سلام و عرض خداقوت
من۲۷ ساله و همسرم ۳۱ ساله هستیم ۵ سال ازدواج کردیم خداوند به ما فرزندی عطا نکرده
همسرم سرد و خنثی است توجه کافی نداره رابطه جنسی خوبی نداشتم یعنی من در اون راضی نبودم خیلی با فاصله بود درحالی که نیاز من بیشتر بود
البته اکثرا همسرم همیشه ابراز رضایت میکردو میگفت مشکلی ندارم اما من با بی احساسی و سرد بودنش مشکل داشتم دیگه خسته شدم به مشاور مراجعه کردیم به مدت ۸ماه دررفت درآمد بودیم دراین بین ازخستگی زیاد و بعد دعوا و عصبانیت حرف طلاق زدم بعد از آن همسرم به مردی تبدیل شده که هرآنچه ویژگی مرد بد است انجام میده هرچی که من به مشاور گفتم باهاش مشکل دارم رو و میدونه دقیقا همون و انجام میده و مرتبا میگه من همینم نمیخوای جدا شو
خیلی عذرخواهی کردم خواهش کردم با دلش راه اومدم
آخر آب پاکی رو ریخت گفت ما دیگه هیچوقت مثل قبل نمیشیم پهنه چی تمومه وتو دیگه برای من اهمیتی نداری تا حالا برای تو زندگی میکردم از این به بعد برای خودم زندگی میکنم مشاوره هم نمیام دیگه هم هیچ گفتگویی باهات ندارم
دیگه واقعا افسرده و خسته ام
این زندگی درست میشه که من طاقت بیارم وگرنه که با این وضع نمیشه زندگی کرد و تقاضای طلاق بدم؟