0 امتیاز
3.5هزار بازدید
در خانواده(تشكيل،تحكيم،تعالى) توسط
با عرض سلام
زنی 32 ساله هستم. تحصیلات کارشناسی ارشد . یک دختر 6 ساله یک پسر حدود دو ساله دارم و یک فرزند هم 8 ماهه باردارم. مدتی است احساسات بدی نسبت به خودم و زندگی فردی ام پیداکردم. راستش احساس میکنم تمام شخصیت فردی و اجتماعیم فدای مادری ام شده. دلم میخاد حتی شده چند ساعت تو هفته را بدون بچه ها باشم و به علایق شخصیم برسم. یا حتی با همسرم بیرون برم. دوست دارم بدون بچه ها برم تو اجتماع شده برم یه کار بانکی انجام بدم یا حتی سوار مترو بشم برای کارام. البته تقریبا هر هفته با خانواده بیرون میریم اما وجود بچه ها امکان نمیده که انچه میخام را داشته باشم. اینم بگم من عاشق بچه و بچه داری ام. و افتخار میکنم که مادرم و برای اینکه مادر خوبی باشم کارم رو رها کردم. چون شرایطش طوری بود که مخل مادری کامل من بود. متاسفانه خانواده من هر کدوم یه قسمت تهران ساکن اند و مادرم شاغل است. اخلاقمم جوری است که نمیخام زحمت بچه هام رو دوش کسی باشه.اگر چه هر وقت مجبور شدم یکی از دوستان یا فامیل بچه ها رانگه داشته اند اما هیچ وقت برای تفربح دو نفری با حتی دو ساعت استخر رفتن کسی به من پیشنهاد نگهداری بچه ها را نداده. راستش دلم میخاد یه نفر از اطرافیان من خودشون به من پیشنهاد بدن که بچه ها را برای آرامش من نگه دارند. احساس میکنم هیچ کس به فردیت من فکر هم نمیکنه. همسرم وسط هفته تا دیر وقت سر کاره و آخر هفته هم برنامه های خانوادگی هست مثل رفتن به خانه پدری مان. همه کارهای بچه ها با من است عملا. بعضی روز ها ساعت ها گریه میکنم و احساس میکنم پیر شده ام. از اینکه همیشه علایقم را فدای مادر بودنم بکنم خسته ام .
تصور اینکه تا حدود دو ماه آینده بچه دیگری دارم که باز هم به خاطر کوچکی و شیراخوارگی اش باید فردیتم راله کنم حالم را بد میکند.  احساس میکنم ان زمانی که بچه ها تا اندازه ای بزرگ بشوند من سنم بالا رفته و امکان کار گردن و لذت بردن از جوانی ام را ندارم. با این احساس بدم چه کنم؟ میدانم که مادر خوب بودن چه اجر بزرگی دارد و... وظیفه زن تربیت بچه است و.... اما دلم و روحم آرام نمیشود

2 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
اول اینکه بخاطر صبر و تلاش شما برای حفظ زندگی و تربیت کودکان به شما تبریک میگویم. این کار کار کوچکی نیست. اگر بخواهیم کمی واقع نگر باشیم باید به شما باید حق داد. شما به عنوان یک شخصیت مستقل باید بتوانید گاهی فارغ از فرزندان به مسایل خودتان بپردازید. البته مهمترین شخص همسر شماست که باید این مساله را با او در میان بگذارید. او با همفکری و همدردی می تواند بزرگترین کمک شما باشد. دوما اگر او به اندازه کافی توانایی مالی دارد از او بخواهید با استخدام پرستار بصورت پاره وقت گهگاهی به شما کمک کند . سعی کنید از دیگران انتظار کمک نداشته باشید. بالاخره هر فردی در زندگی خود مشکلات عدیده ای دارد که شما از آن خبر ندارید . پس انتظارتان را سایرین کاهش دهید. البته خیلی هم به آینده نا امید نباشید. فرزند بزرگتر وقتی به حدی برسد می تواند نگهداری بچه ها را به عهده بگیرد. پس خیلی هم به خودتان نامیدی وارد نکنید. از طرف دیگر همچنان که آنها بزرگ خواهند شد شما لذت به ثمر رساندن آنها را خواهید چشید و این مساله بر بسیاری از ناکامی ها سرپوش خواهد گذاشت.
0 امتیاز
توسط
سلام، حرفهاتون حرف دل من بود،منهم شرایطی مشابه شما را دارم، پسر خودم ۳ ساله و  فرقش پسر همسرمه که۱۴ سالشه،  واقعا خیلی سخته ، گاهی که همه خوابند می نشینم گریه میکنم ،اما راهی هست که با همه سختیها و محرومیت ها باید تا تهش برم.
توسط
منم همین حسو دارم ... احساس میکنم هیچ کاری نمیشه کرد و فقط باید ادامه داد و هیچ جوری حالم خوب نمیشه...
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
پالیزوان(مشاور سایت):
دوست عزیز هر کاری در زندگی اگر بدون علاقه انجام شود در طولانی مدت شما را دچار بی حوصلگی و کسالت و افسردگی خواهد کرد.  فرقی نمی کند اشپزی باشد یا بچه داری یا هر کار دیگر. بنابراین باید به این فکر کنید که چرا به این کار علاقه ندارید. البته کمی به نحوه نگاه شما به زندگی و دنیا بستگی دارد. کسی که عقیده مذهبی و خدایی دارد و همه رفتار و حالاتش را مطابق با خواست خدا می سنجد از تمام کارهای روزمره ش لذت می برد. اما کسی که هدفش لذت بردن دائم از زندگی است و هدف خاصی را در زندگی دنبال نمی کند از هر کاری که مخالف خواسته های دلش باشد اکراه خواهد داشت. بنابراین بچه را تا وقتی دوست دارد که از او لذت ببرد و در مواقعی که برایش ایجاد زحمت می نماید از این کار متنفر خواهد شد. اما فردی که از عمق وجودش به خانواده و تربیت  فرزند عشق می ورزد هر سختی لذتبخش خواهد بود.  اما از علل دیگر که در مورد شما  ممکن است  صادق باشد  می تواند یکی از مسایل زیر باشد. یکی اینکه تفریحات کمی دارید و یا همسرتان به اندازه کافی به شما کمک نمی کند. در هر صورت راه حلی ک به شما پیشنها د می شود این است.  اولا کمی تفکر کنید و اهداف زندگی خود را برای خود برشمارید و باین فکر کنید که برای چه بچه دار شدید. به بچه ای که بدنیا امده فکر کنید و اینکه او گناهی ندارد و نمی تواند بدون کمک شما زندگی کند. فرض کنید این کسی که بزرگ می شود جزئی از وجود شما و یا خود شما هستید. ایا باز هم با بی حوصلگی رفتار می کنید  یا اینکه برای تربیت و چگونه بزرگ دن او اهمیت قایل خواهید بود و با عشق و علاقه کا رمیکنید.  دوما سعی کنید برنامه ریزی کنید تا با کمک همسرتان به تمام برنامه های زندگیتان برسید تا دچار خستگی و افسردگی نشوید. سوما باید کمی تمرین کنیدو تمرین در هر کاری و تمرکز روی  تلقین به خود که من از این کار لذت میبرم در بسیاری از موارد می تواند به شما احساس لذت بدهد. مهم این است که چچگونه به این مساله نگاه می کنید. سعی کنید در طول روز بارها و بارها تکرار کنید که من از این کار لذت می برم و ین موضوع در بلن مدت روحیه شما را بشدت تغییر خواهد داد.
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

42 نفر آنلاین
0 عضو و 42 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 2483
بازدید دیروز: 6368
بازدید کل: 10531047
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...