64 - راه کار های تقویت صبر
نویسنده : زهرا رستگار
معناي صبر: خويشتن داري و شكيبائي بر انجام واجب و تكليف و مرتكب نشدن معصيت و حرام. اقسام صبر: 1 ـ آنچه موافق طبع و خواهش است: مثل انواع نعمتها و رفاه كه اگر در مقابل آنها صبر كند به آنها وابسته شده و دل مي بندد و مغرور و سركش مي شود
راه کار های تقویت صبر
معناي صبر: خويشتن داري و شكيبائي بر انجام واجب و تكليف و مرتكب نشدن معصيت و حرام.
اقسام صبر:
1 ـ آنچه موافق طبع و خواهش است: مثل انواع نعمتها و رفاه كه اگر در مقابل آنها صبر كند به آنها وابسته شده و دل مي بندد و مغرور و سركش مي شود.
2 ـ آنچه بر طبق ميل و خواهش نيست: سه قسم است:
الف ـ اموري كه در اختيار و به ارادة اوست مثل انجام عبادات و تركي معاصي، كه در اعمال عبادي در سه حال به صبر نياز است:
– حال قبل از انجام عمل (خالص كردن نيّت)
– حال انجام عمل: (حضور قلب و ياد خدا)
– حال بعد از عمل: (ريا نكردن و مغرور نشدن)
ب ـ اموري كه ورودشان از اختيار و قدرت او خارج است ولي مي تواند آنها را دفع كند مانند اذيت و آزاري كه از ديگران به او مي رسد و او مي تواند مكافات كند امّا صبر مي كند و آنها را مي بخشد و انتقام نمي گيرد.
ج ـ اموري كه در آنها هيچ اختيار و قدرتي براي بنده نيست مثل بلاها، (كه با سرماية يقين و ايمان به پروردگار و حكمت و مصلحت او مي توان بر آنها صبر كرد)
ميدان هاي صبر(ميدان تكامل):
1 ـ صبر بر انجام تكاليف: وظايف واجب و عمل به قوانين براي نفس سركش انسان مشكل است و انسان بايد در برابر وسوسه هاي نفس مبارزه و مقاومت كند و به تكاليف خود عمل كند (كه همراه با شوق طبيعي به حركت و تلاش مي باشد).
2 ـ صبر در برابر معصيت: (غريزه و تمايلات ابزاري است براي حركت و تلاش انسان و گناه ناشي از انحراف و طغيان اين غريزه است و صبر يعني مقاومت در برابر اين انحراف كه اين پايداري از همه دشوارتر است چرا كه منحرف نشدن، در جهت عكس غريزه و جاذبه هاي طبيعي بشر است و لذا اين صبر فضيلت بيشتري دارد. چون مثلاً پول دوستي، مقام دوستي و . . . از حد خود فراتر رفته و هدف واقع مي شود نه وسيله.
3 ـ صبر در مصيبت و ناملايمات: (دنيا دار بلاست و مصيبتها و مشكلات براي امتحان انسانهاست كه تا چه ميزان ايمان دارند. هنگامة بلاها دل هاي كوچك ضحه و زاري مي كنند كه كشش غريزي انساني است و عاطفة سركش بر انسان تحميل مي كند و صبر و تسليم نشدن در برابر آن موجب تقويت عزم و ارادة انسان مي شود).
مراتب صبر(اين مراتب مخصوص اهل سلوك و اولياء الهي است):
1 ـ مرتبة صبر لله: پائين ترين مقامات سالكين است كه از خود و آرزوهاي نفساني جدا گشته و مهاجرت الي الله كرده اند و در اين جدا شدن ها هر كاري مي كنند براي خداست نه براي خود.
2 ـ صبر بالله: در اين مرحله، تمام افعال و حركات سالك به حول و قوة خداست و خودش دخالت در چيزي ندارد و صبر خود را نيز مانند چيزهاي ديگر بالله مي داند.
3 ـ صبر علي الله: سالك در اين مرتبه، متصرفي را در وجود خود و در اين عالم جز خداوند نمي بيند و بلاها را جلوه هاي اسماء و صفات خداوند مي بيند.
4 ـ صبر في الله: اين مرتبة اهل حضور است كساني كه مشاهدة جمال اسمائي كردند، صبر آنها در مشاهادات و جلوات، صبر في الله است.
5 ـ صبر مع الله: مرحلة مشاهدين جمال ذات است كه از مرحلة مشاهدة جمال اسمائي خارج شدند و مقام استهلاك و فناست كه از سالك اسم و رسم باقي نمي ماند و همچنين از صبر و سلوك.
6 ـ صبر عن الله: سخت ترين مراحل صبر است كه مشتاقين و محبوبين جمال، پس از آنكه به مملكت خود رجوع داده شدند به ناچار از جمال خداوند براي اطاعت او محجوب مي شوند و بايد صبر بر فراق دوست كنند.
انواع صبر:
1 ـ مرتبه صبر عوام
2 ـ صبر پرهيزگاران
3 ـ صبر اهل معرفت و محبت
4 ـ صبر ممدوح
5 ـ صبر مذموم
6 ـ صبر فاقد ارزش
1 ـ اينكه انسان بخواهد در نزد مردم اظهار مسلط بودن بر نفس بكند و قوي دل به حساب آيد (مرتبه صبر عوام)
2 ـ انگيزة صبر، دستيابي به ثواب و رحمت و رسيدن به درجات والاي اخروي است (صبر پرهيزگاران)
3 ـ انگيزة صبر، التفات و توجه خداوند است اگرچه از طريق بلا باشد بنابراين از آنچه به او مي رسد بهجت و سرور مي يابد (صبر اهل محبت و معرفت)
4 ـ صبر ممدوح: كه همان صبر جميل است در انسانهايي وجود دارد كه ظرفيت و سعة صدر زياد دارند و ايمان آنها به گونه اي است كه در برابر حوادث غافلگير نشده و صبر انها لبريز نمي شود و ناسپاسي و بي تابي از خود نشان نمي دهند.
5 ـ صبر مذموم: برداشت غلط عوام از صبر است كه صبر را جز تسليم شدن در برابر حوادث و جريانهاي منحرف جامعه نمي دانند و سلطة بيگانه را بر خود مي پذيرند و در برابر ظلم و هجوم سكوت مي كنند كه اين عدم مسئوليت است.
6 ـ صبر بي ارزش: صبر بي جا و بي موقع كه گناهكاران هنگام كشيده شدن به سوي دوزخ به فكر آن مي افتند كه فايده ندارد.
ضرورت صبر از ديدگاه آيات:
قرآن از همان زمان كه نطفة انسان بسته مي شود و بايد فراز و نشيب ها و مراحل رشد را طي كند تا به صورت موجودي كامل شده و به دنيا وارد شود و با آمدن به دنياي بزرگتر مشكلات و سختي هاي بزرگتري را طي نمايد او را يادآوري مي كند كه خود را آماده اين مشكلات نمايد كه از جمله كشيدن بار امانت الهي است و اشاره مي كند كه مؤمنان چون دنباله روي راه پيامبران و اولياء اويند پس بيشترين سختيها را بعد از آنها مي بينند و آزمايش مي شوند و براي رسيدن به بهشت بايد بهاي آن را بپردازند كه همان صبر بر مصيبت هاست و حد اين صبر تا جائيستكه دل ها به لرزه درآيد و ياري خداوند را طلب كنند.
حكم صبر در شريعت: قرآن حكم صبر را به سه علت واجب مي داند:
1 ـ در بسياري از آيات امر به صبر شده كه نشانة وجوب مي كند.
2 ـ در بسياري از آيات آنچه مقابل صبر قرار بگيرد و رفتار و حركتي كه در آن صبر نباشد نهي شده است.
3 ـ قرآن سعادت دنيوي و اخروي را در ساية صبر معرفي كرده و آنچه كه سعادت انسان به آن وابسته باشد امري واجب است اما در مكروهات صبر مستحب است و نيز در هنگام انجام مستحبات.
صبر در جايي كاربرد دارد كه درد و رنج به گونه اي است كه انسان از عهدة درمان آن برنيايد.
ايمان خيالي نزد خدا پاداش ندارد بلكه در عمل بايد متابعت اعضاء و جوارح را در پي داشته باشد تا مستحق پاداش شود. فرشتگان و خداوند بر صابران درود مي فرستند و خداوند فهم و درك آيات را مخصوص شكيبايان معرفي مي كند.
خداوند در جاهاي مختلف از قرآن، پيامبر را امر به صبر فرموده كه در بعضي به صورت مطلق و در بعضي آيات موارد خاصي را ذكر فرموده است. و رمز پيروزي در تمام زمينه ها را صبر معرفي مي كند و صبر در قرآن يك مفهوم كلي و جامع را در بردارد و شايد علت همراه شدن آن با نماز اين باشد كه نماز حركت آفرين است و صبر، مقاومت را ايجاب مي كند و اين دو در كنار هم به نتيجه و پيروزي مي رسند. (پايداري، توجه و رابطة با خدا) روزه مشكل را برطرف مي كند.
صبر از ديدگاه روايات:
صبر مانند ميراث نفيسي در آخرين لحظة زندگي امامان به وارثان آنها منتقل مي شده كه ميزان آن اهميت آن را مي رساند و اينكه بر سر حق، استقامت كنيد هرچند تلخ و ناگوار باشد.
در روايات اشاره شده كه خداوند پيامبر را مبعوث كرد و به صبر و مدارا با مردم و معارضين فرمان داد و فرمود در برابر گفته هاي آنها صبر كن و با بهترين شيوه از آنها دوري گزين و به بهترين وجه پاسخ ده تا دشمني آنها به دوستي مبدل شود و اين كار جز با صبر ميسّر نمي شود و پيامبر خدا در همة حالات صبر كرد تا اينكه به پيشواياني از عترش مژده داده شد، اماماني كه با خصلت صبر، توصيف شدند اينجا بود كه پيامبر فرمود صبر نسبت به ايمان همان نقش را دارد كه سر نسبت به تن. خداوند نتيجة صبر پيامبر را علاوه بر ذخيرة آخرت، سركوبي دشمنان او در دنيا قرار داد.
صبر انسان را از همه چيز و همه كس مستقل مي سازد و اين معناي حر بوده است. و آزادمرد در همة احوال آزادمرد است و اگر مصيبتها بر او هجوم آورد هرگز او را نشكند و صبر كند تا خدا او را نجات دهد مانند حضرت يوسف كه خدا بر او منت نهاد و در اثر صبر به پاداش بزرگ الهي نائل شد.
و امام صادق عليه السلام مي فرمايد: هركه از مؤمنين به آزموني سخت گرفتار آيد و صبر كند اجر هزار شهيد را دارد. مانند امام سجاد عليه السلام كه آنچنان صبري بايد داشته باشد كه هر لحظة آن درد مرگ را دارد و در عوض چنين اجري مي برد. و امام صادق عليه السلام فرمود: هر زمان كه صبر تمام شود و فاني گردد، نوبت فرج است و حلم براي ياري انسان كافي است. و زماني كه حليم نبودي خود را به اجبار به حلم وادار كن. حضرت علي عليه السلام مي فرمايند مشكلات دوره اي دارند كه مي گذرند و دستپاچگي وخودباختگي و بي تابي فايده ندارد بلكه بر نگراني مي افزايد. با صبر، تقدير جاري مي شود و انسان ستوده مي شود و با بي تابي هم تقدير جاري مي شود ولي انسان نكوهيده مي شود.
امام باقر مي فرمايد: خداوند بندة مؤمنش را با بلا نوازش مي دهد و او را از دنيا پرهيز مي دهد. امام علي عليه السلام يكي از حقوق خداوند بر بندگان را صبر در راه او مي داند.
پيامبر از جمله نشانه هاي بزرگداشت حق تعالي را شكايت نكردن از مصيبت خود به ديگران مي داند و حضرت علي عليه السلام مقاومت در برابر حرامهاي الهي را از شكيبايي بر عذاب گور آسانتر بيان مي كند.
موضع صبر در مجموعة دين:
فهم عميق دين و سخن حق بوسيلة صبر ميسر مي شود و صبر بنزين موتوري است كه انسان را در راه كال و رشد به پيش مي برد. با فقدان صبر در اين مجموعه، قوانين و كاربردهاي سازندة دين كه مخالف با اميال و هواهاي نامشروع است هيچ گاه تحقق نمي يافت و آرزوهاي دين و آرمان هاي انساني به ثمر نمي رسيد.
تأثير صبر در ايمان و اراده: اين تأثير بگونه اي است كه مي تواند انسان را از هلاكت نجات بخشيده و از قعر جهنم به سوي مراتب بالاي بهشت رهنمون شود.
حكمت بلا و تأثير آن در ايمان و اراده:
1 ـ جداسازي صفوف مؤمنان از منافقان و مدعيان ايمان: هنگامة نزول بلايا و در بوتة آزمايش است كه خالص از ناخالص جدا مي شود و كساني هستند كه وقتي در راه ارزشها و دين حادثه اي برايشان پيش مي ايد تاب و تحمل از دست مي دهند و از ارزشها و عقايد ديني خود اعراض كرده و عقب نشيني مي كنند.
2 ـ تربيت مؤمنان و به كار انداختن ذخاير درون آنها: صبر و استقامت بر مراتب ايمان مي افزايد و اين مشكلات براي آنستكه خداوند اهل ايمان را ساخته و آماده گرداند.
3 ـ افزايش پاداش و بالا رفتن مقام آنها نزد خداوند: كه در اثر تحمل مصائب و مشكلات، آلودگيها پاك مي شوند و اين رحمت خداوند را نشان مي دهد كه اينگونه گناهان را جبران كرده و بر حسنات و درجات مي افزايد.
اركان صبر: حضرت علي عليه السلام اركان ايمان را، صبر، يقين، عدل و جهاد در راه خدا مي داند و صبر نيز چهار ركن دارد:
1 ـ شوق: اميد و آرزوي رسيدن به خشنودي خدا و در پي آن بهره مند شدن از نعمتهاي بهشتي در سايه بندگي و عبادت.
2 ـ شَفْق: ترس از عذاب كه باعث دوري از گناه مي شود.
3 ـ زهد: به گونه اي كه ازدنيا به عنوان وسيله استفاده كند و به آن دل نبسته و وابسته نشود.
4 ـ مراقبت: توجه به مرگ و منحرف نشدن از جادة ايمان و مراقبه.
آثار صبر:
1 ـ دنيوي:
الف ـ آثار فردي و اجتماعي
ب ـ آثار فردي و رواني
2 ـ اخروي
الف ـ آثار فردي و اجتماعي:
انسان برا ي رسيدن به هدف محتاج حركت است و هر حركتي براي به ثمر رسيدن به صبر نياز دارد. جرايانات و تلاشهايي كه بي نتيجه مانده اند در ظاهر شكست خوردند يعني گاهي اهدافي هستند كه با صرف زمان كم به آنها دست پيدا مي كنيم و گاهي با صرف زماني طولاني به آنها مي رسيم بنابراين هيچ تلاش و كوششي بي نتيجه نيست بلكه مي تواند گام مؤثري براي رسيدن به هدف باشد و نبايد تلاش چند دوره را از يك نسل و يك فرد خاص انتظار داشت.
ب ـ آثار فردي و رواني صبر: تأثيرات صبر در روان شخص صابر:
1 ـ پيدايش روح شكست ناپذيري: در ميدانهاي مبارزه هرجا كه شكستي واقع شده مقدمه اش يك شكست روحي بوده و يكي از اثرات مثبت صبر، ضد ضربه كردن و شكست ناپذيري روحيه است. راز پايمردي پيامبران، پيش بيني سختيهاي راه، آماده كردن خود با سلاح صبر است كه امكان شكست روحي را در خود از بين برده و انسانهايي شكست ناپذير شده بودند.
2 ـ بروز خصلت هاي نيك و نهان: انسان با مقاومت و صبر خود در برابر حوادث و موانع به ميزان نيروي خود و ويژگيهاي آن كه در زندگي عادي با آن مواجه نشده بود پي مي برد و در اثر صبر در خود قدرتي بي سابقه و عظيم يافته و احساس گشايش و فتح مي كنند.
3 ـ توجه و اتكاء بيشتر به خدا: صبر وسيلة وابستگي به خداست و با اتكاء به نفس تلازم دارد قرآن تأثير صبر را نورانيت براي صابر عنوان مي كند كه به وسيلة آن واقعيات را درك و دريافت مي كند.
آثار اخروي صبر: از ثمرات اخروي صبر در قرآن آمده:
1 ـ پاداش الهي
2 ـ پاداش برتر از عمل (خداوند پاداشي كه به صابران مي دهد بسيار بهتر از آنچه انجام مي دهند عنوان مي كند).
3 ـ قصرهاي بهشتي
4 ـ سلام و سراي آخرت: (خداوند بر آنها سلام مي فرستد و سراي نيكو سرانجام آنهاست)
5 ـ ساية لطف خدا (خدا هميشه با صابران است)
6 ـ دوستي خدا (خدا هميشه صابران را دوست دارد)
7 ـ پاداش نيكو (كاخهاي بهشتي، نعمتهاي جاويدان و پاداش نيكو) خداوند اكثر درجات اهل بهشت را به صبر نسبت داده است.
8 ـ پاداش كامل (پاداش بي حساب) كه همة اينها ايجاد انگيزه براي صبر مي كند.
و از دگير ثمرات رسيدن به درجات قرب الهي و مقامات موحدين و بهره مندي از محبت خداوند است.
راههاي تحصيل صبر:
خداوند انسان را آفريده و خوب مي داند كه او عجول است و به تدريج بايد از امتياز صبر برخوردار شود و راههاي دستيابي به آن:
1 ـ شناخت طبيعت زندگي دنيا: دنيا فاني است و انسان آفريده شده تا با آزمايش هاي مختلف الهي وجودش را صيقل داده و مستعدّ زندگي جاودانه نمايد. و خداوند انسان را در رنج و سختي آفريده و شادي و سلامت بدون غم و بيماري نيست.
2 ـ خودشناسي: اگر انسان همه چيز خود را از خدا بداند ديگر در حوادث و يا جايي كه چيزي از او گرفته مي شود، گويي اتفاقي نيفتاده و همواره اين شعار را الگوي رفتار خويش نمايد (ما از خدائيم و به او باز مي گرديم)
3 ـ اميد قطعي به گشايش: انسان به يقين برسد كه خداوند وعده داده بعد از هر سختي، آساني است.
5 ـ اميد بستن به جبران محروميّتها: پيامبر مي فرمايد هر بنده اي كه در پيشامدي بگويد خداوندا عوض آن را به من بده خداوند پاداش كامل به او مي دهد (در آخرت) و بهتر از آنچه از دستش رفته در همين دنيا به او مي بخشد.
6 ـ كمك از ذات حق: از ديد قرآن مهمترين پشتوانه صبر ياري خداوند است و بدون كمك او صبر كامل نمي شود.
7 ـ زنده نگه داشتن خاطرة قهرمانان صبر: (انسان زندگي صابران را مطالعه كند و از آنها بخصوص پيامبران الگو بگيرد)
8 ـ ايمان به قضا و قدر: (بداند براي سنت الهي تبديل و تحويلي نيست و آنچه از دست رفته باز نمي گردد پس بي صبري فايده ندارد)
9 ـ تفكر در امور گوناگون:
الف ـ مطالعة اخبار و احاديث در باب فضيلت صبر و بلا، كفارة گناهان است و اينكه صابر، عاقبتش نيكوست.
ب ـ يادآوري كوتاه بودن زمان بلا
ج ـ بداند بعد از هر سختي، گشايش است.
د ـ بداند كه محنت از جانب پروردگار اوست كه مهربانترين نسبت به اوست و خير و صلاح او را مي خواهد و عقل از ادراك عواقب امور قاصر است.
10 ـ دارا بودن نفس مطمئنّه: انسانهاي داراي اين نفس، در برخورد با هر حادثه اي متزلزل نشده و استوار باقي مي مانند و راه بدست آوردن طمأنينه، ياد خدا و ذكر اوست (قلب به ياد خداست نه فقط ذكر لفظي)
آفات صبر:
1 ـ عجله و شتابزدگي: اين فطرت انسان است و وقتي بر خلاف خواسته اش، چيزي پيش آيد تحمل او تمام شده و قانون اين جهان را فراموش مي كند (هر چيزي جايي دارد).
2 ـ عصبانيت و خشم: انسان در زمان عصبانيت و خشم ارزش صبر را فراموش مي كند بخصوص اگر نخواهد در جامعه نقش رهبر و راهنما داشته باشد.
3 ـ دل تنگي و افسردگي: (انسان با اين دو، نيروي صبر و مقاومت خود را از دست مي دهد)
4 ـ نااميدي: (بزرگترين آفت صبر است و براي هر فعاليتي انسان بايد بذر اميد در دل خود بكارد تا موفق شود).
ضرورت صبر براي پيامبران: هدف از بعثت پيامبران دگرگون كردن وضع جامعه و جهت دادن و بازسازي جامعه و تصحيح عقايد و رفتار انسان هاست. بنابراين اكثريت با آنها مخالفت مي كنند. خداوند، پيامبراني كه بيشتر درگير مبارزه با مخالفان بوده اند، اولوالعزم ناميده است (نوح، ابراهيم، موسي، عيسي و پيامبر). در زندگي حضرت ايوب آمده بعد از آنكه تمام بلاها بر او نازل گشت، در مناجات خود با خدا گفت: پروردگارا به اين همه بلا راضيم و به جز رضاي تو نمي جويم در اين جا عتاب آمد كه چه بلايي بر تو روي داده، با تو چه كرده ايم، پيامبران قبل از تو اين بلاها را از ما خواستند ولي ما به ايشان عطا نكرديم. و حضرت در اين زمان، توبه كرد.
خداوند در قرآن ايوب را به عنوان نمونه و الگوي صبر و شكيبايي براي پيامبر معرفي مي كند و خداوند بر صابر بودن او گواهي مي دهد و او را به عنوان عبد خود معرفي كرده و اوّاب (كسي كه جز به خدا رجوع نمي كرد) ناميده است.
حضرت يعقوب: پس از فراق يوسف، صبر جميل را پيش گرفت و هيچ گلايه و شكايتي به كسي نكرد و ناله اي سر نداد اما از شدت غم و اندوه چشمانش را از دست داد و اندوه خود را با خدا در ميان مي گذاشت و قرآن او را اولي الايدي والابصار معرفي مي كند (بصير). گريه از روي عاطفة پيامبر، رحمت خدا را شامل حال او مي كرد كه سنگدل نبود در عزاي فرزند، آنچه با صبر منافات دارد شكايت بردن از خدا نزد بندگان بوسيله ناله و فغان است.
حضرت يوسف: خداوند ابتدا يوسف را به بلاهاي فراوان مبتلا كرد و آزمايشهاي زياد انجام داد سپس او را مكنت دنيوي و منزلت اخروي عطا كرد كه راز اين موفقيت حضرت و پيروزي او بر همة مشكلات تقوا و صبر است او بر سر دو راهي تن به فحشا دادن و از دين خدا خارج شدن و يا مصيبت زندان رفتن،راه دوم را بر مي گزيند و سختي آن را به جان مي خرد. و اين گونه صبر سختر و مهمتر است چرا كه اين صبر اختياري است نه صبر اجباري مانند ايوب.
حضرت اسماعيل: حضرت ابراهيم در خواب مي بيند كه بايد فرزندش را قرباني كند و چون مي داند خواب پيامبر وحي خداوندي است، پس درنگ نكرده موضوع را با اسماعيل در ميان مي گذارد، پسرش در پاسخ مي گويد: آنچه بدان مأموري به جاي آور، قول مي دهم اگر خدا بخواهد مرا در شمار صابران ببيني و با همين نيروي توكل و اعتماد به خدا هر دو از آزمون الهي سربلند بيرون آمدند.
پيامبران اولوالعزم: خداوند در قرآن پيامبران را قهرمانان صبر در راه تبليغ دين معرفي مي كند و صبر آنها به خاطر اينكه در راه سازندگي ديگران است ارزشمندتر از صبر در راه سازندگي و تكامل فردي است.
حضرت نوح: ايشان 950 سال مردم را به سوي خدا فراخواند و هر 12 سال يك نفر ايمان آورد و رويهم 82 نفر شدند و آيات قرآن اصرار و اميدواري او را به هدايت قومش بيان مي كند كه حتي مردم نمي خواستند حرفهاي او را بشنوند و گوشهاي خود را مي گرفتند ولي باز حضرت دست بردار نبود. پاسخ صداقت و كوشش او توهين و آزار و اذيت و ناسزاگويي بود پس از آمدن نسل هاي جديد و رفتن نسل هاي قبل وضع بدتر مي شد و مردم بي خردتر از قبل بودند. وقتي حضرت از ايمان آوردن مردم نااميد مي شود آنها را نفرين مي كند (كه پروردگارا از اين كافران، ديّاري را بر زمين باقي مگذار).
حضرت ابراهيم: از پيامبراني است كه با حوصله و صبر بسيار مردم را به خداپرستي دعوت مي كرد و زبان بسيار نرمي داشت. وقتي حضرت ابراهيم را به جرم بت شكني در آتش مي اندازند او هيچ ترسي به خود راه نمي دهد و از كسي جز خدا كمك نمي خواهد وذكر (حسبي الله) را بر زبان جاري مي كند و خدا نيز او را به حال خود وانگذاشته و با گفتن اينكه اي آتش براي ابراهيم سرد و سلامت باش، به او مدد مي رساند.
حضرت موسي: در دوران ديكتاتوري و خفقان فرعون كه خود را خداي برتر مي دانست به فرمان الهي مأمور مبارزه با شرك و كفر فرعونيان مي شود حضرت در برابر تهديدهاي فرعون ياران خود را به صبر مي خواند و به آنها وعدة پيروزي مي دهد اما هيچ يك از پيامبران تا اين اندازه مورد آزاد پيروانش قرار نمي گرفت و قوم او دائم گلايه مي كردند و به او زخم زبان مي زدند و او صبر مي كرد.
حضرت عيسي: در زمان حضرت، علماي يهود مي خواستند مردم همچنان در آداب و رسوم مذهبي خود باقي بمانند و به ظواهر اكتفا كنند بنابراين دعوت حضرت را نمي پذيرند و بدترين القاب و تهمتها را به حضرت و مادر گرامي او مي زنند تا جائيكه زمينه به صليب كشيدن وي را فراهم مي كنند.
حضرت محمد صلي الله عليه واله: پيامبر بايد ديني را تبليغ نمايد كه دين جهاني است و محدود به يك سرزمين نمي باشد و پيامبر به گونه اي در اين راه صبر مي كند كه از پيامبران اولوالعزم هم گوي سبقت در اين ميدان را مي ربايد چون دامنة اين رسالت جهانب بود بنابراين حضرت مخالفان بي شماري داشتند بنابراين در جاي جاي قرآن خداوند او را به صبر فرمان مي دهد در برابر تمام سختي هاي پيامبر ايشان جز مناجات با خدا و صبر واكنشي ديگر ندارد.
صبر در زندگي معصومين: حضرت زينب سلام الله عليها، در طول زندگي پر بركت خويش به مصائبي دچار شد كه كوهها را ياراي تحمل آن نبود اما حتي يكبار هم لب به شكوه و شكايت نگشود و دور از ميزان حق و منطق عمل نكرد و رضاي خدا تنها هدفش بود و به همين دليل در پاسخ به يزيد كه از او پرسيد اين ماجرا را چگونه ديدي؟ حضرت فرمودند: چيزي جز زيبائي نديدم. و توانست با عملكرد خود پيام عاشورا را زنده نگهدارد.
حضرت عليعليه السلام: در شهادت حضرت فاطمه سلام الله عليها، در درد دل خود با پيامبر صلي الله عليه واله مي فرمايد: تنها عاملي كه سبب مي شود مصيبت ها را با آغوش باز بپذيرم و صبر را برايم ممكن مي سازد آية (ما همه از خدائيم و به سوي او باز مي گرديم) است. حضرت از همدستي امت عليه خود و غصب حق دختر رسول خدا به خدا شكوه مي برد و بهترين صبر را صبر بر ماتم رسول خدا بر مي مرد. حضرت كه در برابر ظلمت ناشي از كوري بي ياور بود مي فرمايد صبر كردم در حاليكه خار در چشم و استخوان در گلويم فرو رفته باشد و براي حفظ وحدت امت اسلامي صبر را به عنوان بهترين تاكتيك سياسي انتخاب مي كند. اما از آن در جايگاه خود استفاده مي كند و در برابر معاويه صبر نكرده و قاطعانه سپاه خود را آماده نبرد با او مي نمايد.
امام سجادعليه السلام: دوران امام سجادعليه السلام بدليل جو اختناق و فشار با كوچكترين بهانه تشيع نابود مي شد بنابراين ايشان به صورت علني فعاليت سياسي نمي كرد و بدليل ياران اندك و رفاه طلبي و دنياخواهي مردم كه رواج پيدا كرده بود شيوة مبارزة خود را سلاح دعا انتخاب نمود و در اين راه در دعاهاي خود از خداوند طلب صبر مي كرد و مردم را به آن وسيله راهنمايي مي نمود. و صبر در دعاهاي آن حضرت و در نظر ايشان عاشقانه است. حضرت در دعاهاي خود با توجه به سخت گيريها و مراقبت هاي شديد امويان و استبداد آنها، از جرايانات سياسي و اجتماعي زمانه نيز سخن مي گويد و هم به مسائل مردم در زمينة اقتصادي و رسيدگي به نيازمندان اشاره مي كند.
صبر در زندگي بزرگان: نكته اي كه در موفق بودن آيت الله بهجت در زندگي ايشان مي باشد سكوت ايشان از لا يعني كه همان حفظ حريم ترك معصيت محسوب مي شود نشان دهندة صبر آن بزرگوار در برابر ميل به تكلم است چرا كه بسياري از گناهان از زبان به وجود مي آيد و دل را از ياد خدا غافل مي كند و او را از مسير رشد و تكامل منحرف مي سازد.
صبر در راه تبليغ دين: مبلغين دين خواستار تحول معنوي در زندگي مردم هستند يا مردم را به كارهاي خوب دعوت مي كنند و يا از كارهاي زشت باز مي دارند در هر حال با مقاومت مردم روبرو مي شوند چون براي آنها سخت است كه بر خلاف ميل و هوس خود رفتار كنند. كسي كه تبليغ دين مي كند بايد در جاهاي مختلفي صبر از خود نشان دهد.
1 ـ كناره گيري مردم از پيشوايان و رهبران ديني: براي يك پيام آور سخت تر از آن نيست كه با تمام وجود مردم را به سوي سعادت دعوت كند و جز گوش هاي كر و دل هاي سخت چيز ديگري نبيند. كه قهرمان اين نوع صبر حضرت نوح مي باشد.
2 ـ زخم زبان و آزار و اذيت مردم: كسيكه جز خيرخواهي براي مردم نمي خواهد و بر نفس خود و هوس خود مسلط شده برايش سخت تر از اين نيست كه ديگران به او تهمت بزنند و به او بدزباني نمايند همة پيامبران نمونه هاي درخشان از اين نوع صبرند.
3 ـ دوري راه و تأخير امداد خداوندي: وعدة خداوند براي حق طلبان ياري خود و پيروزي نهايي است اما بدون سختي راه و رنج كشيدن، بزودي نصيب آنها نمي شود و اينجاست كه مؤمنان را مي آزمايد اما زماني كه از رسيدن كمك خداوند نااميد مي شود و ديگر تاب و توان برايشان نمانده ناگهان مدد الهي فرا مي رسد.
صبر در ميدان جنگ يا فشار دشمن: در ميدان جنگ در برابر دشمن، براي پشت نكردن و فرار نكردن و مقاومت بايد از سلاح صبر بهره گرفت تا بتوان پيروز شد. و خداوند به صابران وعده مي دهد كه در همه جا با آنهاست و در قرآن مي فرمايد: صد نفر مسلمان صابر بر 1000 نفر كافر پيروز مي شوند. بهترين نمونة اين صبر در قرآن داستان طالوت و جالوت مي باشد. قبل از شروع جنگ طالوت براي سنجيدن مراتب صبر سربازانش از آنها مي خواهد وقتي به آب رسيدند از آن خود را سيراب نكنند، تنها عدة اندكي به فرمان او عمل كردند و در مواجهه با سپاه جالوت نيز همان ها باقي ماندند و بقيه با گفتن اينكه نفرات و تجهيزات جنگي دشمن بيشتر از آنهاست از جبهه فرار كردند. اما همان عدة اندك با ايمان، يقين خود را با اين جمله اعلام كردند كه (خداوند همواره با صابران است) و از خداوند درخواست مي كنند صبر را بر آنها فروريزد و بالاخره با همين سلاح و ايمان خود پيروز مي شوند.
صبر در مقام معاشرت با مردم:
انسان همواره براي حفظ روابط اجتماعي خود و پايداري آن احتياج به صبر و گذشت دارد در روابط خود با پدر و مادر، فرزندان، همسايه ها و حتي بدخواهان خود بايد با صبر و سنجيده عمل نمايد.
صبر در همسرداري: دوام كانون خانواده از اهميت بسياري برخوردار است واين امر جز با صبور بودن و شكيبائي زن و شوهر ـ هريك به نوبه خود ـ استمرار ندارد و خداوند اجر مردي كه براي رضاي خدا با زن ناسازگار صبر مي كند را كمتر از پاداش مجاهد في سبيل الله نمي داند و زن و مرد مسلمان نبايد از هم تنفر پيدا كنند. آسيه همسر فرعون در برابر دعوت همسرش به پرستش خود و ادعاي خدا بودن او مقاومت كرد، ابتدا با نصيحت و اندرز او را آگاه ساخت اما وقتيكه مجادلة آنها بالا گرفت فرعون او را تهديد به مرگ نمود اما آسيه چون عاشق خدا بود در برابر او صبر كرد و تزلزلي در خود راه نداد.
صبر شاگرد در برابر استاد: انسان در مقام يادگيري بر اينكه بتواند دانش را دريافت و درك نموده و آن را حفظ نموده و به كار بندد نيازمند به صبر در همة اين مراحل است تا بتواند به نتيجه برسد و بايد آداب و رسوم حاكم در روابط استادي و شاگردي را رعايت نمايد كه براي نمونه بي صبري حضرت موسي را قرآن بيان مي كند چون باعث شد نتواند از علم معلم خود بهره مند گردد و به زودي از مصاحبت با او محروم گشت
محقق: منيره محمديان تبار/
برای اینکه بخوایم آدم صبوری باشیم باید سعی کنیم روز به روز شناختمون را نسبت به خدا, دنیا و آخرت بیشتر کنیم
وقتی به این فکر کنیم که دنیا, چه خوشی و چه ناخوشیش مییگذره
ودر همه این ساعاتی که میگذره ما داریم امتحان میشیم, مطمئنا راحت تر با مسائل کنار میایم
میتونیم با این دید به مشکلمون نگاه کنیم که منِ نوعی با تحمل اون سختی در امتحان خدا پیروز میشم
و با اعتقادی که به عدل و خیرخواهی خدا دارم میدونم وا در برابر صبر من در دنیای آخرت به من اجر و پاداش خواهد داد
یکی دیگه از چیزهایی که خیلی تاثیر داره مقایسه شرایط خودمون با افرادیه که وضعیتی بدتر از ما دارن
حالا چه از نظر اقتصادی, چه از لحاظ مشکلات زندگی شخص یو مسائل خانوادگی, و چه از نظر فشارهایی که به خاطر وارد شدن مصیبت هایی بهشون رسیده
از امام على عليهالسلام وارد شده که: اگر صبر كنى مقدرات الهى بر تو جارى مىشود و اجر خواهى بُرد و اگر بيتابى كنى باز هم مقدرات خداوند بر تو جارى مىشود و گناهكار خواهى بود.جامع الأخبار 316/882