114 - چگونه با انحرافات جنسی نوجوانان رفتار کنیم ؟
نویسنده : زهرا رستگار
چگونه با انحرافات جنسی نوجوانان رفتار کنیم ؟ استاد دکتر محمدرضا شرفی : نظر به این که یکی از حساسترین و خطیرترین برخوردهای تربیتی، برخورد و مواجهه با نوجوان مبتلا به یکی ازانحرافات جنسی است . لذا توصیه هایی چند در این زمینه جهت اطلاع خانواده ها و اولیا و مربیان می نماییم: کتمان […]
چگونه با انحرافات جنسی نوجوانان رفتار کنیم ؟
استاد دکتر محمدرضا شرفی :
نظر به این که یکی از حساسترین و خطیرترین برخوردهای تربیتی، برخورد و مواجهه با نوجوان مبتلا به یکی ازانحرافات جنسی است . لذا توصیه هایی چند در این زمینه جهت اطلاع خانواده ها و اولیا و مربیان می نماییم:
کتمان سرّ
انحراف امری است که با فطرت انسان مباینت دارد و سازگار نیست . وجدان اخلاقی او چنین حکم می کند که انحراف، آلودگی و سقوط است و سیر قهقرایی آدمی به سوی ضد ارزشهاست . لذا نوجوان مبتلا به انحراف، در عمق وجود خویش، شرمگین و نادم است و علاوه بر آن که راهی به سوی روشنایی و پاکی می جوید، در صدد کتمان عمل و مخفی نگه داشتن آن است.
بسیار شایسته است که مربیان و اولیا به محض اطلاع از چنین امری، آن را همچون یک راز و یک سرّ تلقی کنند و دایره ی اطلاع را از شخص خود به دیگری گسترش ندهند و این مسئله را یک نوع امانت روحی محسوب نمایند و امانتداری کنند.
گاهی امانتداری نسبت به کلام یا مطلب سرّی از طرف شخص نزد دیگری است که به اختیارخود فرضاً مطلبی را به کسی بگوید و نزدش به امانت بسپارد که به دیگری نگوید و آن را فاش ننماید یا این که قهراً و بدون اختیارطرف باشد؛ مثلاً بدون اختیار،مطلبی سرّی را از دیگری می شوند یا از کسی چیزی می بیند که راضی به افشای آن نیست.دراین صورت هرگاه چیزی را که دیده یا شینده، نقل کند یا فاش سازد، در امانت خیانت کرده است.(۱)
چنان که در کلمات قصار حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) آمده است:
فاش کردن رازی که به تو سپرده شده است، خیانت و غدر است.(۲)
لذا رازی که به دل سپرده شد،کتمان آن لازم و افشای آن نارواستپس ضروری است برای حفظ شؤون اخلاقی و انسانی نوجوان و همچنین برای جلب اعتماد وی، سر او را کتمان و به دیگران انتقال و بروز ندهیم تنها در یک صورت می توان فرد دیگری مثل همکاران مدرسه یا یکی از اعضای ستاد تربیتی را مطلع نمود که فقط مشکل مورد نظر را بدون ذکر نام و نام خانوادگی دانش آموز مطرح کنیم و از آنها برای حل مسئله یاری جوییم .
رعایت این مسئله نه فقط به لحاظ موازین شرعی که مورد رضای خداست ضروری است، بلکه از نقطه نظرتربیتی نیز به منظور حفظ روابط عاطفی مطلوب با نوجوان، امری حیاتی و اصولی است.چه درغیر این صورت نه تنها رعایت موازین شرعی به عمل نیامده است، بلکه اساس روابط اعتمادآمیز و اطمینان بخش فی مابین مربی و نوجوان در هم می ریزد.در مورد سایر انحرافات رفتاری و کج رفتاریها که به اندازه ی مسایل جنسی، از حساسیت و اهمیت برخوردار نیستند،از قبیل ناسازگاری در محیط مدرسه، گوشه گیری و انزوا، پرخاشگری و خوی تهاجمی و وابستگی عاطفی شدید داشتن، بی تفاوتی درسی و تحصیلی و امثالهم، بهتراست به گونه ای با خانواده، موضوع مطرح شود که باز هم اساس اعتماد نوجوان را در هم نریزد و در مجموع در انتقال مشکل بهخانواده، مصلحت بزرگتری از پیامدهای نگفتن آن،وجود داشته باشد و یا این که قبلاً اطمینان حاصل نماییم که اطلاع خانواده از این امر،وضعیت را بدتر از آنچه که هست، نخواهد کرد و پیامدهای رفتاری آنان با نوجوانان قابل کنترل و پیش بینی خواهد بود.
اقرار نگرفتن
موضوع مهم دیگری که از نظراخلاقی حائز اهمیت فراوان است، اقرار نگرفتن از نوجوان در این زمینه ها (انحرافات جنسی ) است . به ویژه اگر، انحراف جنسی میان دو نفر به وقوع پیوسته باشد، اقرار خواستن از فرد، نه تنها به حفظ آبرو و حیثیت او لطمه می زند، بلکه موجب فرو ریختن پرده ها و از بین رفتن قبح عمل (گناه)می شود و به جسارت در ارتکاب گناهان می افزاید . چون این بحث،بسیار حساس و مهم است، با استفاده از منابع اخلاق اسلامی،به دو مورد از ادلّه در تأیید این رویه، اشاره می کنیم:مورد اول مربوط به برخی از اصول و شرایط اجرای حدّ زنا است.در اینجا علاوه بر موارد متعددی که از قبیل شهادت شهود و ویژگیهای دیگر، ذکر شده است، ملاک دیگری هم وجود دارد و آن اقرار و اعتراف به عمل می باشد. شخص متهم حتماً باید در چهار نوبت و درچهارمجلس اعتراف و اقرار به گناه کند .
این امر نشان دهنده ی اهمیت دادن شارع مقدس به معیارها و موازین انسانی و اخلاقی است . شرط دیگری نیز در این اصول قید شده است که، قاضی حق ندارد متهم را تشجیع به اعتراف کند و در ادامه ی جمله ها به او کمک کند،بلکه باید کاری کند که برای حفظ حیا و حجاب و عفت و طهارت عمومی و جلوگیری از تجری، حتی الامکان گناه به ثبوت نرسد و مکلف است که شبهات را به نفع متهم تعبیر و تفسیر کند و انگار گناه را به متهم تلقین نماید. (۴)درموارد فوق سه نکته ی مهم به چشم می خورد:۱-معمولاً در ارتباط با محرماتی از قبیل زنا، از فرد اقرار گرفته نمی شود، بلکه فرد خود شخصاً اعتراف می نماید و این در برخوردهای تربیتی با نوجوانان حائز اهمیت فراوانی است.
۲-قاضی، متهم را نباید به اعتراف و اقرار، تشجیع و تشویق نماید، بلکه بالعکس انکار گناه را به او باید تلقین نمود و شبهات را به نفع متهم تعبیر و تفسیر کرد.
۳-فلسفه ی چنین اصلی، مبتنی برحفظ حیا و عفت و طهارت عمومی و جلوگیری از جرأت یافتن متهم برگناه می باشد و این همان مطلب مهمی است که در باب موازین شرعی و اخلاقی به آن اشاره نمودیم.
مورد دوم،به جوانی مربوط می شود که نزد علی (ع) آمد و بیان کرد که: با پسری لواط کرده ام، پاکم کن (یعنی بر من حد جاری کن).حضرت فرمود: به خانه ات برگرد، شاید سودایی در طبعت حرکت کرده باشد (چون به سبب احتمال شبهه، حد ساقط می شود. لذا فرمود شاید حواست حاضر نیست و اقرار از روی کمال و شعور و عقل نیست.)
روز دیگر آمد و همان را اقرار کرد و خواهش اجرای حد را تکرار کرد، حضرت همان پاسخ را داد و این مسئله به این صورت چهار بار تکرار شد . در مرتبه ی چهارم، امیرالمؤمنین ناچار به اجرای حد شد، لکن چون وسایل اجرای حد آماده شد و جوان نیزمنقلب و پشیمان شده بود، امیرالمؤمنین از اجرای حد خودداری نمود. (۵)
اینک،مطلب دیگری را در جهت استحسان اقرار نگرفتن ، نقل می کنیم :
اما گناهانی که خداوند،حد برآنها مقرر داشته مانند زنا، واجب نیست که به آن نزد حاکم شرع اقرار کند تا بر او حد جاری نماید و همان پشیمانی از گناه و عزم برترک آن در آینده و سعی در استغفار کافی است.(۶)لذا مطلبی که از آن می توان استفاده نمود، این است که نباید مربی و یا خانواده و یا هرفرد دیگری بین نوجوان خلافکار و خدای تعالی واسطه شود و اقرار بخواهد، بلکه اگر او را به سوی خداوند و انجام توبه ی واقعی سوق دهد، منظورحاصل است
و حقیقت توبه ، همان پشیمانی از عمل و تلاش برای ترک آن درآینده است و چنانچه از روحیات و رفتارهای نوجوان دریافتیم که انگیزه ای برای تداوم عمل (خلاف)ندارد و حقیقتاً متنبه شده است، دیگر نیازی به گرفتن اقرار و یا شنیدن اقرار و اعتراف او نیست . بهتر است که او را در جهت بهبود ارتباط با خدا و جبران گذشته ها تشویق و ترغیب نمود تا راه برای بازسازی شخصیت و آینده ی روشن و پرامید وی فراهم گردد.
پرهیز از برچسب زدن
نوجوانی را با تلوّن شخصیت همراه می دانند،به گونه ای که فرد در این دوره احتمالاً هر لحظه به رنگی و به صفتی می گراید. گاهی بسیار فداکار و ایثارگر جلوه می کند و گاه متمسک و تکرو بوده و خود را در زندگی فردی اش سرگرم می کند.بعضاً دیده می شود که نوجوان در مواردی ، بسیار اجتماعی و گروه گرا می شود و در مواردی دیگر، منزوی و گوشه گیر به نظر می آید .
از این رو نمی توان شخصیت نوجوان را پدیده ای منعقد و کاملاً منسجم و شکل گرفته تلقی نمود.بلکه، همچون ماده ای سیال و روان می ماند که در قالبها جاری می شود.
مقدمه ی فوق،به این جهت ارائه شد که اگر در موردی نوجوان مبتلا به خودارضایی شد و یا روابط مشکوکی با همکلاس خود برقرار نمود و یا گزارشی مبنی بر انحراف احتمالی اخلاقی در مورد او دریافت گردید، نباید این نمودها را مظاهر صفات پایدار و ثابت شخصیتی تلقی نمود، بلکه معمولاً این کیفیات از حالتی گذرا و مقطعی برخوردارند و در صورتی که با شیوه های صحیح و واقع بینانه با آنها برخورد شود، امکان اصلاح و بهبود در شخصیت آنان زیاد وجود دارد.
لذا ضروری است که از هرگونه برچسب زدن به نوجوان در این زمینه ها خودداری شود . حتی در مواردینوجوان، ممکن است یکی دو بار تحت فشار شدید غریزه جنسی، دست به خودارضایی بزند، در این صورت نمی توان او را با برچسب زدن منفی «منحرف جنسی»محکوم کرد و از خود طرد نمود.
این روش برای همیشه روابط سالم و اعتمادآمیز متقابل بین مربی و نوجوان را مختل می سازد . بلکه باید این واقعیت را پذیرفت که لغزشهای سطحی و محدود نوجوان را نباید ذاتی و مرضی دانست و با این برچسب که بر پیشانی فرد زده می شود، نباید امکان بازسازی و آینده ی روشن را از وی دریغ داشت.
بهتر است به خاطر آوریم که نوجوانان بیش از ما بزرگترها در مسیر تند، پرشتاب و لغزنده ی خواهشهای نفسانی قرار دارند و چنانچه برخی از لغزشهایشان را با دیده ی اغماض بنگریم و فرصت ارزنده ی اعتماد بخش را به آنان بدهیم، می توانند خویشتن را آن گونه که باید و شاید بسازند و متحول کنند.
نهی از تعمیم
معمولاً ذهن انسان تمایل دارد که به نوعی تعمیم درمسایل انسانی و اخلاقی دست یابد وفی المثل صفت مطلوبی را به کل شخصیت فرد توسعه دهد و همچنین پدیده ی نامطلوبی را نیز به جنبه های دیگر شخصیت فرد مذکور،سرایت دهد . این مسئله در مباحث و روشهای مشاوره به نام «خطای هاله ای»معروف است .
به این معنی که اگر در ارزیابی از رفتار دانش آموزان ، صفت برجسته ای در یکی از آنان مشاهده شود، ارزیاب را متمایل می کند که در جنبه های دیگر رفتاری نیز، او را خوب ببیند و نمره ی بالاتر از حد استحقاق برای او در نظر گیرد،که این منجر به نوعی خطا در ارزیابی رفتار می شود که آن را «خطای هاله ای»می نامیم.
در مورد نوجوان مبتلا به یکی از انحرافات جنسی و یا اخلاقی، غالباً مشاهده می شود که به مجرد اطلاع از این مشکل رفتاری فرد، عموماً قضاوتها در مورد سایر جنبه های رفتاری او حالتی منفی به خود می گیرد و به نوعی «تعمیم نادرست و شتابزده»منجرمی شود که تمامی شخصیت فرد را مورد تهدید قرار می دهد.
لذا مربیان و خانواده هایی که با نوجوانان در ارتباط هستند، عنایت کافی به این موضوع داشته باشند که وجود رفتار نامطلوبی در نوجوان، جنبه های مثبت شخصیت وی را نفی نخواهد کرد.بلکه واقع بینی شرط ضروری اتخاذ تدابیر تربیتی نسبت به نوجوان است.
حمل برصحت نمودن
از ویژگیهای اخلاق اسلامی ، نگرش مثبت به قضایاست و حتی به مردم توصیه شده است که در برخورد با مسایل، جانب مثبت را بگیرند وهمیشه به جهت سازنده و مثبت وسالم قضایا، توجه داشته باشند.در برخورد بانوجوانان کج رفتار نیزاین اصل اخلاقی حاکم است که باید موضوع را حمل بر صحت نمود.
حدیث زیر بیانگر این واقعیت اخلاقی است:
محمد بن فُضیل به حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام عرض کرد:
فدایت شوم به من از برادردینی ام چیزی می رسد که زشت است و مردان را خوشایند نیست . پس از آن از برادرم می پرسم که چنین از تو نقل شده است، ولی او منکرمی شود، درحالی که جمعی که مورد اطمینان هستند، به من خبر داده بودند.
امام علیه السلام فرمود:
ای محمد تکذیب کن چشم و گوشت را از برادرت . یعنی بگو چشم و گوشم اشتباه دیده و شنیده، پس اگر پنجاه نفر چیزی را درباره ی برادرت (برادر دینی) بگویند و او منکر شود، تصدیق برادرت کن و آنها را تکذیب کن . یعنی بگو، امر بر آنها مشتبه شده و فاش مکن چیزی را که به وسیله ی آن، او را زشت و لکه دار و بی آبرو کنی که اگر چنین کنی، از کسانی خواهی بود که خداوند در قرآن مجید فرموده است: کسانی که دوست دارند کار زشت در بین مؤمنین فاش شود، برای ایشان عذاب دردناکی در دنیا و آخرت است.(۷)
لذا به مجرد کسب خبر از یک نفر، در باره ی فرد بخصوصی، نباید با دیده ی باور به آن نگریست و پس از آن هم بلافاصله ترتیب اثر داد.بلکه تا زمانی که برای فرد یقین حاصل نشده است، نباید نوجوانی را متهم و محکوم نمود و حیثیت و آبروی او را بر باد داد.
——————————————————————————————————————————–
پی نوشت ها:
۱-گناهان کبیره، جلد۱، ص ۴۵۰٫
۲-غررالحکم و دررالحکم.
۳-مولوی
۴-گناهان کبیره، جلد۱، صص ۳۳۰ و ۳۳۱٫
۵-همان منبع، ص ۳۵۸٫
۶-همان منبع، جلد۲، ص ۵۷۹ و ۵۸۰٫
۷-همان منبع، جلد۲، ص ۴۲۲ و ۴۲۳٫
نویسنده: محمد رضا شرفی