سلام. من ۲سال و نیم عقد بودم تو دوران عقدم شوهرم کارش یه شهر دیگه بود و از هم دور بودیم خانوادش تو این دوران خیلی باحرف حرفی بودنشون اذیتم کردن هم مادرش هم خواهرش اما من عاشق شوهرم بودم و تحمل کردم .شوهرم خیلی مرد بامحبت مهربون و منو خیلی دوست داره .الان ۲ ماهه ک عروسی کردم و ناخواسته باردار شدم و این خیلی ناراحتم میکنه به شدت اعصابم به هم ریخته
از خانواده ی شوهرم .خانواده ی خودم بدم میاد نمیخام ببینمشون یا حتی خونه ام بیاند.حتی گاهی دلم میخاد شوهرمم تو خونه نباشه و تنها باشم..بخاطر سختی های دوران عقدم نسبت به خانواده ها متنفر شدم و همچنان تنفرم ادامه داره.حتی با مامان خودمم رابطه م خوب نیست.همش باهاش دعوا دارم.شوهرم خیلی ناراحتمه و میگه بااین اخلاقت هم خودتو اذیت میکنی هم بچه رو.میشه کمکم کنید تاخودمو اصلاح کنم ودیدمو تغییر بدم.