز نمی خواند و پدر و مادرش از این موضوع بسیار ناراحت بود. روزی دور هم نشستند و در یک جلسه خانوادگی از جواد خواستند در انجمن امورات خانه به دیگران کمک کند، هرکس را کاری پیشنهاد کردند و جواد قرار شد صبح پدر و مادر و خواهر و برادرش را برای نماز صبح بیدار کند. همچنین به مرور زمان به جواد گفته شد که هر یک از اعضای خانواده باید جانمازی زیبا و جداگانه داشته باشد. در کنار خرید وسائل مسئولیت خرید وسیله عبادت به جواد واگذار شد و در در روابط فامیلی از جواد به خاطر خرید جانمازی زیبا برای دیگران قدردانی شد، این فرآیند مشاوره و تغییر رفتار جواد را به جوانی نماز خوان و مشتاق نماز تبدیل کرد.
4. اصل تقویت منفی (حذف موقعیت ناخوشایند برای رفتار نامطلوب)
برای اینکه کودک یا نوجوان را از انجام دادن رفتار نامطلوبی باز داریم، باید ترتیبی بدهیم که هر زمان رفتار او در جهت مطلوب تغییر کرد، به موقعیتی که برای او ناخوشایند بوده است پایان دهد.
باید والدین به کودک و نوجوان کمک کنند تا رفتار خود را تغییر دهد و آن از موقعیت ناخوشایند در جهت مطلوب پایان دهد. موقعیت ناخوشایند تا زمانی که رفتار نامطلوب وجود دارد ادامه خواهد داشت. این روش را تقویت منفی می گویند که البته با تنبیه فرق دارد. تقویت منفی برداشتن موقعیتی ناخوشایند از ادامه دادن به یک رفتار است. در صورتی که تنبیه اضافه کردن موقعیتی ناخوشایند به دنبال خواهد داشت.
در کاربرد اصل تقویت منفی باید نکته هایی را مورد نظر قرار داد که:
1– اینکه پایان دادن به موقعیت ناخوشایند برای کودک یا نوجوان به آسانی امکان پذیر باشد. در غیر این صورت کودک یا نوجوان فایده ای در تغییر دادن رفتار خود نمی بیند نا کوشش کند که آن را تغیر دهد.
2– گزافه گویی را بکار نگیریم و نباید کودک و نوجوان را تهدید به مجازاتی کنیم که توانایی انجام دادن آن را ندارد و سرمشق والگوی ناهماهنگ در گفتار و کردار نباشیم. مثلا پدری نگوید که این کار را بکنی خفه ات می کنم.
3– تنها به وعده دادن ها و عذر خواهی های کودک یا نوجوان نباید اکتفا کرد. آنچه باید سبب از میان بردن موقعیت ناخوشایند شود فقط عمل کودک یا نوجوان است و تغییر رفتار نامطلوب او در عمل ، نه قول دادن ها و عذر خواهی های او، به موقعیت ناخوشایند تنها در صورتی باید پایان داده شود که رفتار کودک بانوجوان به راستی در جهت مطلوب تغییر کرده باشد.
5. تقویت منفی – تنبیه (مزایای تقویت منفی):
1-به کودک و نوجوان گفته می شود که چه رفتاری از او انتظار دارند و باید این رفتار را نشان دهد تا موقعیت ناخوشایند پایان پذیرد. دست کم فرزندمان باید رفتار مطلوب را یک دفعه انجام دهد. تا این کار به نتیجة خوشایندی برسد.
2-کنترل رفتار کودک و نوجوان در تقویت منفی دست خود اوست. بعنی او آزاد است که هر آن رفتار مطلوب را نشان دهد و به موقعیت ناخوشایند پایان بخشد.
3-تقویت منفی کارایی بیشتری دارد. به محض اینکه رفتار کودک به سوی بهتر شدن تغییر جهت می دهد، تنبیه پایان می پذیرد.
تاثیر تقویت منفی، در مقایسه با تاثیر تنبیه، متفاوت است.
یکی از بهترین راه های موثر این است که به آموزش لفظی فرزندانمان قبل از انجام عمل یا رفتار نامطلوب به صورت کوتاه بپردازیم، نه اینکه فرزندمان را پس از انجام عمل نامطلوب سرزنش کنیم.
تهدید و طرد کردن کودک و نوجوان، یک موقعیت ناخوشایند ملایم نیست و چه بسا در دورة بزرگسالی او را به افسردگی بالینی مبتلا گرداند. بنابراین پدر و مادر و معلمان و مربیان باید دقت کنند که کودک و نوجوان احساس طردشدگی نکنند.
اصول سه گانه تغییر رفتار نامطلوب را به درستی بشناسیم و به کار بگیریم.
برای اینکه بدانیم کدام یک از اصول چهارگانه تغییر رفتار مطلوب مناسب است، بهتر است ابتدا به این سوالات پاسخ دهیم:
1- آیا رفتار مورد نظر به راستی نامطلوب است؟ و خیلی مهم است که این رفتار ادامه نیابد؟
- اگر ادامه یافتن آن چندان مهم نباشد، اصل اشباع برای آن مناسب ترین روش است، زیرا کودک یا نوجوان با ادامه دان آن رفتار سرانجام از تکرار آن خسته خواهد شد.
2- آیا می توانیم شرایط را طوری فراهم کنیم که به رفتار نامطلوب مورد نظر پاداش داده نشود، و رفتار مغایر با آن تقویت شود؟ به این ترتیب، فرزندان رفتار مغایر با رفتار نامطلوب را خواهد آموخت و رفتار نامطلوب چون تقویت نشده است، خاموش می شود.
3- آین هیچ یک از این سه روش برای تغییر رفتار نامطلوب مورد نظر مناسب نیست؟
- پاسخ اگر منفی است، باید اصل تقویت منفی را به کار بگیرید. در این روش همزمان با تغییر رفتاری نامطلوب ، موقعیتی ناخوشایند پایان می یابد. به طور کلی از میان چهار روش بالا، تقویت رفتارهای مغایر مفیدتر و بهترین روش است.
تغییر دادن واکنش های عاطفی:
یکی از مهمترین وظایف والدین و مربیان و از مهمترین جنبه های کاربرد اصول تغییردادن رفتار توجه به واکنش های عاطفی است.
اصول تغییر رفتار به خوبی در از میان بردن اضطراب ها، حالت های عصبی، خشم و مانند آنها موثر است.
اصل اجتناب:
برای اینکه به کودک یا نوجوان بیاموزیم که از موقعیتی خاص دوری کند، می بایست موقعیت مورد نظر را همراه با موقعیتی ناخوشایند به او عرضه کنیم.
رو به رو شدن کودکان با موقعیت هایی خطرناک، اجتناب ناپذیر است. بنابراین لازم است به آنها بیاموزیم که از چه چیزهایی باید اجتناب کنند. به ویژه باید به آنان آموخت که این دوری جستن از خطر را باید بدون اینکه دچار ترس و وحشت یا دلهره و اضطراب شوند انجام دهند.
انسان به طور کلی از موقعیت هایی که از آنها صدمه خورده است دوری می کند. اما همیشه لازم نیست که کودکان و نوجوانان صدمه بدنی ببینند تا بیاموزند که از موقعیتی دوری کنند.
برای استفاده از اصل اجتناب، باید همزمانی ارائه موقعیت مطلوب و موقعیت ناخوشایند را به دقت اعمال کنیم تا یکی دیگری را تداعی کند و از قرار گرفتن در موقعیت ناخوشایند پرهیز شود.
- آسانترین و موثرترین روش برای آموختن اجتناب از اشیای خطرناک این است که ترتیبی داده شود تا به محض نزدیک شدن کودک و نوجوان به آن موقعیتی ناخوشایند برایش پیش بیاید.
بسیاری از مادران و پدران در مورد فرزندانشان به خصوص کودکان خردسال با دو دسته از مشکلات روبه رو هستند. یک دسته از مشکلات ناشی از خطرهای احتمالی برای فرزندان است. مانند بریدن دست با اشیا برنده، برق گرفتگی، افتادن از پله ها یا بلندی، آتش گرفتن بر اثر بازی با مواد آتش زا، مسموم شدن، غرق شدن در آب، نزاع با کودکان دیگر که ممکن است موجب آسیب جسمانی شود.
در این مواقع، برای اجتناب کودکان و نوجوانان از خطر، والدین و مربیان می توانند از راه های گوناگون عمل کنند که به بعضی از آنها اشاره می نماییم.
1- در صورتی که کودک خردسال است و هنوز نمی تواند حرف بزند، مهمترین راه جلوگیری، مراقبت مداوم از آنهاست و دور کردن عوامل ایجاد کننده خطر از دسترس آنها. همچنین از اصول شرطی کردن، نیز می توان برای اجتناب از خطر استفاده کرد. به این معنی که با صدای بلند و مانند آن به محض نزدیک شدن کودک به منبع خطر او را از تماس با خطر حفظ کرد.
2- سرمشق و نمونه بودن راه دیگری برای آموزش اجتناب از خطر است. مادر و پدری که خود را از عوامل خطرناک و موقعیت هایی که در آنها احتمال خطر وجود دارد دوری می کنند. به کودک خود نیز دوری و اجتناب از آن خطر ها را خواهند آموخت.
دسته دیگر از مشکلات مربوط به خطرهایی است که کودکان و نوجوانان برای اشیا و وسایل خانه به وجود می آورند.
برای جلوگیری از اینگونه صدمات می توان روش های سه گانه فوق را به کار برد.
غلبه بر ترس و اضطراب:
یکی از موارد کاربرد اصول تغییر رفتار، استفاده از آنها برای کاهش ترس ها و اضطراب های گوناگون است.
اصل کاهش دادن ترس:
برای اینکه به کودک با نوجوان کمک کنیم تا بر ترس خود از یک شی یا موقعیتی خاص غلبه کند، باید او را کم کم با آن موقعیت یا شی، رو به رو کنیم و این کار را با تجربه ای خوشایند، مانند بازی، درکنار او بودن، سوت کشیدن، غذا خوردن، شعر و آواز خواندن، یا پاداش دادن همراه کنیم.
برای اینکه کودک یا نوجوان بتواند بر ترس خود غلبه کند، جز روبه رو شدن با آن چاره ای ندارد. این کار باید به تدریج و قدم به قدم و هنگامی انجام گیرد که او به فعالیتی لذت بخش سرگرم است. هرچه ترس ر باشد، باید رویارویی با آن تدریجی تر باشد. بنابراین زمان غلبه بر آن نیز طولانی تر خواهد بود.
روش هایی برای درمان ترس از تاریکی کودکان و نوجوانان
1- شب ها، هنگام خواب کودک و نوجوان چراغی دور از بستر او روشن کنید و هر شب آن را کمی دورتر ببرید. تاعاقبت به این نتیجه برسید که می توانید چراغ را خیلی دور از بستر او بگذارید تا خاموش کنید.
2- یک چراغ قوه کنار بستر او در دسترسش قرار دهید.
3- روی سقف اتاقی که کودک و نوجوان در آن می خوابد ستاره های براق و رنگارنگ کاغذی بچسبانید.
4- گاهی در تاریکی با فرزندانتان غذای خوش مزة دلخواه او را بخورید.
5- در تاریکی با فرزندانتان به بازی های جالب و خوشایند و غیر ترسناک بپردازید.
6- هر از چندگاهی خودتان یا یکی از برادران و خواهران فرزندتان که از تاریکی نمی ترسند بخواهید در اتاق خواب فرزندتان بخوابند.
7-در درمان ترس از نقاشی-درمانی استفاده کنید.
در رویکردهای مختلف روان- درمانی شاخة مهمی به نام رفتار-درمانی وجود دارد که روش حساسیت- زدایی منظم یکی از روش های درمان و غلبه بر ترس و فوبیا است.
اساس کار حساسیت-زدایی منظم این است که موقعیتی ترس آور یا اضطراب آور را با استراحت و آرامش خاطر و خنده همراه می کند. به این ترتیب که موقعیت ترس آور را ابتدا به مراحلی تقسیم می کنند، بعد هریک از این مراحل را جداگانه درحالی که فرد در حال استراحت و آرامش و شادی است به دفعات مکرر به او عرضه می کند تا حساسیت او نسبت به آن موقعیت به صورتی منظم کاهش می یابد.
لکنت زبان:
لکنت زبان می تواند به صورت جدی در آید و نیاز به درمان به وسیله متخصصان پیدا کند. این حالت در کودکان و نوجوانان چندان غیر عادی نیست. پسرها بیشتر از دختر ها دچار آن می شوند و بیشتر نیز میان کودکان خردسال در رقابت با برادران و خواهران بزرگتر خود پیش می آید. چون این حالت بیشتر بر اثر فشاری است که کودکان و نوجوانان به خودشان می آورند، کمک بزرگسالان در فرصت دادن به آنان برای آرام حرف زدن و بدون عجله سخن گفتن می تواند به جلوگیری از لکنت زبان بیانجامد.
لکنت زبان نشان دهنده این مطلب است که کودک یا نوجوان در فشار عصبی است و برای برقرار کردن ارتباط با دیگران خیلی کوشش می کند. پیشنهاد های زیر می تواند برای نقش مشاوره ای بزرگسالان در این زمینه مفید واقع شود.
- وقتی کودک یا نوجوان برای برقرار کردن ارتباط با دیگران کوشش می کند، به او فرصت دهید تا حرف بزند و حرف او را قطع نکیند. همچنین حرف های او را تصحیح نکنید و کلمه ها را پیشاپیش در دهان او نگذارید.
- کودک یا نوجوان را مسخره نکنید و حالت های چهره او را تقلید نکنید.
- نسبت به لکنت زبان کودکان و نوجوانان، نگرانی و سراسیمگی نشان ندهید و خونسرد باشید .چنین واکنش هایی تنها به تشدید لکنت زبان می انجامد.
- سخن گفتن تا حد زیادی از راه تقلید آموخته می شود، سعی کنید با کودک و نوجوان درست و صحیح سخن بگویید