سلام
برادر من 3ساله که ازدواج کرده از همون روزای اول نامزدیشون زنش اخلاق بدی داشت همش گلایه میکرد
همش بد گویی ما روپیش برادرم میکرد
طوری بود که هر موقع برادرم میومد خونه با مادرم دعوا شدید میکرد
توقعش بیش از حد بود چرا برای من اینکارو نکردن چرا اون کارو نکردن
خانوادش هم سطح بالا نیست که بگم حق داره تقریبا هم سطحیم
دائما به زندگی همه نگاه میکرد ببینه فلانی چی داره میکوبوند تو سر داداش من
اینها مقدمه بود الان که 3 سال از زندگیش میگذره ما رو با حرفاش ول نمیکنه دائما میخواد با ما بجنگه اصلا هم هیچ کدوممون خونش نمیریم نمیدونم چی از ما میخواد
من به جز این 3 تا زنداداش دیگه هم دارم انقدر باهم خوبیم شوخی میکنیم میخندیدم این نمیخواد تو جمع ما باشه همش بی احترامی به خانوادمون میکنه
خیلی ادم بی منطقی حرف حرف خودشه
داداشمم تو همه چی عین کوه پشتشه
میدونه زنش داره ناحقی میکنه ولی حرفی نمیزنه
هر موقع خونه مادرم میره محاله حرفی بعدش درنیاد
به طور مثال چرا مادرت جلوی ما واینستاد چرا تو این ظرفا منظورش چینی ،غذا گذاشت جلوی ما
چرا خواهرات با زنداداشای دیگه جورن من و نمیخوان
خوب فکر نمیکنه تو انقدر بلا سر ما اوردی که نمیتونیم مثل بقیه با تو باشیم
و این رو هم بگم که بخواد برادرمون و به جون ما بنداره و دعوا کنه از هیچ دروغی دریغ نمیکنه به عینه به خودم ثابت شده
به خدا از دستش خسته شدیم ما که نه خونش میریم نه کاری داریم هر کاری هم کرده گذاشتیم به پای نفهمیش دیگه چی از جون ما میخواد نمیدونم
هر دفه اومد یه جنجالی درست شد نمیگم ما خوبیم فرشته ایم ولی چرا با 3 تای دیگه سر سازش داریم فقط با اون اینطوری هستیم
کاری بهش نداریم دیگه تو جمع جایی هم و ببینیم سلام وسلام
ولی اون دست براار نیست
نمیزاره برادرم خونه مادرش بیاد یا کاری براش انجام بده
ولی برعکس خونه مادر خودش میره برادرم اونجا وظیفه داره
راهنماییم کنید
اگر بخوام بگم که یه دنیا حرفه...