باسلام وادب
پیش از هر چیز از راهنماییهای شما سپاسگزارم.
زمانیکه من و همسرم به خانه ما می روییم ،پدر و مادرم در جهت تحقیر یکدیگر از هیچ تلاشی فروگذار نیستند و در عین حال مادرم در حضور همسرم میگوید موهای دخترم کمه ، ریخته از بس که فکر میکنه و درس خونده ،یا میگه چرا ناخنتو میکنی یا می جویی ، یا میگه چقدر لاغر شدی و.... قبلا که مجرد بودم در یک واحد جدا زندگی میکردم اصلا حوصله حرفهای پوچ و تکراری خانواده ام رو نداشتم دنبال کار و درسم بودم و تنها دختری هستم که در خانوادم موفق هستم در سن 33سالگی ازدواج کردم شکرخدا با فردی با درک ازدواج کردم،اما هروقت میریم خونمون من واقعا از رفتارهای خانواده ام کلافه و عصبی میشم حتی از تماسهای تلفنی انها چرا که سراسر غم وقصه و گلایه هست،من تلاش میکنم تا مسیر زندگی جدیدم کاملا ارام و سرشار از انرژی باشد اما گفتن این حرفها باعث حساس شدن همسرم شده می گوید لاغر شدی،کچلی،ناخنهات چرا این شکلیه و... خواهشمندم راهنمایی بفرمایید چه کنم؟باسپاس