ترس از حیوانات و حشرات نیز به دلیل شناخت ناکافی دختربچه ها و پسربچه ها از زندگی، نحوه تغذیه، شکل ظاهری و حرکات حیوانات، خود را نشان می دهد. در بعضی از کودکان ترس از حیواناتی مانند سگ و گربه و موش و یا مرغ و جوجه ادامه خواهد داشت. در این چنین وضعیتی می توان به عادت سازی کودک به این محرکهای ترس آور پرداخت. به عنوان مثال می توان با خریدن جوجه ای کودک را با مراحل زندگی تغذیه و رشد جوجه و تبدیل آن به مرغ یا خروس آشنا ساخته و ترس غیر منطقی او را از بین برد. انواع ترس در سنین 7 ـ 12 سالگی با آنچه در سنین قبل وجود داشته کاملاً متفاوت خواهد بود. زیرا علاوه بر عامل خانواده، خویشان، بستگان و عامل تخیل و اوهام، در این سنین عامل مدرسه هم اضافه شده و کودک دچار ترسهای جدیدی می شود.
ترس از رفتن به مدرسه یکی از ترسهای معمولی کودکان بوده که سبب ناراحتی و آزار والدین بوده و گاه به صورت وحشت و اضطراب به هنگام خروج از منزل ظاهر می شود. ترس از مدرسه در دخترها بیشتر از پسرها بوده و علت اصلی این نوع ترس اضطراب ناشی از جدایی از والدین می باشد. این گونه ترسها معمولاً همراه با عوارض جسمانی همچون دل درد، سردرد و استفراغ می باشد. در هشت سالگی ترس از آب و آتش و در ده سالگی ترس از کتک خوردن، جواب دادن به درس در دختران و پسرها مشهود خواهد بود. به نظر بسیاری از متخصصان، واکنش ترس نشانه سلامت عصبی کودک می باشد و وجود آن برای ادامه حیات وی ضروری می باشد. اما چنانچه ترس بچه ها شدید باشد به گونه ای که موجب اختلال در زندگی روزمره و یا خواب او شود و یا به انزوا و غم و غصه اش منجر گردد، در آن زمان باید در پی چاره ای بود. در هر حال، باید توجه داشت که پدر و مادر و معلمان وظیفه دارند از انتقال ترس نامعقول به فرزندان و شاگردانشان جلوگیری نمایند. ریشه و پایه بسیاری از ترسها را باید در دوران کودکی جستجو نمود و اگر پدر و مادر و مربیان کودک با اصول و روشهای صحیح تربیتی آشنا باشند و طبیعت کودک خود را بشناسند، اساسا زمینه ای برای پیدایش ترسهای غیر منطقی در کودک رشد نخواهد یافت. در این ارتباط باید توجه داشت ترس در سنین بلوغ شکل دیگری به خود گرفته و متوجه جنبه های شخصیتی می شود. در این سنین ترسها جنبه تعمیمی داشته و همراه با اضطراب بوده و به علت استدلالی بودن فرد، ترسهای دوران کودکی کمرنگ می شوند. در این سنین ترس از غلط بودن عقیده، احساس بغض در عمل، رفتار و گفتار، ترس از تخلف و گناه، نوجوان را آزار داده و باعث می شود که گاهی او از انزوا سر در آورده و یا از اجتماع روی گردان شود.
نوجوانان از طرد شدن و تحقیر می ترسند و خطر پریشانی خود را به طور اغراق آمیزی درک می کنند. آنان با پیدایش ناگهانی صفات جنسی، بیش از پیش به تغییرات ظاهری بدن خود توجه می نمایند. نوجوانان از ناهماهنگی رشد اعضای بدن، کوتاهی و بلندی قد، چاقی و لاغری بیش از حد، پیدایش لک و دانه های چربی بر روی صورت و بدن خود دچار اضطراب و ناراحتی و ترس می شوند. بنابراین یک کنایه، اشاره، تشویق و یا تنبیه می تواند موجی از خشم و نفرت و ترس و دلهره را برای آنان به همراه داشته باشد. در این زمان چه بسا که پدر و مادر هم، کمک به نوجوان خود، برای غلبه بر ترسهای دشوار اجتماعی را بی فایده تشخیص بدهد چرا که ممکن است نوجوانان نظرات والدین خود را نسبت به اینکه چه بپوشند یا چگونه خودشان را با جامعه هماهنگ بدارند قبول نداشته باشند.
در هر صورت پاره ای از راههای پیشگیری ترس در کودکان و نوجوانان عبارتند از:
1ـ هرگز والدین از ترساندن به عنوان ابزاری برای تربیت فرزندان خود استفاده ننمایند.
2ـ حتی المقدور کودک تنها نباشد و نماند.
3ـ کودک برای روبه رو شدن با موقعیتهای ترسناک آماده شود.
4ـ حس اعتماد به نفس در کودکان تقویت شود.
5ـ از تلقینها و بدآموزیهای غلط خودداری شود.
6ـ کودک و نوجوان از تماشای فیلمها و صحنه های وحشت آور منع شود.
منابع:
1ـ نوابی نژاد، شکوه، رفتارهای بهنجار و نابهنجار در کودکان و نوجوانان.
2ـ پارسا، محمد، روان شناسی رشد.
3ـ شریعت مداری، علی، روان شناسی تربیتی.