۸) ترس از مرگ : کودکانی که دچار ترس از مردن هستند از این میهراسند که در اثر ابتلا به کسالتهای مختلف زندگیشان به پایان برسد و لذا درباره مردن مرتبا به نحوی وسواسی صحبت و یا سوال میکنند.
۹)ترس از مهد کودک و مدرسه : ( به این نوع ترس در ترسهای انطباقی اشارهای کردیم اما به دلیل شیوع زیاد به بررسی بیشتر میپردازیم .) ترس از مدرسه و یا امتناع از رفتن به مدرسه حالتی است که کودک از رفتن به مدرسه امتناع میورزد و در منزل میماند و به اصرار پدر و مادر هم توجهی نمیکند. پافشاری و اصرار پدر و مادر باعث پیدایش علائم عدم تعادل روانی و اختلالات جسمانی میشود . این اختلالات معمولا به صورت دل درد، استفراغ ،سردرد ،سرگیجه وضعف ظاهر میشود و غالبا ادامه پیدا میکند . نکته حائز اهمیت در این نوع از ترس از بین رفتن حالات جسمانی در روزهای تعطیل است و بررسی عدم علل عضوی لازم و ضروری است. این نوع ترس اکثرا در روزهای اول ورود به مدرسه، کودکستان یا مهد کودک اتفاق میافتد ودر اکثر موارد پس از چند روز از بین میرود .این حالت از ترس بسیار شایع است و به همین دلیل به بررسی علل احتمالی پیدایش آن میپردازیم . علت بیماری ممکن است از اشکال تطابق کودک با محیط مدرسه، آموزگار و همشاگردیها باشد یا اینکه اشکالات جسمی موجب ناراحتی او در معاشرت با سایرین شود و یا مسائلی مثل ضعف شنوایی یا بینایی باعث ترس از مدرسه باشد. مطالعات نشان دادهاند که در بیشتر موارد علت مربوط به مدرسه نبوده بلکه ترس و اضطراب کودک ناشی از جدا شدن از مادر و تنهایی است و به همین دلیل احساس عدم امنیت میکند. بین این کودکان و مادرانشان وابستگی شدیدی وجود دارد. این کودکان در منزل با قدرت، نترس و فعالاند و در محیط خارج برعکس ترسو، غیرفعال و وابسته به والدین خود هستند. نبودن عواطف مادری بخصوص تغییر در رفتار مادر و حق تصورات دوران کودکی مبنی بر اینکه مادر دیگر او را دوست ندارد ممکن است یکی دیگر از علل اصلی امتناع از رفتن به مدرسه باشد.
● ترس ،اضطراب و هراس
هر ۳ این مفاهیم از یک ریشهاند و تنها در میزان شدت و منبع به وجود آورنده با هم دارای تفاوت هستند. تمامی ترسهای نابهنجار و یا اختلالات اضطرابی شایع در کودکان که مطرح شد میتواند دارای شدت و ضعف باشد . پس تعیین کننده اینکه آیا این حالت اختلال محسوب میشود یا نه بستگی به شدت آن دارد.
● ترس و دیگر اختلالات
کودکان مبتلا به ترس غالبا علاوه بر واکنش ترس علائم دیگری نیز از خود ظاهر میسازند. شایعترین آنها عبارتنداز اختلال در خواب ( ۴۵)% ، پرخاشگری(۳۵)% ناخن جویدن(۳)% ، شب ادراری(۳)% و لکنت زبان(۶. )%
درمان
همان طور که قبلا اشاره شد بسیاری از ترسها لازمه دوران رشد کودک است و با طی شدن زمان خودش به شرط برخورد سالم محیط به سر خواهد آمد. پس نقش تربیت و اصول فرزند پروری بسیار حائز اهمیت است . برای درمان کودکان مبتلا به اضطراب و هراس نخست باید علت اختلال را برطرف کرد. در معالجه این کودکان باید به کودک توجه شود نه به ترس.
همانند ترس ،اضطراب هم سبب ناراحتی کودک شده و او را مجبور به رفتار خاصی میکند.
اضطراب به میزان کم غالبا اثرات سازندهای دارد و محرکی برای خلاقیت ،حل مسائل و فعالیت موثر است ولی اگر اضطراب شدت یابد سبب از کار افتادگی فرد شده او را بیقرار و ناراحت میکند.
دوره دوم کودکی ( ۳-۶ سال) مرحله مهمی است که ضمن آن اضطراب به وجود میآید و در این دوره کودک باید با بسیاری از عوامل ومحرکهایی که ایجاد اضطراب میکند مقابله نماید در نتیجه فرصتهای بسیاری برای کسب اضطراب خواهد داشت.
کودک در مورد نشان دادن آزادانه احساسات پرخاشگرانه و اتکایی خود دستخوش اضطراب میگردد و اضطراب کودک خصوصا هنگامی که کودک دیگری متولد میشود شدت مییابد زیرا او احساس طرد شدگی نموده و تصور میکند محوریت خود را از دست داده است و دیگر او را دوست ندارند یا کنار گذاشته شده است . در ظاهر هم گاهی نحوه برخورد والدین و فامیل این گمان را تشدید مینماید. منشا اضطراب از روابط اولیه کودک و والدین است. تنبیه شدید و محدودیت فشار والدین به کودک برای ظاهر ساختن رفتارهای دشوار،بدگویی و ارزشیابی منفی از رفتار و کوششهای کودک،تضاد در رفتار با او و کیفیاتی مشابه آنچه ذکر گردید از جمله عوامل ایجاد کننده اضطراب در کودکان محسوب میگردد. سردرد،درد قفسه سینه ، درد پا یا دست،درد شکم و سوء هاضمه و کم اشتهایی از علائم اضطراب در کودکان است.