با سلام و خسته نباشید خدمت شما.
بنده از مشاورمحترم درخواست راهنمایی دارم دراین مورد که چکارکنم تا نسبت به تحمیل هایی که از جانب دیگران به من میشه و به اون ها ربطی نداره و مربوط به زندگی خودم و همسرم میشه عکس العمل داشته باشم.من معمولا در مورد این جور صحبت های دیگران سکوت میکنم و چیزی نمیتونم بگم تا از خودم دفاع کنم و به نوعی خودم رو بهشون ثابت کنم و از درون داغون میشم.اما این جمله رو هم باورندارم که میگویند سکوت بهترین کار است.چون دیدم که بدتر شده و بهتر نشده.من الان یه سال و نیمه خونه خودمم.و راجع به خیلی چیزا سوژه خیلی ها میشم.درمورد ظاهر، هیکل، بچه دار شدن، نحوه خانه داری...
و این ها بیشتر از جانب خانواده همسرم پیش میاد و تازگی ها طوری شده که حالت دستوری با من صحبت میکنن واین خیلی اذیتم میکنه یه جورایی احساس میکنم خودم اصلا اهمییتی ندارم! ازین بابات هم به همسرم حرفی نزدم یعنی جز یک باز ک سال اول نامزدی باهاش صحبت کردم دیگه از خانوادش بهش بد نگفتم.ولی واقعا این وضعیت، حرف هایی اطرافیان جلو و پشت سرم میزنن و سکوت نابجای خودم حسابی عصبی ام کرده و تبدیل شدم به یک زن پراسترس و فوق العاده حساس.به وضعیتی رسیدم که وقتی قراره باهاشون ملاقاتی داشته باشم تمام وجودم رو ترس و استرس فرا میگیره.این حرف ها درحالیه که شوهرم با عشق با من ازدواج کرده و عاشقانه با من داره زندگی میکنه هیچ وقت از من و ظاهرم ایراد نگرفت و هرچند وقت شبا قبل خواب بهم میگه وجود من تو زندگیش مایه ارامشه و از هم چیزمن راضیه.اما اینقدر حرف های دیگران پررنگ شده که حرفهای شوهرم رو نمیتونم بشنوم! من از مشاور محترم درخواست میکنم راهی پیش روم بزارن که حداقل دوباره مثل دوران مجردی آرامش نسبی به من برگرده و خودم رو دوست داشته باشم و بتونم خودم رو به بقیه ثابت کنم و بهشون بفهمونم زندگی من و قضاوت درمورد ظاهر و نحوه خانه داری من مربوط به خودمه و چیزی کاملا شخصیه.البته باید بگم بوده وقتایی ک عکس العملی نشان دادم و حرفی زده باشم اما تا دوشب خواب ندارم و عذاب وجدان عجیبی پیدا میکنم درحالی ک حق با من بوده!
این قضاوت ها آنقدر زیاد شده که از خودم و ظاهرم و همه چیزم خسته ام و بدم میادو اعتماد به نفسم هم صفر شده.دوست دارم خودم رو دوست داشته باشم اما خیلی کم پیش میاد و امیدوارم که راه حلش رو از مشاور محترم دریافت کنم.
منتظر راهنمایی مشاور محترم هستم.
باتشکر❤