93 - تقابل ايران و آمريكا ، با موضوع هسته اى – بخش اول
نویسنده : مهندس حسین رأفتی
تقابل ايران و آمريكا ، با موضوع هسته اى - بخش اول - از سال 1369 تا انتهاى 1391 در این مقاله تلاش شده است نگاهی تحلیلی به نحوه مقابله و اهداف و برنامه ها و عملکرد ایران و آمریکا ، تحت عنوان و ظاهر تقابل هسته ای بپردازیم .
تقابل ايران و آمريكا ، با موضوع هسته اى – بخش اول – از سال 1369 تا انتهاى 1391
برای مطالعه چرایی ضرورت ورود ایران به علم و تکنولوژی هسته ای ، مقاله زیر را جمع آوری کرده ام ( مقاله 82 سایت ) :
goo.gl/wzXyPb
در این مقاله تلاش شده است نگاهی تحلیلی به نحوه مقابله و اهداف و برنامه ها و عملکرد ایران و آمریکا ، تحت عنوان و ظاهر تقابل هسته ای بپردازیم .
سال 1369 است كه اولين قطعات يك سانتريفيوژ نسل قديم از پاكستان را بصورت محرمانه وارد مى كنيم.
با کتابچه دستورالعمل و توضيحات عمدا بسيار ناقص ! ( صفحات اصلی ، حذف شده اند ) .
سالها طول ميكشه كه دانشمندان جوان و با غيرت و همت ايرانى ، قادر به برپايى و راه اندازى آن شوند.
و سپس ، تلاش براى توليد مشابه P1 و به نام IR1.
البته ، بموازات كار بر روى سانتريفيوژها ، دهها پروژه علمى ، مطالعاتى و آزمايشگاهى ديگر مرتبط با هسته اى هم تعريف و بصورت محرمانه ، كار مى شود.
سياست آمريكا ، در این مقطع ، صبر و رصد و مداخلات با دو هدف است :
١- يافتن راهى براى هتك حيثيت بين المللى ايران.
٢- طراحى اقداماتى كه قادر باشند تكنولوژى خط قرمز نظام سلطه را در ايران نابود كنند.
و هر دوی اینها فقط و فقط مقدمه ای برای نابودی انقلاب اسلامی و مقاومت در برابر نظام سلطه است .
نقشه راه آمريكا :
هتك حيثيت انقلاب اسلامى در ميان مردم و دولتهاى جهان ،
اجماع و دهها قوانين محكم و تو در تو ، در اعمال سخت تحريم هاى فلج كننده ،
مذاكرات به وعده رفع تحريم ، براى تفرقه و فروپاشى از درون ملت ايران.
اینکه چرا آمریکا سد و مانع در گام اول نمیشود ، توضیح دارد
سوال _. اگر امکان دارد تحلیل خود را از سکوت ابتدایی آمریکا در این زمینه بفرمایید. تشکر
سوال بسيار مهمى است.
و براى همه كشورها ، در زمينه هاى مختلف تكرار مى شود.
فرض كنيد همان ابتداى ورود شما به يك تكنولوژى خط قرمز غرب ، سريعا مانع كار شما شوند.
چه اتفاقى مى افتد ؟
شما دهها راه ديگر را پيش بينى و طراحى و اقدام مى كنيد ،
كه ممكنه از دست سازمان هاى جاسوسى غرب رها شود.
فايده اى هم برايش ندارد.
راه مبارزه با اراده يك دولت ، سد مستقيم و شاخ به شاخ نيست.
كارى كه مى كند ، رصد و كنترل و نفوذ همه جانبه در مسير شماست.
او همه جا كه شما هستيد ، هست !!!
ولى ديده نمى شود.
كشورها هم خيال مى كنند كارشان محرمانه است !
در وقت مناسب كه همه افراد و امكانات و ارتباطات شما را شناخت ، يك هجمه حساب شده انجام داده ،
و هم حيثيت شما و هم تكنولوژى و هزينه هاى ميلياردى شما و هم نيروى انسانى متخصص شما را از بين مى برد !!
عوامل جاسوسى و اطلاعاتى وابسته به آمريكا و اسراييل ، تمام تلاش خود را در اين دو هدف بكار مى بندند.
قطعات سانتريفيوژى كه وارد كرده بوديم ، ( بدون آنکه بدانیم ) همراه با ذرات اورانيوم غنى شده است !
اين خودش يك تكنيك و دستاويز براى متهم كردن ايران به غنى سازى ، بدون اطلاع آژانس است !
و تا ما اثبات كنيم كه آن آلودگى منشا خارجى داشته ، سالها طول مى كشد.
و در ان فاصله ، قادر هستند خيلى اقدامات خود بر عليه انقلاب اسلامى را در دنيا محقق كنند.
چرا كه قرار نيست مدارك ما را جدى بگيرند. و مسئله را واقعا حل كنند.
ما بدون اطلاع آژانس وارد اين علوم و اقدامات صنعتى شديم.
بدون اطلاع انها و بدون مدرك رسمى و قانونى قطعات سانتريفيوژ را خريدارى كرديم. و …
راه رسيدن به علوم و تكنولوژى هاى خط قرمز نظام سلطه ، جز همت و زحمت و هزينه و استقامت نيست.
از ساير كارهاى علمى و تحقيقاتى هسته اى ما هم ،
تا حد امكان ، مستندات و اطلاعات و عکس های ماهواره ای و … جمع آورى مى كنند.
سال 2002 ، سال شروع هجمه وسيع ديپلماتيك و حقوقى اول به فعاليت هاى هسته اى ايران است.
با ارائه بخش اول از مستندات خود از سایت نظنز . ( مرداد 1381 )
محكوميت هاى شديد اعتبارى و حيثيتى ، كه ايران حقايق را نگفته و به دنبال اقداماتى در راه هسته اى كردن ايران بوده است. بدون طى مراحل تفاهمى با آژانس.
فشار افكار عمومى مردم دنيا را چنان سنگين مى كنند ،
كه ايران مجبور به عقب نشينى ظاهرى از پيشبرد كارها ،
به هدف تبيين مشروعيت و صلح اميز بودن اهداف و برنامه هاى خود مى شود.
از ژوئن 2003 ( خرداد 1382 ) مذاکرات ایران و تروئیکای اروپا ، به عنوان نمایندگان آژانس و شورای حکام آژانس ، آغاز میشود .
29 مهر 1382 بیانیه #سعدآباد ( اکتبر 2003 ) و تعلیق غنی سازی است .
اجراى موقت و داوطلبانه پروتكل الحاقى ، در آذر ماه ١٣٨٢ ( دسامبر ٢٠٠٣ ) ، امضاء شد.
چهارده اسفند ١٣٨٢ ، توافق بروكسل را داريم.
بيست و پنجم آبان هشتاد و سه ، ( نوامبر ٢٠٠٤ ) توافق پاريس ، تعليق تاسيسات يوسى اف اصفهان است.
هجده مرداد هشتاد و چهار ( آگوست ٢٠٠٥ ) ، شروع فعاليت مجدد UCF اصفهان ، بدستور رييس جمهور وقت ، آقاى خاتمى ، در آخرين روزهاى مسئوليت ايشان است.
علت اينكه ايران زير بار مذاكرات با نمايندگان آژانس رفت ، و به تعليق تن داد ، چه بود ؟
آيا كار درستى كرديم ؟
پاسخ ، از لسان رهبرى :
۱۳۸۲/۰۸/۱۱
دیدار کارگزاران نظام با رهبر انقلاب :
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=1049
………با تبیین علل تصمیم گیری اخیر جمهوری اسلامی در قبال پروتکل الحاقی تأکید کردند:
آنچه اتفاق افتاد کاری درست و تدبیری برای در هم شکستن توطئه امریکا و صهیونیستها بود
و اگر طرفهای گفتگو با ما یا مراکز قدرت جهانی زیاده خواهی کنند و ما به نقطه ای برسیم که منافع کشور و ارزشهای نظام بخواهد مورد خدشه قرار گیرد بدون هیچ تردیدی این روند را قطع خواهیم کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح علل تصمیم گیری اخیر نظام اسلامی به تلاش صهیونیستها ودولت امریکا برای ایجاد اجماعی جهانی بر ضد ایران اشاره کردند و افزودند:
جامعه جهانی از سلاح اتمی بیم دارد
و دشمنان قسم خورده اسلام و ملت ایران با توجه به این مسئله، افکار عمومی جهان و بسیاری از دولتها را با طرح شعار دروغین تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای حساس کردند
و به هدف خود یعنی ایجاد اجماعی بین المللی بر ضد جمهوری اسلامی ایران نزدیک شدند،
به همین علت ، نظام اسلامی با درایت و تدبیر، روشی را انتخاب کرد تا ضمن حفظ فناوری هسته ای،
فعالیتهای هسته ای خود را در معرض بازدید قرار دهد
و به این وسیله تبلیغات دروغ آمریکایی ها و صهیونیستها را افشا کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی دستاوردهای ایران در دانش هسته ای را بسیار برجسته خواندند و با تأکید بر اینکه هیچکس و هیچ دستگاهی حق ندارد از این دستاورد بزرگ ملت ایران صرف نظر کند افزودند: اگر کسی بخواهد با جمهوری اسلامی ایران در زمینه فعالیتهای صلح آمیز هسته ای وارد چالش شود و یا در امور داخلی ما دخالت کند قطعاً تو دهنی خواهد خورد زیرا نظام اسلامی در این زمینه حتی یک قدم عقب نشینی نخواهد کرد.
ایشان با اشاره به روند گفتگوی ایران با طرفهای اروپایی افزودند:
اگر کار به همین منوال پیش رود مسئله ادامه خواهد یافت
اما اگر طرفهای گفتگو با ما یا دشمنان ما و مراکز قدرت جهانی فزون طلبی کنند و بخواهند قدم به قدم جلو بیایند همه چیز بهم خواهد ریخت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی طرز فکری که اقدام اخیر را نوعی #تسلیم می داند ، غیرمنطبق با واقعیات برشمردند
و تأکید کردند:
حرکت اخیر یک کار سیاسی، دیپلماتیک و یک گفتگو و قرارداد بود و هیچ تسلیمی در آن وجود ندارد.
ایشان همچنین دیدگاهی که انفعال را در مقابل دشمن توصیه می کند کاملاً رد کردند و افزودند:
دشمنان نظام در خیال خام خود تصور نکنند که جمهوری اسلامی گیر افتاده است
چرا که در ادامه حرکتی که انجام داده ایم در هر نقطه ای که احساس کنیم منافع ایران و ارزشهای نظام ممکن است مورد خدشه قرار گیرد،
بدون هیچ تردیدی به این حرکت خاتمه خواهیم داد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه ما باید راههای مسالمت آمیز و توأم با عزت جمهوری اسلامی را برای حفظ فن اوری های هسته ای طی کنیم ،
دغدغه و بی تابی گروههایی از دانشجویان و مردم را در قبال تصمیم اخیر جمهوری اسلامی ایران نشان دهنده حساسیت بالای جامعه در مورد عزت و استقلال ملی برشمردند
و در عین حال تأکید کردند:
این مسئله نباید به وسیله ای برای ایجاد اختلاف و دو دستگی تبدیل شود
که در این زمینه نخبگان، مسؤولان، مطبوعات، نمایندگان مجلس، ائمه جمعه و کسانی که به تریبونها دسترسی دارند، مسؤولیت بسیار سنگینی دارند.
کاری که دولت می کند مقدمه است و براساس قانون،
تصمیم گیری نهایی در مورد پروتکل الحاقی برعهده مجلس است.
ضمن آنکه شورای نگهبان نیز مانند هر قرارداد دیگری، آن را با شرع و قانون اساسی مطابقت خواهد داد.
رهبر معظم انقلاب با تشکر از دقت و زحماتی که آقای خاتمی رئیس جمهور، آقای روحانی دبیر شورایعالی امنیت ملی و دیگر دست اندرکاران تصمیم گیری اخیر انجام داده اند افزودند:
تاکنون کاری برخلاف مبانی و اصول انجام نشده است
ضمن آنکه هر جا احساس کنم برخلاف ضوابط و جهت گیریهای نظام و اهداف انقلاب، قدمی برداشته می شود جلوی آن را خواهم گرفت….
پاسخ و تبیین دیگر :
۱۳۸۵/۰۷/۱۸
دیدار کارگزاران نظام با رهبر انقلاب
….. ایشان در همین زمینه به بزرگنمایی مسائلی که اخیراً دربارهی پایان جنگ و قطعنامه (598) بیان شده، اشاره کردند و افزودند:
اگر این حرفها و گلهگزاریها بیان نمیشد، بهتر بود، اما حالا که صورت گرفته، نباید دربارهی تأثیر آن اغراق کرد و به گونهای حرف زد که انگار حادثهی مهمی اتفاق افتاده است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حقایق و واقعیات #جنگ تحمیلی افزودند:
هم مسئولان سیاسی و هم مسئولان نظامی در جنگ خدمات فراوان و ضعفهایی داشتند
که برآیند آنها موجب تصمیمگیری امام راحل دربارهی قطعنامه شد
که اطلاعات آن به طور مناسب و بتدریج در اختیار مردم قرار میگیرد،
اما آنچه به عنوان برآیند همهی تواناییها، ضعفها و کوتاهیها اتفاق افتاد، مطلقاً به معنای شکست و تسلیمطلبی نبود،
چرا که امام عظیمالشأن امت، مظهر استقامت، ایستادگی و امید به آینده بود و در همهی تصمیمات جنگ، پذیرش قطعنامه و دیگر حوادث بر همین اساس عمل کرد و به ما نیز همین روش را آموخت.
حضرت آیتالله خامنهای شجاعت همراه با تدبیر را منش و منطق انقلاب و امام دانستند و افزودند:
امروز نیز نظام اسلامی تصمیمات خود را با تدبیر و بصیرت، اما با دلیری و شجاعت و تکیه بر توان ملت مؤمن ایران اتخاذ میکند
و با بهکارگیری تاکتیکهای صحیح و منطبق با اقتضائات روز، اهداف خود را محقق میسازد،
همچنان که در موضوع هستهای نیز همین راه پیگیری شده است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تصمیم دو سال قبل دربارهی تعلیق غنیسازی افزودند:
اگر آن راه را تجربه نمیکردیم، شاید امروز خود را سرزنش میکردیم
که چرا آن روش را امتحان نکردهایم،
اما اکنون با دلی محکم و تسلط کامل به پیش میرویم
و دیگر هیچکس نمیتواند دلیل قابل قبولی دربارهی اشتباه بودن #راه_هستهای کشور ارائه کند،
چرا که ما آن راه دیگر را تجربه کردهایم.
رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند:
البته دو سال قبل هم نتیجهی آن کار معلوم بود و سندهای دقیق و روشنگری که در زمینهی رخدادهای آن روزها ثبت شده است، روزی در اختیار افکار عمومی قرار خواهد گرفت،
اما به هر حال آن تصمیم در آن هنگام لازم بود.
ایشان در جمعبندی مباحثی که دربارهی موضوع هستهای بیان کردند،
افزودند:
سیاست ما روشن است:
پیشرفت، ارائهی منطق روشن و پافشاری بر حق ملت بدون عقبنشینی؛
البته هدف ما نیز در موضوع هستهای کاملاً واضح و انسانی است….
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=1426
به بیان خودمان :
در سال ٨٢ ، الزاما و ضرورتا ، مجبور به نرمش شديم.
حيثيت ايران اسلامى را در دنيا بشدت زير سوال بردند.
بايد به مراوده جديدى با آژانس هسته اى و كشورهاى حاكم بر آن مى رسيديم.
هيچ فن اورى و پيشرفتى ، بدون پشتوانه ديپلماسى عمومى و درك متقابل با مردم دنيا ،
نه تنها فايده اى برامون نداره ،
بلكه از تمام اهداف و آرمانهاى مهدوى ، ما را باز مى دارد و محصور و منزوى مى كند.
درست بر عكس ماهيت انقلاب ما كه فرهنگى و نجات بخش و حاوى پيام آزادى و رهايى براى مردم دنيا بود.
مرحله اى بود كه دو سال با سختى و زجر فراوان سپرى شد.
واقعا اذيت و تحقير كردند.
ولى راه دوم نداشتيم.
راه دوم ، نابودى كشور بود …
روش هاى نابودى امروز تغيير كرده.
و اكثرا بدون جنگ سخت است.
مانند نابودى و انزوا و عقب نگاه داشتن كره شمالى.
بدون حتى يك تير شليك كردن ، كره شمالى در دام و طرح آمريكا و در حال نابودى است.
اين انقلابى بودن و ضد ظلم بودن نيست.
حماقت است كه دين ما بشدت ما را از اون برحذر داشته.
رهبرى كياس و سياس ما ، در نقطه مقابل رهبرى احمقانه اونهاست.
رهبر ما پيروزى هاى بزرگ به نسل هاى آينده ما هديه كرد ،
و مديريت اونها ، نابودى و فقر و گرسنگى و ضعف را.
در برابر هزينه زيادى كه داديم ( دو سال تعلیق ) ، روش و تکنیک بهره بردارى ما در اين جنگ چه بود ؟
1- بايد روحيه و قوت مطالبه را زنده مى كرديم ،
تا ملت و همه احزاب ، يكپارچه دوازده سال بايستند و علم و فن اورى هسته اى را حق مسلم خود بدانند ،
2- و نيز ملت ها و دولت هاى دنيا ، شفافيت و نيت و موقعيت واقعى ايران را درك كنند.
اين دو كه عرض كردم ، بدون اون ظاهرا توقف و ظاهرا تعلیق ( در باطن ، ايران مشغول تكميل حلقه هاى علمى و تكنولوژى بود ) ، امكان نداشت.
مسئول مذاكرات از شروع دولت نهم ، بيست و چهارم مرداد ٨٤ ، تا مهر ٨٦ ، دكتر لاريجانى هستند.
طرف مذاكره ، هنوز همان تروئيكاى اروپاست ، تا ژوئن ٢٠٠٦ ( خرداد ١٣٨٥ ) كه گروه پنج بعلاوه يك ، به عنوان نمايندگان شوراى امنيت سازمان ملل ، مسئول پيگيرى و مذاكره و اخذ نتيجه با ايران مى شوند.
تكنيك بسيار زيباى دكتر لاريجانى ، در تعريف قواعد و برنامه مداليته با آژانس ،
كمك فراوانى به پيشبرد اين تفاهم و اثبات جهانى اهداف ايران بود.
درست به نقطه پايانى كه رسيديم ، و بطور باورنكردنى ، تمامى سوالات بنيادين آژانس ، كه در مداليته دقيقا تعريف شده بود ، و بايد يكى يكى بسته شده و آژانس تاييد مى كرد و سپس اجازه ورود به مورد بعدى را داشتند ، كلا به تاييد آژانس رسيد ! ،
آمريكا ، زير ميز قواعد زد ،
و اطلاعات تراز دوم خود را ، با عنوان ” مطالعات ادعايى “ ، رو كرد.
اين دفعه ماجرا سنگين تر بود.
مداركى از فعاليت هاى تحقيقاتى ايران ، كه كاربرد و مفهوم آن براى ما ، صرفا تسليحات نظامى هسته اى بود !
آمريكا ، بشدت همان دو هدف مذكور را دنبال مى كند.
ايران پس از وقفه ظاهرى دو ساله ، و اثبات تو خالى بودن ادعاى اروپاييها در كشف حقيقت و دروغگو بودن ايشان در هدف كنترل صلح آميز بودن فعاليت هاى ايران ،
و با مهار شدن و كند شدن سنگينى افكار عمومى مردم دنيا ،
فعاليت هاى خود را رسما از سر گرفت.
و همزمان ، آماده شفاف سازى و ادامه مذاكره با نمايندگان آژانس ( سه كشور اروپايى ) و سپس نمايندگان شوراى امنيت ( ٥+١) بود.
و دكتر لاريجانى ، بخوبى رسالتش را ايفاء كرد. كه در بالا عرض كردم.
مطالعات ادعايى آمريكا ، كار را بر ايران سخت كرد.
از طرفى مدارك و مستندات حقوقى ارائه نميشد كه ايران رسما پاسخ بدهد ،
و از طرفى ، تبليغات مجدد سنگين عليه ايران به راه انداختند.
يك هجمه يك طرفه. حمله غير حقوقى ولى پر صداى آنها ، در مقابل ما چه کردیم ؟
فقط ادامه روند تكميل علم و فن اورى.
لذا ، قطعنامه شوراى امنيت ، در سى و يك ژوييه ٢٠٠٦ ( ده مرداد ٨٥ ) ، به ايران فقط يك ماه فرصت داد تا ، اقدامات غنى سازى خود را تعليق كند.
در دسامبر ( آذر ماه ) اولين قطعنامه تحريم ايران در شوراى امنيت سازمان ملل تصويب شد.
دكتر لاريجانى ، در دهم خرداد ١٣٨٦ ، مذاكرات مادريد ،
و در اول تير ١٣٨٦ ، مذاكرات ليسبون را براى رسيدن به تفاهم ، مديريت كردند.
از مهر ١٣٨٦ ، دكتر احمدى نژاد ، دكتر جليلى را جايگزين دكتر لاريجانى كردند.
دوران مذاكرات دكتر جليلى ، دوران بسيار مهمى براى ايران و آمريكاست.
ايران در اين دوران ، بسرعت توانمندى هاى صنعتى هسته اى و هوا فضاى خود را ارتقاء مى دهد ،
بر كميت و كيفيت تكنولوژى هاى مورد نياز و تكميل چرخه سوخت همت مى كند.
حتى با كارشكنى تامين سوخت رآكتور تحقيقاتى تهران ، كه تامين داروى سنجشى بيماران ما را مى كرد ،
با همت دانشمندان غيور و بويژه شاگرد وارسته و پاك دكتر صالحى ، شهيد دكتر شهريارى ،
ايران قادر به طراحى و توليد خط غنى سازى بيست درصد ( بهمن ١٣٨٨) مى شود.
و پس از چند ماه ديگر مذاكره براى دريافت سوخت رآكتور ، و دهن كجى غرب و حتى بى اعتنايى به ابتكار تركيه و برزيل ( ارديبهشت ١٣٨٩ – مى ٢٠١٠ ) ،
و پس از اتمام حجت هاى متعدد ، ايران خود دست بكار شد ، و در ناباورى جهانى ، صفحات ويژه سوخت رآكتور تهران را توليد كرد.
اجلاس سران جی 15 در 27 اردیبهشت 1389 در تهران به کار خود پایان داد و در حاشیه آن ، متن بيانيه مشترك ايران، تركيه و برزيل به امضاي نمايندگان سه کشور رسيد .
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور، سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و منوچهر متکی وزیر امور خارجه نمایندگان مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران در این نشست بودند.
سه بند اصلی این بیانیه :
5 – براساس موارد فوق، در راستاي تسهيل همكاري هستهاي ذكر شده در بالا، جمهوري اسلامي ايران بر امانتگذاري 1200 كيلوگرم اورانيوم كم غني شده (LEU) در تركيه موافقت ميكند.
اين موارد LEU در مالكيت ايران در تركيه قرار خواهد داشت. ايران و آژانس امكان نظارهگيري بر نگهداري ايمن از اين مواد LEU را در تركيه دارند.
6 – … متناسب با دريافت پاسخ مثبت #گروه_وين (آمريكا، روسيه، فرانسه و آژانس) جزييات بيشتر تبادل سوخت از طريق توافقنامه كتبي و ترتيبات مربوط بين ايران و گروه وين كه به طور مشخص خود را متعهد به تحويل 120 كيلوگرم سوخت لازم براي راكتور تحقيقاتي تهران نمودهاند، به تفصيل بيان ميشود.
7 – ….. گروه وين نيز مطابق همين توافقنامه در طول يك سال 120 كيلوگرم مواد مورد نياز راكتور تحقيقاتي تهران را به ايران تحويل ميدهد.
توافقی عجیب ، خطرناک و کاملا یک طرفه !
ایران ، ذخایر ارزشمند اورانیوم پنج درصد غنی شده اش را ، بطور یکطرفه و بدون هیچ پشتوانه ای ، به کشور غیر قابل اعتماد ترکیه واگذار میکند ،
تا مثلا در یک سال بعد …..آیا چیزی دریافت کند یا خیر !!
دو سوال بسيار مهم ، كه اگر بتونيم به پاسخ درست و منطقى اون برسيم ،
راهگشا و چراغ راه خيلى از تحليل هاى آتى خواهد شد :
١- چرا ايران به اين ريسك بزرگ و بدون پشتوانه و خطرناك ، با سرمايه هاى خودش تن داد ؟!!
توجه داشته باشيم كه ايران اورانيوم بسيار محدودى در اختيار داشت و امكان واردات هم نداشتيم.
٢- چرا آمريكا اين موقعيت ناب و ويژه بر عليه دارايى امنيتى و استراتژيك ايران را نپذيرفت ؟!!
براى سوال اول ميشه گفت كه ايران تا چه حد در فشار حيثيتى و معنوى و ديپلماسى عمومى و انزواى بين المللى در زمينه هسته اى بوده ،
كه حاضر شده بر روى سرمايه اى كه قدرت و امكان جايگزين كردن آن را نداشت ، ريسك نامتعارف و ناايمنى انجام دهد.
اما سوال جدى تر ، سوال دوم است.
اينكه ايران در گوشه رينگ بوكس گير افتاده و مى توان چپ و راست ضربه زد و خودش هم اين را متوجه شده و پالس مثبت به عقب نشينى هاى ويژه مى دهد ،
چه بهتر كه از اين ثمره استفاده كنيم و روز به روز در زمينه هسته اى ، ضعيف ترش كنيم !
اما واقعيت بزرگتر از هسته اى وجود داشت و وجود دارد ،
واقعيتى كه خيلى مبنايى تر از علم و تكنولوژى هاى خط قرمز نظام سلطه است.
هسته اى از روز اول براى آمريكا يك دستاويز و بهانه بود كه انقلاب اسلامى را در مخمصه قرار دهد.
در طراحى قطعى آمريكا ، نه تنها هيچ بخشى از اين علم و فن آورى نصيب ايران نمى شد و همه را نابود مى كرد ،
بلكه مهمتر اينكه ، در طراحى او ، در يك مسير چند بعدى ، اين انقلاب ، محصور شده و از درون دچار تفرقه و تشتت شده ،
و عملا نابود و متلاشى گردد.
لذا از اين ميوه شيرين فشار بى حد و اندازه شان بر ايران ، چشم پوشيدند ،
تا اينكه اين اقدام اعتمادساز ايران ، موجب كاهش فشارهاى حيثيتى بر ايران نشود !
و بتواند ميوه هاى خيلى درشت تر بدست آورد (مسير فروپاشى انقلاب را طى كند).
ایران ، چالش هاى عظيمى كه با نفوذ نرم و سخت دشمن اتفاق مى افتد را مديريت و مهار مى كند.
نمونه نفوذ نرم ، هيولاى وحشتناك و نامرئى استاكس نت است.
و در ساير زمينه ها ، مانند شهادت دانشمندان هسته اى ،
و جايگذارى خرابكارانه مواد انفجارى فوق ظريف ، در تجهيزات مورد نياز وارداتى ما بود.
اما آمريكا در اين مدت ، سنگين ترين هجمه ها را در تبليغ دروغين ماهيت ايران
و هتك حيثيت انقلاب اسلامى بكار مى گيرد.
طولانى شدن مذاكرات و حاصل و نتيجه روشن و رسانه اى نداشتن آن ،
دستاويز رسانه هاى عالم گير صهيونيستى بود ، براى القاء فريبكار بودن ايران !
در تعمد براى طولانى كردن مذاكرات ، و همزمان افزايش ظرفيت غنى سازى خود !
و همه جا از كميت مورد نياز و فاصله ايران تا در اختيار داشتن مواد غنى شده ، براى توليد يك بمب !! اتمى صحبت مى كنند.
متاسفانه در داخل هم ، عده اى در همين دام تبليغاتى دشمن افتادند.
و از ديگر ملت ها واقعا توقعى جز باور كردن اين سخنان نبود !
در این زمینه ، مطالعه مقاله زیر پیشنهاد میگردد ( مقاله 78 ) :
آن سوی سکه مذاکرات
goo.gl/2sT8Jh
آمريكا يازده سال فرصت داشت ( از ٢٠٠٢ تا ٢٠١٢ ) ، تا اهداف تحريف معنوى ماهيت انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى را در دنيا به پيش ببرد.
و البته ، نسبتا ، بسيار موفق بود.
اين پيروزى او ، چندين خاصيت و نتيجه برايش داشت ، كه درابتداى بحث عرض كردم.
مى توانست :
١- هم ما را از تكنولوژى هسته اى ، پشيمان و نادم كند ،
٢- هم مردم دنيا را به ايران بد بين كند و شكاف اعتقادى و فكرى را تعميق كند ،
٣- و نظام سلطه را از بيدارى اسلامى و گسترش اسلام ناب در تمامى كشورهاى شرقى و غربى و خود آمريكا مصون كند ،
٤- هم تمامى دولتهاى شرق و غرب را در حصر ايران ، متحد و منسجم كند ،
٥- و در نهايت ، با سرخوردگى و شكست اهداف ايران ، مردم ايران را دچار تفرقه و بى اعتمادى به نظام و سركشى و شورش از درون و تضعيف دولتها و نظام كرده ،
٦- و كار انقلاب اسلامى را با فروپاشى از درون ، براى هميشه يكسره كنند.
در فاصله مهر ٨٦ تا آخر سال نود ، در مدت چهار سال و نيم ، تنها چهار جلسه مذاكره كوتاه داريم :
ژنو يك ، تير ٨٧
ژنو دو ، مهر ٨٨
ژنو سه ، آذر ٨٩
استانبول يك ، بهمن ٨٩
در سال نود ، اصلا ديدارى نداريم !
در سال نود و يك ، چهار دور مذاكرات داريم :
استانبول دو ، فروردين ٩١
بغداد ، خرداد ٩١
مسكو ، خرداد ٩١
آلماتى ، اسفند ٩١
و آخرين ديدار آن تيم ، در فروردين ٩٢ در آلماتى ( دو ) است.
در حالى كه در اين مدت ، غرب بسيار فعال است.
قطعنامه ١٧٤٧ ، در مارس ٢٠٠٧ ،
پيوستن نماينده آمريكا ( اواخر دولت جرج بوش ) براى اولين بار در مذاكرات در ژوييه ٢٠٠٨ ،
فضاسازى شديد عليه ايران بابت تاسيسات فردو ، در سپتامبر ٢٠٠٩ ،
اعلام ايران براى شروع غنى سازى بيست در صد ، در فوريه ٢٠١٠ ( ارديبهشت ٨٩ ) ،
و تا نوامبر ٢٠١١ ، ( آبان ١٣٩٠ ) ، كه آژانس بين المللى اتمى ، گزارش بسيار بسيار بدى از وضعيت ايران ارائه داد ، مطالعات ادعايى آمريكاييها را در گزارش خود گنجاند ،
و بيست و هفت بار از كلمه ” نظامى “ براى اهداف و برنامه هاى هسته اى ايران در اين مدت ، استفاده كرد !
سنگين ترين تحريم عملى و فلج كننده ، نه توسط شوراى امنيت ، بلكه توسط آمريكا و اروپا ،
در دى ماه ١٣٩٠ ( ژانويه ٢٠١٢) ،
تحريم بانك مركزى ايران ، مسدود شدن دارايى هاى آن توسط آمريكا و اتحاديه اروپا ، و تحريم خريد نفت ايران را داريم.
ضمنا اولين ديدار محرمانه ايران و آمريكا ، براى سنجش امكان تفاهم ، در تير ماه ٩١ ( ژوييه ٢٠١٢ ) ، در عمان برگزار شد.
با اوصاف فوق ، تصويرى كه از شرايط انتهاى سال ١٣٩١ ايران داريم ، بدين صورت است :
١- قطعنامه هاى بسيار شديد و محدود كننده و توهين آميز و فصل هفتمى عليه ايران ،
با اتفاق و اجماع پنج عضو دائم شوراى امنيت سازمان ملل ، و راى قاطع ساير اعضاء.
القاء ايران ، به عنوان كشور خارج چارچوب ! ، و خطر و تهديد براى صلح بين الملل !!
٢- برد و كارائى بى سابقه و فراگير تحريم هاى ثانويه آمريكا عليه ايران.
يعنى ، خارج از سازمان ملل و شوراى امنيت ، و خارج از هر دادگاه و مرجع حقوقى ،
فقط آمريكا اراده و ابلاغ مى كرد كه تمام كشورها و نهادها و سازمانها در دنيا ( غير آمريكايى ) ،
در فلان مسئله ايران را تحريم كنند !
هر چند از اوايل پيروزى انقلاب اسلامى ، آمريكا آرزوى تحقق اين كار را داشت و اقدام كرده بود ،
ولى هيچگاه موفق به اعمال و پياده سازى و تبعيت ساير كشورها نشده بود.
براحتى دور مى خورد و اميد چندانى نداشت.
ولى حالا ، دقيقا همه تبعيت مى كنند.
كشورها ، خجالت مى كشند و هزينه حيثيتى برايشان دارد كه با ايران مراوده يا معامله !! رسمى كنند.
مثلا آمريكا ، بانك مركزى جمهورى اسلامى را تحريم كرد !!
اين ، يك فاجعه بسيار بزرگ براى هر كشورى است.
و كشورهاى دنيا ، همه تبعيت كردند !
حتى كشور دوست و همسايه افغانستان و پاكستان !
حتى يك روز گفت ، صادرات بنزين !!! به ايران ممنوع !
كسى نپرسيد خوب چرا ؟!
چه ربطى بين بنزين و اهداف و نيات دروغين منتشره ازايران وجود دارد ؟!!
فقط همه تبعيت كردند !
حتى دوست و برادر عزيز رييس جمهور وقت ايران ، جناب هوگوچاوز !!
يا وضع برنامه كاهش مداوم و پيوسته خرید نفت خام از ايران ، توسط كشورهاى دنيا.
البته ، همان مقدار محدود هم كه وارد مى كردند ، به بهانه تحريم بانكى ، پولش را نمى دادند !
بابك زنجانى ، محصول اين شرايط بحرانى و استيصال است.
يا ساير ممنوعيت هاى حمل و نقل و كشتيرانى و بيمه اى و صنعتى و پتروشيمى و معاملات فلزات و …. صدها انواع و اقسام تحريم.
به اين ميگن ثانويه.
يعنى آمريكا راسا ، ساير كشورهاى دنيا را منع مى كرد.
سوال
آیا روند مذاکرات از سال 86 به بعد که دکتر جلیلی جایگزین آقای لاریجانی شدند. مذاکرات دچار انفعال نشد؟
سوال بسيار سختى است.
و اطلاعات ما هم بسيار محدود.
برداشت من از مذاكرات زمان دكتر لاريجانى ، مذاكرات فعال و بسيار هوشمندانه است.
كلا كاركتر دكتر لاريجانى از اول انقلاب اينطور بوده كه در هر مسئوليتى ، و لو كوتاه مدت ، اقدامات و تحولات عمقى و اساسى و هوشمندانه انجام داده است.
در مذاكرات هم اين خلاقيت و فعاليت ، در تدوين مداليته ظهور كرد.
يك اقدام فوق العاده زيبا و حساب شده.
در دوران دكتر جليلى ، از يك طرف ما موفق به استقرار علم و تكنولوژى هسته اى در روى زمين و واقعيت عينى شديم ،
كه پيش نياز هر موفقيت و تفاهم و داورى بود.
ولى از طرف ديگر ، رو دست خورديم !
ما در جلسات محدودى كه داشتيم ، به قول و قرار امانت در محتواى مذاكرات پايبند بوديم ،
ولى رسانه هاى جهانى صهيونيستى ، هر چه خواستند عليه ما براى مذاكرات نوشتند !!!
در واقع كوتاهى ایران در اين دوران ، شايد عدم فعاليت قوى سياسى و ديپلماسى عمومى باشد .
یک نقل در این زمینه ، که ماهیت این نشست ها را بیشتر مشخص میکند ، و اینکه واقعا در وضعیتی نبودیم که نام آن را مذاکرات ، برای رسیدن به نتیجه مشخص بدانیم :
فابیوس ( وزیر خارجه سابق فرانسه ) :
ایران روز 24 جولای 2012 در نشستی در استانبول میان «هلگا اشمید» معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و «علی باقری» معاون وقت آقای جلیلی، طرحی را ارائه کرده که بر اساس آن غنیسازی 20 درصدی ایران در قالب روندی 9 مرحلهای و به صورت تدریجی به حالت تعلیق درآمده و در مقابل باید تمام تحریمهای یک و چند جانبه علیه تهران برداشته میشد.
به ادعای فابیوس در تابستان و پاییز 2012، پس از آنکه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل با ترسیم یک طرح گرافیکی ایران را به اقدام نظامی تهدید کرد،
1+5 بیش از آنکه بر حل مسئله هستهای تمرکز داشته باشد، بر جلوگیری از اقدام یکجانبه احتمالی تلآویو متمرکز شد.
او سپس به اختلاف نظرهای گسترده میان اعضای گروه 1+5 پرداخته و نوشته است که در اکتبر همان سال، در حالی که کشورهای غربی به دنبال ارائه پیشنهاد جدیدی بر اساس چارچوب پیشنهاد بغداد بودند،
روسیه و چین خواستار جذابتر کردن این بسته بوده و اصرار داشتند که باید میزان مشوقها برای ایران بیشتر شود.
علاوه بر این، مسکو و پکن مشترکا طرحی آماده کرده بودند که در ازای تعلیق غنیسازی 20 درصدی، حق ایران برای #غنی_سازی را به رسمیت شناخته و تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا علیه ایران را تعلیق میکرد.
به گفته فابیوس، در اواخر سال 2012، انگلستان طرحی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن غنیسازی در ایران ادامه یافته و امتیازاتی در زمینه تحریمهای نفتی به تهران اعطا میشد.
آلمان که از مدتها قبل از پذیرش حق غنیسازی حمایت میکرده، از این طرح استقبال کرده،
اما آمریکا رغبتی به این طرح نشان نداده و این طرح عملا عقیم مانده است.
وزیر خارجه سابق فرانسه نوشته است که بعدا در مذاکراتی که در آلماتی برگزار شد هم، هرچند طرفین مذاکراتی واقعی داشتند، اما به این نتیجه رسیدند که مواضعشان اختلاف زیادی دارد و نمیتوان برای دور بعدی نشست برنامهریزی کرد.
http://fna.ir/61BUFT
اگر دقت کنیم ، در مذاكرات دوران دكتر جليلى ،
غربی ها هيچ امتيازى نمى دادند ،
و اصلا چنين برنامه اى نداشتند.
اونها به دنبال برنامه هسته اى ايران نبودند ،
و اگر هر تعداد سال بيشتر هم مذاكرات ادامه داشت ،
حتى يك امتياز به ايران نمى دادند ،
اونها به دنبال حل مسئله هسته اى نبودند.
تمام مذاكرات و جلسات و لابى ها و طرح ها ، تنها بازى بود
كه روى افكار عمومى مردم دنيا هر چه بيشتر كار كنند ،
و چهره اسلام ناب محمدى را بر عكس و بسيار كريه و غير منطقى و قدرت طلب و انحصار طلب و توسعه طلب و تهديدگر و فريب كار و دروغگو و مستحق هر انزوا و تحريمى تبديل كنند ،
و بايد اعتراف كرد ،
كه خيلى موفق شدند.
خيلى پيشرفت كردند.
در این زمینه ، مقاله زیر برای مطالعه توصیه میشود :
goo.gl/2sT8Jh آنسوی سکه مذاکرات
تحريم هاى فلج كننده سال ٢٠١٢ ، كه هنوز آثارش را ملت مى شنوند و مى بينند ،
از تلاش ها و نقشه ها و هزينه هاى اونها از سال ٢٠٠١ است.
و الا آرزوى تبعيت همه كشورها را آمريكا از ابتداى پيروزى انقلاب داشت ،
ولى هيچگاه موفق نشده بود.
مثال و نمونه بسيار زياد است.
سوال
در دوران آقای خاتمی که سرپرستی تیم مذاکره کننده که به عهده آقای روحانی بود اوضاع چطور بود؟خیلی صحبتی از آن دوران نمی شود.
دكتر روحانى ، شخصيتى سهل انديش بود و متاسفانه هست.
مذاكرات و منطق و رفتار بسيار ضعيفى داشتند.
ولى واقعيت اين است كه ، بسيار مناسب اون دوران دو ساله ! و نيز سالهاى ٩٢ تا ٩٤ بودند !!
طرح هاى مهم كشور ، بدست ايشان ، راحت تر انجام شد !
توضيح مفصل دارد.
اصل ماجراى تعليق ، ضرورتى قطعى بود.
خيلى خيلى هم تلخ و تحقيرآميز از طرف كشورهاى اروپايى بود.
ولى همان دو سال مظلوميت مطلق ، سكوى وجهه حق به جانب ما براى ادامه فعاليت ها شد.
سوال در طول دوران مذاکرات چند بار زمین بازی تغییر کرد. یک بار از مذاکره با سه کشور اروپایی به مذاکره با 5+1. یک بار شیوه تحریم آمریکا و یک بار هم رفتن پرونده از شواری عالی امنیت ملی به وزارت خارجه در ایران. که فکر میکنم آخرین مورد مربوط به بحث امشب نیست. این تغییر زمین بازی را تحلیل کنید. چه درایورهایی داشت و چه کسانی صحنه گردانی کردند و نتیجه چه بود؟
پاسخ :
تا زمانى كه پرونده هسته اى ايران در آژانس بود ،
سه كشور اروپايى به عنوان نمايندگان سى كشور شوراى حكام ، مسئول مذاكره با ايران بودند.
وقتى بعد از شكستن تعليق ، پرونده ايران را شوراى حكام به شوراى امنيت ارسال كرد ،
نمايندگان شوراى امنيت ، شش كشور ، بعلاوه اتحاده اروپا شدند.
اينكه مجرى مذاكرات ايران شوراى عالى امنيت ملى باشد يا وزارت خارجه ، فرق چندانى ندارد.
مهم اين است كه در تمام اين بيست و پنج سال ، سياست گذارى كلان كار ، بر گردن رهبرى بوده است. شوراى عالى امنيت ملى ، بازوى فنى مشورتى رهبرى است.
اجرا به وزارت خارجه هم كه برود ،
تكنيك ها در دست اشخاص مجرى است.
راهبردها ، در شوراى عالى تدوين و تصويب مى شود.
مردم ما آمريكا را خوب شناخته اند.
تمام اون وعده ها ، با برنامه عملى نشدن ارائه مى شود.
سياست ، تعهد و روش آمريكا ، بر خدعه و عمل نكردن بر تعهد است.
خيلى جدى بر اين اصل متعهد هستند.
مگر و فقط مگر ، منافع مهمترى را در معرض خطر ببينند. و يه جورى گير خواسته ديگرى یا اهداف بزرگتری باشند.
اينكه دكتر لاريجانى ، بسيار با تدبير و سياست عمل كردند و در برنامه مداليته برنامه هاى قبلى هسته اى ايران ، تا مرز پيروزى قطعى پيش رفتند ، بحث جدايى است.
سياست ايران براى فن آورى هسته اى ، مانند تمام كشورهاى ديگرى كه به اين مرز رسيدند ( از چين گرفته تا هند و برزيل و ..) ،
دو بخش مجزا دارد :
١- تحصيل علم و دانش و استقرار روى زمين فن آورى.
٢- اخذ مقبوليت بين المللى.
دوران تا سال ٩١ ، ايران در بخش اول ، تمام تلاش خود را انجام داد.
بخش دوم این جنگ ، با فرمان و اسم رمز نرمش قهرمانانه آغاز شد….
زمينه هاى ادامه اين بحث كه اگر دوستان علاقه مند بودند در آينده انجام شود ، از اين قرار است :
– اگر ايران وارد مذاكرات جدى براى اخذ تفاهم بين المللى نميشد ،
چه اتفاقاتى براى ايران مى افتاد ؟
هسته اى به كجا مى رسيد ؟
اقتصاد ؟
صنعت ؟
بازرگانى ؟
كشاورزى ؟
اتحاد و انسجام و تاب اورى اجتماعى ؟
و ….
– پروسه مذاكرات در دولت يازدهم.
– اهداف دقيق و تحليلى ايران از مذاكرات اين دوره.
– اهداف دقيق و تحليلى آمريكا از مذاكرات اين دوره.
اين بحث ها ، بسيار بسيار بنيادين و مهم هستند ، كه ان شاء الله در گروه مباحثه شوند.