آیا مردم گمان كردند همین كه بگویند ایمان آوردیم، به حال خود رها مىشوند و آزمایش نمىشوند؟! (سوره ملک، آیه 2)
هر چند که برای بسیاری از مصیبتها و غم و اندوهها، زمان، بهترین التیام دهنده است اما این مساله در مورد همه فقدانها صدق نمی کند بلکه باید یادگرفت که چگونه با این شرایط سازگاری پیدا کرده و آن را بپذیریم.
غم از دست دادن فرزند یکی از همین رنجها و امتحانات الهی است که شاید برای برخی گذر زمان در آن موثر نیست. از دست دادن فرزند یک اتفاق غیر قابل تصور است که در افراد داغدیده یا سوگوار، دامنه گسترده ای از رفتارهای گوناگون را می تواند ایجاد کند. گرچه این رفتارها ممکن است واکنش های طبیعی در هنگام غم از دست دادن باشد، ولی بین رفتار افراد مختلف تفاوت بسیار وجود دارد.
مرگ فرزند یك تغییر عظیم است و حتی اثرات گاه جبران ناپذیری بر ازدواج خواهد داشت. در بهترین سناریوی ممكن، مرگ فرزند هر دوی زوجین را گرفتار غم و اندوه می كند و هر دوی آنها محتاج عشق، محبت و حمایت بیشتری میشوند. اما به هر حال در بسیاری از موارد استرس چنین حادثهای و عواقب آتی آن فشار مضاعفی بر زندگی والدین وارد خواهد كرد كه حتی میتواند افراد را به طلاق و جدایی سوق دهد.
مقصر دانستن: یكی از روشهای قطعی كه مرگ فرزند را به ویران شدن زندگی والدین ختم میكند این است كه یكی از زوجین دیگری را در وقوع این امر مقصر بداند، چه این را به زبان آورد و چه در درونش چنین حسی داشته باشد. بهعنوان مثال، در تصادفات رانندگی ممكن است تمام نكوهش و تقصیرها متوجه یكی از والدین گردد. همچنین والدین اغلب خودشان را شدیدتر از آنچه لایق آن هستند سرزنش میكنند. برای كنار آمدن با چنین حادثه تلخی لازم است هر دوی زوجین خودشان و همسرشان را ببخشند. اگر یكی یا هرد دو والدین نتوانند اینكار را بكنند ازدواجشان متحمل دشواریهای بیشتری خواهد شد.
راههای مختلف سوگواری و عزاداری: افراد مختلف به روشهای متفاوتی دچار غم و اندوه میشوند. گاهی اوقات این روش وابسته به جنسیت میشود بهطوریكه غالبا مردها غم و اندوهشان را پنهان میكنند ولی زنها آنرا بیرون میریزند. هرچند گاهی اوقات اینطور نیست. كسب موفقیت در تحمل كردن و كنار آمدن با مرگ فرزند وابسته به دانستن این نكته است كه افراد در چنین موقعیت هایی نیازهای متفاوتی دارند. اگر یكی از افراد دوست ندارد درباره این مصیبت و احساساتش با كسی همكلام شود و یا آنرا بروز دهد به این مفهوم نیست كه او غمگین نیست و بی خیال است و یا همه باید مثل او رفتار كنند. برعكس، كسی كه تمایل دارد غمش را در درون خودش نگهدارد باید بداند كه همسرش به شدت محتاج صحبت كردن درباره این مشكل با كس دیگری باشد.
خشم گمراه كننده:. تمایل به دانستن چرایی اینكار میتواند به قدری شدید باشد كه فرآیند طبیعی انجام عزاداری برای فرزند را منتفی كند. وقتی كه والدین جوابی برای سوالات انبوه خود ندارند لذا زن و شوهر خشمشان را متوجه همدیگر میكنند. این یك رفتار فوقالعاده مخرب است. هر دو طرف باید دقت کنند كه ممكن است هیچوقت پاسخ سوالاتشان معلوم نشود و زن یا شوهرش درست به اندازه خود او احساس صدمه از فقدان فرزندشان را دارند.
یكی از روشهای قطعی كه مرگ فرزند را به ویران شدن زندگی والدین ختم میكند این است كه یكی از زوجین دیگری را در وقوع این امر مقصر بداند
گوشهگیری و عقبنشینی: عزاداری كردن میتواند یك موضوع كاملا شخصی و خصوصی باشد. در هنگام عزاداری نوعی تمایل به گوشهنشینی و انزوا از بقیه افراد و فرورفتن در خود در افراد به وجود می آید. این امر طبیعی است و احتمالا بر روی مستحكمترین روابط زناشویی نیز فشار و تنشی را اعمال خواهد كرد. ولی باید زوجین خودشان را وادار كنند كه زمان مفیدی را با هم سپری كنند. زوجینی كه با هم عزاداری میكنند با احتمال بیشتری با هم خواهند ماند. با هم خاطرات فرزند را زنده کردن، با هم بیرون رفتن (خرید، غذا و ...) و یا رفتن به یك مسافرت بیسروصدا، گزینههای خوبی برای استحکام بیشتر زندگی زناشویی و از طرف دیگر کنار آمدن با داغ فرزند باشد. به دنبال حمایت دوستان یا اقوام خود باشید و یا با افرادی كه تجربه موارد مشابه را دارند بیشتر در تماس باشید چون این خود در درمان شما میتواند موثر باشد.
روشهای ناسالم در كنار آمدن و تطبیق یافتن: تحملناپذیرى حوادث به سبب آن است كه از زندگى راحتى بدون سختى را انتظار داریم و این در غیرواقعى بودن شناخت ما از دنیا ریشه دارد. آنچه مهارتهاى مقابله با سختىها را به وجود مىآورد و زندگى را تحملپذیر مىسازد، پذیرش این واقعیت است كه سختىها اجتنابناپذیر است. اگر انسان بداند، دنیا جاى راحتى نیست، راحت زندگى مىكند و از ناملایمات به تنگ نمىآید.
اگر ما از ناملایمات به تنگ مىآییم براى آن است كه ناملایمات را بىحاصل و بىمعنا مىدانیم، در حالى كه به واسطه شدائد، استعدادهاى بالقوه آدمى شكوفا مىشود و او از تباه شدن و نابودى نجات مىیابد. به تعبیر استاد مطهّرى؛ آدمى باید مشقتها تحمل كند و سختىها بكشد تا هستىِ لایقِ خود را بیابد. خدا براى تربیت و پرورش جان انسانها دو برنامه تشریعى و تكوینى دارد و در هر برنامه، شدائد و سختىها را گنجانیده است. در برنامه تشریعى، عبادات را فرض كرده و در برنامه تكوینى، مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق، نماز، شدائدى است كه با تكلیف ایجاد گردیده و صبر و استقامت در انجام آنها، موجب تكمیل نفوس و پرورش استعدادهاى عالى انسانى است. گرسنگى، ترس، تلفات مالى و جانى، شدائدى است كه در تكوین پدیده آورده شده است و به طور قهرى انسان را دربر مىگیرد.
از دست دادن فرزند
بىتابى و بىقرارى آدمى در شدائد به آن علت است كه همانگونه كه براى خوشایندهاى زندگى معنا مىیابد، براى ناخوشایندها معنا نمىیابد، بلكه از سختىها ارزیابى منفى مىكند. بدیهى است كه ارزیابى منفى توان آدمى را در تحمل مصائب كاهش مىدهد.
با توجه به این اوصاف، گاهی اوقات مرگ فرزند باعث میشود مشكلات گذشته بدتر شوند و یا دوباره تازه شوند، مثلا افرادی كه تمایل به مصرف سیگار یا مواد مخدر داشتهاند، امکان دارد مجددا در این دور باطل بیفتند و یا كسانی كه در گذشته با برخی مشکلات روحی مثل اضطراب، افسردگی، وسواس و .. مواجه بوده اند و حتی درمان این مراحل را با موفقیت پشت سر گذارده اند، بعد از این داغدیدگی دوباره به سر جای اول خود باز گردند. این مشكلات ثانویه كه برای هر زوجی شكل خاص خود را خواهد داشت باعث تنش و فشار مضاعفی بر ارتباطات افراد میگردد. زوجین باید نسبت به روش مواجهه خود با چنین مصیبتی آگاهی بیشتری كسب كنند و روشهای برون ریزی بهتری برای دردهای خود پیدا كنند. البته در روابط زن و شوهری مستحکم و بادوام، نه تنها مرگ فرزند آسیبی به ارتباط زن و مرد وارد نمی کند بلکه رشته های اتصال مهر و محبت آنان را نسبت به هم مستحکم تر می کند چرا که زوجین بیش از پیش نیاز به حمایت از یکدیگر را در وجود خود احساس می کنند.
در این زمینه کمک از یک روان شناس یا مشاور میتواند مفید باشد زیرا در برخی موارد به خصوص در روابط زن و شوهری که زوجین خیلی با هم صمیمی و نزدیک نیستند، هیچ یك از والدین قادر به بهتر كردن شرایط همسر یا شوهر خود بدون بروز حساسیت یا درگیری نیستند. پس استفاده از یک کمک تخصصی میتواند در پر كردن این شكافهای زندگی موثر باشد.
و مهمتر از همه اینکه از اصل قرآنىِ «همراهى خداوند با بندگان در همه حال» و ذكر مصادیق قرآنى براى آرامسازى و تحمل مشكلات بر پایه شناختىِ درك همراهى خداوند در سختىها برمىآید كه یكى از مهارتهاى ارائه شده در قرآن براى تحمل فقدان، درك حضور و همراهى خداوند به هنگام مرگ عزیزان است. زیرا چنین بینشى انسان را در قلمرو حمایتى خداوند قرار داده، همین نوع بینش توان تحمل او را بر مرگ عزیزان افزایش مىدهد.