سلام،
دو سه روز همسر من بخاطر کارش توی شهری دیگه به فاصله دو سه ساعت خونه نیومد، معمولا هروقت میرفت شب برمیگشت اما این بار گفت کارمون خیلی زیاد بوده و نمیتونستم بیام،شب سوم یعنی پریشب من بهش گفتم من واقعا شب تنها نمیتونم بمونم،خواهش کردم که هرجور شده بیاد ولی بازم گفت نمیتونه،خیلی گریه کردم و همش اسمس زدم و چیزایی که دوست نداشتم بهش گفتم،اونم جوابایی که دوست نداشت به من داد و در واقع دعوامون شد،دیشب برگشت و آشتی کردیم،این موضوع خیلی قبل تر هم تکرار شده و احتمالا بازم تکرار میشه.این شغلی هست که بنظر من میتونه عوضش کنه یا ساعتاش رو کم کنه،اما خودش میگه اینطور نیست،
این در حالیه که مواقع عادی مشکلی نداریم،دفعه بعد باید چطوری برخورد کنم؟ در مورد کارش اعتماد بهش دارم،اما تنهایی برام خیلی سخته،تو شهری که کسی رو ندارم،