سلام وقتتون بخیر
23ساله هستم و مدت 10 ماه هست که ازدواج کردم و عقد هستیم .اوایل روابط من با خانواده همسرم بسیار خوب بود و من با خواهرشوهر بزرگتر و سایر اعضای خانواده ی ایشون مشکلی ندارم و دوسشون دارم اما خواهر شوهر هم سن خودم با اینکه متاهل هست خیلی من رو نسبت به خودش بدبین کرده به خاطر اینکه جانبه حیا رو مراعات نمیکنه و برای مثال مقابل شوهرم با اوضاع نادرستی به فرزندش شیر میده و از این قبیل کارهایی که من شدیدا ازرده خاطر میشم و باشوهرم بحثم میشه اما هیچوقت نتونستم بگم که مشکل اصلیم کجاست و چی منو اذیت میکنه...این رفتارهای خواهرشوهرم من رو نسبت به حضور در جمعشون دلسرد کرده و مدام نگران هستم که حرکت ناشایستی جلوی شوهر من بزنه این رو هم بگم که من هنوز نمیدونم که دیدگاه همسر من در مورد این رفتار خواهرش چیه.ایا خواهرشوهر من درک نمیکنه که نباید جلوی داداشش اینطور ظاهر بشه؟ایا راحت بودن با برادر مجوز این رفتاهاست؟
در مورد پدرشوهرم هم حرفهایی پیش اومده که من ایشون رو مثل سابق دوست ندارم
همسرم تهران زندگی میکنه و من شهرستان خانواده همسرم هم همینجا شهرما زندگی میکنند و چندروزی رفتن مسافرت و همسر من رو هم از تهران با خودشون همراه کردن.من هیچ رضایتی به این کار نداشتم از منم خواستن که برم ولی برای من مقدور نبود و همسرم در مقابل درخواست من برای نرفتنش اینطور گفت که به رضایت من نیازی نداره!!!!
و دل من رو شکست من هم ازش خواستم که چندوروزی با من هیچگونه تماسی نکیرد تا به رفتارم فکر کنم والان دوروز هست که ما از هم بی خبریم.دلیل همسرم برای اینکه رضایت من رو جلب نکرد این بود که فکر میکنه چون با خانواده ش قراره باشه من منعش کردم دلیل تمام رفتارهای همسرم بدبینیش نسبت به رابطه من با خانواده ش هست بااینکه من همیشه احترام همشون حتی خواهرشوهر هم سن خودم رو حفظ کردم و هرچقدرهم که باهاش حرف میزنم فایده نداره در صورتی که دلیل اصلی من از امتناع این کار این بود که همسرم ماه پیش درخواست مسافرت من و خودش با خانواده م رو خیلی غیرمنطقی رد کرد و در جواب این که بهش گفتم ترتیب یه شمال دوروزه رو بده که دونفری بریم گفت که تابستون تموم شده اما حالا اینقدر سریع با خانواده ش به مسافرت رفت و هیچ حقی برای من قایل نشد و من از این بی احترامی نسبت به خودم سخت ازش رنجیدم و حالا نمیتونم سمتش برم با وجود اینکه شبها از دلتنگی خوابم نمیبره.این رو هم بگم که من قراربود اخرهمین هفته برم پیش شوهرم که با وجود این اتفاق دیگه تامدتی قصد ندارم برم چون ایشوم احساسات منو جریحه دار کرد
باید چیکار کنم؟من همسرم رو دوست دارم
لطفا رهنماییم کنید