سلام من و همسرم یک سال ودو ماهه ک باهم زیر یک سقفیم و تو خوانواده های مقیدی بزرگ شدیم. تو این یک سال تمام مشکلاتمونو باهم حل کردیم خدا رو شکر از زندگیم راضیم ولی فقط در یک مورد باهم مشکل داریم اونم من مشکل دارم و اینه ک همسرم با شوهر دختر خالش ارتباط صمیمی داره بطوریکه وقتی همسرم میاد خونه اگه اون اقا زنگ بزنه و ازش بخواد برن بیرون هرساعتی از شبانه روز باشه همسرم دریغ نمیکه .یک مدت من مانعش میشدم اما ایندفعه پنهانی ارتباتشو ادامه میداد وکتمان میکرد تا من دوباره متوجه شدم و قول داد ک دیگه ادامه نده منم قبول کردم ولی همچنان این داستان ادامه داره حتی گاهی بحث بینمون هم بالا میگرفت و دو باره همسرم قول میداد ک دیگه اسمی از این اقا تو زندگیمون نبا شه .تا وقتی دیدم دیگه هرچقدر من بیشتر مانع بشم همسرم حریصتر میشه و اون اقا عزیزتر.من هیچ مشکلی با دوست بودن و رفتن بیرون بادوستا ندارم و میدو نم مرد ها گاهی احتیاج دارن به دوران مجردیشون برگردن فقط مشکلم اینه ک شوهر دختر خاله همسرم فرد خوبی تو خانواده تلقی نمیشه در ارتباط با خانوم ها هیز یکی دو باری هم ک خوانوادگی بیرون رفتیم خودم این حسو داشتم البته این بیرون رفتن قبل از ازدواجمون و تو دوره نامزدی بودو از همسرم خواستم دیگه تکرار نشه همسرم هم گاهی خودش قبول میکنه ک این اقا ی همچین خصوصیتی رو داره. میترسم ک همسرم رو ب قلیون کشی هم بکشونه چون میدونم ک باهم اینطور جاها هم میرن.من زندگیم رو دوست دارم و عاشق همسرم هستم واین فکر گاهی ب ذهنم میرسه ک اگه بچه دار بشم این روال تغییر میکنه و همسرم پابند میشه لطفا کمکم کنید تازندگیمو ب بهترین حالت برسونم