92 - پذیرش قطعنامه 598 ، چرا و چگونه ؟
نویسنده : مهندس حسین رأفتی
اهداف و استراتژی ایران برای دفاع مقدس در مقابل صدام چه باید می بود ؟ قبول قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ( 598 ) ما را به اهداف مان میرساند یا خیر ؟
پذیرش قطعنامه 598 ، چرا و چگونه ؟
١- هدف ما از دفاع مقدس چه بود ؟
جنگ بايد به چه چيزى ختم ميشد ؟
در رابطه با جنگ تحميلى عراق عليه ايران ، و اينكه راه خلاصى از آن چه بود ،
با توجه به واقعيات صحنه بين الملل ، و هجمه همه جانبه آمريكا و غرب و فشارهاى شوروى و اقمارش عليه موجوديت انقلاب اسلامى ،
تحليل سختى نيست.
شرق و غرب ، با اتفاق عراق را تجهيز كرده و صدام را غير مستقيم و طراحى شده به جنگ با ايران كشاندند.
عرب مرتجع منطقه هم براى كمك به عراق بر عليه ايران ، ترديدى نكرد.
بيش از هشتاد ميليارد دلار كمك نقدى مستقيم و رسمى و بلاعوض ، يكى از خدمات اين كشورها به صدام بود.
از مهمترين راههاى كمك شرق و غرب به صدام ، كانال هاى غير رسمى و نهادهاى حقوقى رسمى بين المللى ،
و نيز رسانه هاى مسلط بر عالم بود.
از صدها طريق ، تلاش براى تضعيف و تخريب و اشغال و نابودى مادى و انسانى ايران را داشتند.
عراق و صدام ، برايشان فقط يك بازيچه و ابزار دست بود.
انواع كمك هاى مالى و تسليحاتى و لجستيكى و فنى و مستشارى و اطلاعاتى و صنعتى و كشاورزى را به عراق مى دادند ، تا متمركز بر #تخريب ايران باشد.
و از آن طرف ، هميشه ادعاى صلح طلبى و انجام آتش بس را داشتند.
وقتى بر هجوم وحشيانه شروع جنگ هيچ عكس العملى نداشتند ، بر عدم نقض آتش بس و حمله غافلگيرانه بعدى صدام ، چه ضمانت حقيقى وجود داشت ؟
فقط فريب بود. و هدف ، هتك حيثيت ايران و اثبات دروغين جنگ طلب بودن ايران و منزوى كردن ايران بود.
و برافراشته بودن همزمان شمشير بران و اماده و غير قابل كنترل صدام.
ادامه اين بحث ، كه هدف و استراتژى ايران در اين دفاع مظلومانه چه بود ؟
تقريبا همه معتقد بودند كه دنيا مردم ايران را شناخته ، كه على رغم فشارها و محدوديت ها ،
از حق خود و دفاع در برابر متجاوز ، كوتاه نمى آيد.
لذا ايران به دنبال يك عمليات موفقيت آميز ويژه ، با پيشروى هاى قابل توجه در خاك عراق بود ،
تا بتواند شرايط آتش بس مناسبى با تضامين مناسب و تامين امنيت آينده بهترى را بدست آورد.
اراده كشورها و قدرتهاى شرقى و غربى ، بر خلاف اين تصميم ايران بود. و به هيچ وجه و به هر قيمتى حاضر به اين امر نبوده و مانع از پيروزى چشمگير ايران مى شدند.
هر جنايتى را حاضر به ارتكاب بودند، چه توسط ارتش عراق ، و چه مستقيم توسط خودشان و عواملشان.
به خوبى به ياد دارم سخنرانى فرانسوا ميتران را كه رسما گفت ، اين جنگ نبايد پيروز داشته باشد.
و تا هر كارى ، پاى اين جمله بودند.
٢- فرمولهاى امام راحل ره ، فرمولهاى عقلى و شرعى است.
مقاومت براى دفع شر متجاوز ،
و نه آتش بسى كه هيچ تضمينى به هيچيك از بندهايش وجود نداشته باشد. و قابل اعتماد كلا نباشد.
مطلبى كه آقاى هاشمى به آن رسيده بود ، اين بود كه با توجه به جميع جهات داخلى و خارجى ، امكان تحقق برنامه فوق را نداريم و تنها به يك جنگ #فرسايشى ادامه مى دهيم ،
كه طرف مقابل را مدام شارژ مى كنند ،
و ايران را مدام تضعيف و تخريب مى كنند.
اگر آن برنامه ، شدنى نيست ، چاره چيست ؟
اسلام كه بن بست ندارد.
با تبيين دقيق تر موضوع و شرايط موجود ، حكم و پاسخ دين ، متفاوت مى شود.
اگر براى رسيدن به برنامه اول ادامه مى داديم ( و تحقق نمى يافت ) ، چه ميشد ؟
– اهداف پياده سازى اقتصاد و سياست اسلام ناب و ارائه توسعه و پيشرفت و عدالت و رفاه را از دست مى داديم.
هدف نظام سلطه كه كشور الگو نشويم ، محقق ميشد.
– فرصت و رسالت صدور پيام اسلام ناب به مردم دنيا را از دست مى داديم.
يعنى با شرايطى كه ايجاد كرده بودند ، تمام اهداف انقلاب ، تضعيف ، محصور و مدفون ميشد.
لذاست كه وقتى راه جديد را انتخاب كرديم ، از خود دولت خبیث عراق و ساير دشمنان اسلام ، بشدت يكه خوردند و به هم ريختند.
راه دوم ، براى اين شرايط دومى چيست ؟
گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای :
* کاسهی شهد و شیرینی به جای کاسهی زهر…
هر کسی در این ایام، اظهارات مخالفان ما را در دنیا گوش کرده یا خوانده باشد، میفهمد که دشمنان نظام ما، چهطور از عزت امروز جمهوری اسلامی، از ته دل ناراحتند .
پیروزی ملت ایران، به کام اینها تلخ آمد.
خدای متعال، همهی کارها را با حساب انجام میدهد.
یک روز بندهی صالح خدا، آن انسان بزرگ و مخلص که هیچچیز را برای خودش نمیخواست و همهی کارها را برای خدا میکرد و همه چیز را برای او میخواست، در قضیهی قطعنامه گفت:
کاسهی زهر را نوشیدم.
این تلخی را او تحمل کرد؛ ولی خدای متعال به آن بندهی صالح عوض داد
و هنوز دو سال و اندی نگذشته کاسهی شهد و شیرینی پیروزی را به ملتش چشاند
و کامشان را شیرین کرد.
آن فداکاری ، این ثمره را داشت.
«اللهم ما بنا من نعمة فمنک لا اله الا انت». همه چیز متعلق به او و به ارادهی اوست.
۱۱/۰۷/۱۳۶۹
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7407
همانطور كه در مقاله چهارده سايت توضيح داديم ، نوشيدن جام زهر ، يك كار فوق تصور بشر ، و فداكارى ، و از خودگذشتگى عظيم امام خمينى بود.
در اينجا ، تعبير و تفسير رهبرى از جام زهر ، همين ترجمه است.
و نه تحريفات و توهين هايى كه به امام عزيزمان نسبت مى دهند. ( نوشاندن …)
دو مطلب ديگر در اين بيانات هست كه دقت مى خواهد :
يكى عصبانيت و به هم ريختن دشمنان اسلام از تصميم امام براى قطعنامه ،
و دوم ، نتايج بسيار گسترده اى بود كه آن حركت بموقع ، براى كشور آورد.
از همان آدرس سایت رهبری :
میبینید آنچه که امام میکند در دلها جا باز میکند
این مردمی که هشت سال گفته بودند جنگ جنگ، امام عزیزمان آن وقتی که مصلحت دانست قطعنامه را قبول کرد ، گفت نه ، آتشبس،
ملاحظه نکرد که حالا من هفتهی قبل یا ده روز قبل یا یک ماه قبل، خود من چی گفتم .
نه تکلیف این است مصلحت اسلام این است،
کی چه خواهد گفت برای امام مطرح نیست
و چون برای خدا کار میکند ، خدا هم برای او همهی مقدمات را فراهم میآورد،
«من کان لله کان الله له»
دلهای مردم مجذوب سخن امام میشود
همان مردمی که تا دیروز شعار میدادند به جنگ جنگ ، آنچنان صداقت و صراحت و خلوص امام در دلهای آنها کارگر میشود که آنها بر میگردند راهپیمایی میکنند شعار میدهند که نخیر امروز باید آتشبس باشد؛
این نشانهی خلوص است.
بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران ۱۱/۰۱/۱۳۶۸
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7407
این قطعنامه که زیر فشار سهمگین رزمندگان اسلام بر پیکر دشمن صادر شد،
سندی است که شعار دفاع مقدس ما در آن تأمین گردیده بود
و اجرای کامل آن، دشمن را به شکست قطعی میرسانید
و لذا هرگز جمهوری اسلامی آن را رد نکرد.
آنچه برای ایران اسلامی مطرح و موجب عدم شتاب در قبول آن میشد، اصرار بر تنبیه متجاوز به قدر کافی در میدانهای نبرد
و نیز بی اعتمادی در اجرای میثاقهای بینالمللی توسط قدرتهای بزرگ بود.
از صدور قطعنامه تا قبول رسمی آن از سوی جمهوری اسلامی، دنیا شاهد سنگینترین ضربات نیروهای اسلام بر دشمن
و فتوحات بزرگ رزمندگان ما بر دشمن در جبهههای جنگ از سویی
و فشارهای همه جانبه از سوی حامیان رژیم عراق علیه ایران اسلامی از سوی دیگر بود.
حصر اقتصادی، حمله به تأسیسات ما در خلیج فارس
و تمرکز بیسابقهی نیروهای نظامی امریکا و ناتو در اطراف مرزهای آبی و هوایی
و حتّی تجاوز به آنها،
بخشی از این فشارها بود؛
به طوری که تقریباً هیچ فشار ممکن باقی نماند، مگر آنکه بر ملت ایران وارد شد
و رژیم امریکا تقریباً بهطور مستقیم وارد صحنه شد.
تهدیدها، بمبارانهای وسیع شیمیایی
و جنایت حمله به شهرها و هواپیمای مسافربری و کشتی غیرنظامی
و اثبات اینکه استکبار در حمایت از عراق آمادگی برای دست یازیدن به هر جنایتی دارد،
بخشی از حوادث این دوران است
و جا دارد در موقع مقتضی، این حقایق هشداردهنده برای ملت ایران شکافته و بر ملا گردد.
قبول قطعنامهی ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و رهبر عظیمالشّأن فقید آن، توطئهی وسیع دشمن را بار دیگر با هدایت الهی به خود او برگرداند
و دشمن را که تحت شعار صلح طلبی، به هر جنایتی دست میزد، خلع شعار کرد.
شاید مشیت الهی بر این بود که با قبول قطعنامه، حقانیت جمهوری اسلامی بیش از پیش در جهان آشکار شود و ملت ایران به هدفهای اساسی خود در سطح بین المللی نزدیکتر گردد.
با این ابتکار جمهوری اسلامی، دشمن در دو راهی شکست قرار گرفت:
اگر اجرا شود، ایران اسلامی به خواستههای خود رسیده است .
و اگر اجرا نشود، داعیهی همیشگی جمهوری اسلامی مبنی بر لزوم قطع ریشهی تجاوز و رابطهی میان تجاوزِ عراق و حاکمیت سلطه در جهان و اینکه رژیم عراق در ادعای صلحطلبی صداقت نداشته است، به اثبات میرسد .
و بیاعتمادی به قرارهای ساختهی قدرتها که جمهوری اسلامی همواره مدعی آن بوده است،
در میان ملتها رایج خواهد شد و آنها را بر تکیهی فقط به نیروی خویش، تشویق خواهد کرد.
پیام به مناسبت نهمین سالگرد جنگ تحمیلی ۳۰/۰۶/۱۳۶۸
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7407
اين پيام رهبرى ، تقريبا عمده مقدمات و توضيحاتى كه من مى خواستم ارائه بدم ، خوشبختانه داره.
لطفا با دقت مطالعه كنيم.
قسمت اول متن ، مطلب بسيار مهمى است كه براى من اثباتش ، سخت بود ،
چون خلاف آن ، خيلى خيلى تبليغ شده است ،
و براى اثبات اون ، مقدمات و استدلالهاى زيادى را بايد ارائه مى دادم.
رهبرى ، كل هدف ما از دفاع مقدس را ، در پياده سازى قطعنامه ، محقق مى دانند ،
فقط مشكل ، عدم صداقت طرف هاى ما بود.
خود اين مطلب ، نكته بسيار مهم ، و جلوگيرى از انحرافات عميق است.
روى بيانات رهبرى ، براى پاسخ به سوالاتتون ، حساب نكرده بودم.
استدلالهايى كه اوردم ، چهره صورت سوال شرعى و عقلى و دينى بود ،
كه در دو شرايط و مقدورات ، دو پاسخ متفاوت داشت.
بعد كه از سايت رهبرى ، از سخنان ايشان گذاشتم ، تاييد همان ديدگاهها بود.
كسانى كه تحليل هاى برعكس مى كنند ،
و سخن از رضايت و عدم رضايت امام خمينى مى گويند ، با الفباى تصميم گيرى ها و رضايت امام ، بيگانه هستند.
فهرست نيازمندى هاى جبهه ها ، براى تحقق صورت سوال و برنامه اول ،
نشان دهنده عدم امكان تحقق شرايط اون برنامه بود.
اين هوشمندى آقاى هاشمى بود ، كه شرايط موجود را مستندسازى كردند ،
زيرا ، با تبيين شرايط واقعى داخلى و خارجى ، صورت سوال و موضوع حكم دينى عوض ميشد.
همان امام راحل ، در متنى كه گذاشتين ، مردم را از تحليل هاى خلاف و معکوس و ضد دينى بر حذر مى دارند.
اما تغيير نظام در عراق ، چندين پيش شرط دينى و عقلى داشت ،
كه خواست و استقبال و اقدام خود مردم عراق ، اولين شرط آن بود ،
ايران ، قصد و برنامه اشغال نداشت.
تنبيه متجاوز ، اگر به قيام داخلى مردم عراق منجر ميشد ، شايد شرايط خوبى پيش ميامد.
ولى ، اصل و اساس فرمول دينى دفاع پايدار و امنيت مطمئن مرزهاى اسلامى را ، هيچگاه از ياد نبريد.
لذا ، رهبرى بر اين امر تصريح كردند ( من خودم احتمالا قبلا نديده بودم و امشب خيلى برام جالب بود ، چون اثباتش راحت نبود و قبولش براى شما ، محال !) ،
كه كل هدف ما از دفاع مقدس ، با قطعنامه ( به فرض محال اجرا ) محقق ميشد.
سوال :
پس شما معتقدید که اون مشکلات داخلی به حق بوده و چون برای امام ره تا اون زمان اثبات نشده بوده همچنان قایل به ادامه جنگ بوده اند؟
کل سوال من همینه که آیا وجود همون مشکلات باعث شد که امام ره قطعنامه رو بپذیرند؟
یا مسایل خارجی هم دخیل بود؟
اگر دخیل بود چرا تا چند روز قبل خودشون بدون اطلاع از شرایط داخلی همچنان قایل به ادامه جنگ بودند؟
پاسخ :
در ديالوگى كه ديشب از امام راحل گذاشتين ، عمق دينى تصميم گيرى هاى ايشان را متوجه مى شويم.
هر سوالى در دين ، پاسخ خودش را دارد.
ما موظف به انجام تكليف و وظيفه دينى خود هستيم.
اين چيزى است كه متاسفانه ، برخى تحليل گران خودى ، از دركش عاجز هستند.
چيزى كه نامش را “مشكلات” ميذارين ، دقیقترش ، مجموعه شرايط داخلى و خارجى بود ،
كه تحقق برنامه اول را محال نشان مى داد.
و امام عزيزمان ، اين محال بودن را ، #احراز كرده ، و سپس به برنامه دوم عمل كردند.
انتساب اين جمله كه امام از اوضاع داخل بى اطلاع يا كم اطلاع بودند ، خطاى محض و بيراهه است.
از معجزات امام راحل ، دريافت اطلاعات از چندين كانال ، متعدد و متنوع بود ،
و جالب كه هر يك از اون كانالها ، خودشون هم از وجود و شناخت كانالهاى موازى ديگر ، بى اطلاع بودند.
لذا ، دشمن كه خيلى از بزرگان و خواص را در طول تاريخ ، كاناليزه و خنثى و حتى منحرف كرد ،
تا كنون از كاناليزه كردن چند شخصيت عاجز بوده است. يكى حضرت امام بود.
يكى رهبرى است.
و آقاى سيستانى هم اينطور به نظر مى رسند.
اينها ، از معجزات خدا ، و فرمول و سنت خدا در يارى يارى كنندگان دين خداست.
سوال :
پس تفاوت راه اول و دوم برای آن شرایط جنگ و اهداف و برنامه های دشنان در چیست ؟
پاسخ :
ببينيد ، راه اول و دوم ، هر دو قبول قطعنامه است.
راه اول ، مشروط به داشتن يك برگ برنده ، به عنوان تضمين اجراى قطعنامه است.
زيرا يقين داشتيم كه عراق و غرب ، عملا به قطعنامه عمل نخواهند كرد.
قطعنامه ، ابزار دست آنها ، براى اثبات جنگ طلب بودن ما ، غير منطقى بودن ما ،
متجاوز بودن و قصد توسعه طلبى و اشغال و كشتار توسط ما و ….. بود.
خيلى شبيه به بازى سالهاى ٢٠٠١ تا ٢٠١٣ غرب عليه انقلاب اسلامى ، با ابزار تهمت تکنولوژی هسته ای .
اما اينكه خود مردم عراق ، اقدام كنند ، بحث ديگرى است.
راه دوم ، همان قبول قطعنامه بود ، ولى بدون تحقق پيروزى چشمگير در داخل خاك عراق.
راه دوم ، ريسك هاى زيادى هم داشت. ولى انتخاب بين بد و بدتر بود.
وقتى شرايط تحصيل اون تضامين نيست ، اصل را از دست ندهيم.
در هر زمان ، مسئولين موظف به ارائه تحليل از شرايط روز ، و پيش بينى ها از اوضاع آينده ايران و جهان ، به مافوق هستند.
هر زير دستى ، موظف به ارائه اطلاعات و ديتاها و تحليل اونها ، براى مافوق است.
اين از دستورات قطعى دين ماست.
مدير جامعه و مردم ، حقوق متقابلى دارند ، و حقى كه مدير بر زيردست دارد ، ارائه اين اطلاعات و تحليل هاست.
مدير ، آنقدر بايد در آناليز قوى باشد ، كه با دريافت صدها اطلاعات متناقض و تحليل هاى متفاوت ، راه و تصميم درست را كشف كند.
مكانيسم رهبرى و مديريت در اسلام ، در كشف موضوعات و صورت سوالات ، و در ساير مكاتب عقل گرا ، جز اين نيست.
سوال :
راه اول قبول قطعنامه نیست قطعا
این تحلیل رو از کجا برداشت کردید؟
به این سخنرانی دقت کنید تا ببینیم هدف امام ره از جنگ چی بوده؟
«هم اکنون که به مرز پیروزى مطلق رسیدهایم و قدمهاى آخرمان را برمىداریم، صداى ناآشناى صلح طلبى آن هم از کام ستمگران و جنگ افروزان به گوش مىرسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبى برپا نموده است و مدافع آزادى و امنیت انسانها شده و براى خون جوانان و سرمایههاى مادى و معنوى در کشور ایران و عراق مرثیه سرایى مىکند. راستى چه شده است استکبار جهانى و در رأس آن امریکا اینقدر طرفدار ملتها شده است و جنگ افروزان و آتش بیاران معرکهها و جلادان قرن به شرف انسانیت و همزیستى مسالمت آمیز اعتقاد پیدا کردهاند و از عطش سیراب ناشدنى و خصلت خونخوارى خود که طبیعت فرهنگ سرمایه دارى و کمونیسم است، منصرف شدهاند و شمشیرها و خنجرها و قدارههاى فرو رفته در قلب و جگر ملتها را به غلاف کشیدهاند! آیا این حقیقت است یا فریب و آیا این همان جلوههاى دیگر شبیخونها و بىانصافیهایى نیست که روزى سکوت را مصلحت خویش مىدید و امروز صلح طلبى را؟ آیا براستى از این طریق جهانخواران نمىخواهند از ضربه آخر ما جلوگیرى کنند و براى حفظ منافع خویش سیاست جنگ و صلح جهانى را به تصمیمات و فکرهاى پوسیده و شیطانى خود گره بزنند و عملًا جان و مال و مملکت و امنیت ملل عالم را به قبضه قدرت خود درآورند که بهطور قطع و یقین، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهانخواران در تحمیل صلح بر ملت ایران، نشأت گرفته از همین تفکر است. و از همه اینها که بگذریم این مسئله که چه کسى خواهان صلح واقعى است و چه کسى جنگ طلب است خود اولِ بحث ما است…
آیا واقعاً صدام از گذشتهها و کردهها و تجاوزات و ظلمها و ستمهاى خود پشیمان شده است و اظهار ندامت مىکند و از خیانتى که به ملتها و کشورهاى اسلامى و در جهت تضعیف بنیه دفاعى ملل اسلامى نموده است عذر تقصیر مىخواهد؟ آیا صلح طلبى صدام از روى دلسوزى و تنبه و آگاهى او است و اصلًا با اینهمه جنایت و غارتگریها، براى صدام وجدان و شعور و عاطفهاى مىتوان تصور کرد، یا اینکه این افعى زخم خورده به خاطر استیصال و درماندگى خود به طناب صلح طلبى چسبیده است؟ و عجبا که بعض مدعیان عقل و سیاست و دوراندیشى چگونه طرح مىدهند و با تحریفِ آیاتِ کتاب خدا و استناد به سنت پیامبر- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- مسیر عزت و کرامت مسلمین را دیگرگون و مردم ما را از شرافت جهاد برحذر مىدارند، که خداوند را سپاس مىگزاریم که به ملت ایران آگاهى و رشد مرحمت فرموده است که نه تنها تحت تأثیر این القائات نرفته و نمىرود، بلکه این موضعگیریهاى ناشیانه و بچگانه را دلیل کمبود و ضعف مبانى فکرى و عقیدتى صاحبان این تحلیلها دانسته و به آن لبخند تمسخر مىزند.» (6 مرداد 1366)
این بیانات امام به خوبی نشان میده که دیدگاه ایشون به قضیه صلح و پذیرش قطعنامه به فاصله چند روز پس از صدور قطعنامه چی بوده ، علاوه بر اون نشون میده که مسئله جنگ و ادامه اون در نظر ایشون از چه اهمیت بالایی برخوردار بوده
پاسخ :
اين همان سوالى است كه عرض كردم اثباتش براى من ، بسيار سخت و قبولش براى شما محال بود ،
ولى رهبرى ، صريحا همين مطلب را فرموده اند و پاسخ دادند .
ضمنا ، اين سخنان حضرت امام ، حدود يك سال قبل از قبول قطعنامه است.
و نه چند روز پس از آن.
و اين فرمايشات ، همان استدلال هايى را كه عرض كرده بودم را اثبات مى كند.
پيام پذيرش قطعنامه توسط امام راحل ، در تاريخ بيست و نه تير ١٣٦٧ است.
سوال :
عرض کردم شما تکیه میکنید بر روی صحبتهای سالها بعد از قبول قطعنامه ، در اینکه قطعنامه هم برای ما پیروزی داشت شکی نبود از اول هم ، صحبت های رهبری هم ناقض این نیست که راه اول راه غلطی بوده ، اول صحبت هام هم عرض کردم ما دو راه داشتیم در هر دو پیروزی بود به اشکال مختلف ، اگر راه دوم برامون مفید بوده دلیل نمیشه که بگیم راه اول برامون مضر بوده ، چرا که بارها امام ره قبل از قبول قطعنامه بارها بر جنگ و جهاد تاکید کرده اند و تنها پس از احراز مشکلات داخلی راه دوم رو انتخاب میکنند ….
و با مراجعه به صحبت های بعد امام ره در بین خانواده شهدا که به تحلیل های غلط اشاره میکنند و اون نقل قول سید احمد اقا مشخص میشه چندان مشکل خاصی هم نبوده و ما میتونستیم خیلی زودتر به اهدافمون در جنگ برسیم ، نه با پذیرش قطعنامه و …..
بحث من بر سر #مدت زمان این پیروزی نهایی هست
پاسخ :
اين بيان رهبرى ، در زمينه اتفاقات و پيروزى هاى بعد از قطعنامه نيست.
خيلى مهم است.
لطفا دقت كنيد ، در زمينه تامين شعارها و آرمانها و اهداف دفاع مقدس است.