چرا کودکان دزدی میکنند؟
کودکان وقتی به سن 6 تا 7 سالگی میرسند رفتارهایی از خود بروز میدهند که برای والدین تعجب برانگیز است.
یکی از این رفتارها برداشتن اشیا و اموال دیگران است که درعرف به آن دزدی میگویند. این رفتار نیز چون بقیه رفتارهای کودکان دلایلی دارد. دلایل دزدی به 3دسته مادی، روانی و اجتماعی طبقهبندی میشود:
علل مادی
علل مادی شامل نیازهای مادی است. برخی از کودکان که زندگی فقیرانهای دارند یا این برداشت را از گذران خود دارند و نیازهای اولیه آنان در حد مطلوبی ارضا نمیشود دست به دزدی میزنند. در این حالت عدمارضای نیازهای مادی از قبیل تغذیه ناکافی، لباس نامناسب، نداشتن پول توجیبی و اسباب بازی موجب میشود که خردسال این نیازها را از طریق دزدی جبران کند. در یک موارد مشاوره، کودکی به خاطر نداشتن پول توجیبی مناسب و متعارف دیگر همکلاسیها، از کیف دیگر دوستانش پول یا خوراکی برمیداشت، به شکل قرض، از دیگران وجوهی میگرفت و گاه خوردنی از بوفه میگرفت و مدعی میشد که پولش را داده است و این وضعیت کمکم به منزل خود و نزدیکان نیز تسری یافت و به شکل عادی و متداول درآمده بود و حالا در سن 30 سالگی نمیتوانست این عمل را ترک کند؛ حتی هم اکنون که نیاز مادی برطرف شده، نیز بیدلیل از خانه اطرافیان و همسر نیز اشیایی را میربود. پدر و مادرانی که دائماً از وضع اقتصادی خود شکایت میکنند، فرزند را غیرمستقیم به دزدی تشویق میکنند. در این وضعیت، انگیزه تملک، کودکان را به دزدی مجبور میکند.
علل روانی
ناکامیها و مورد بیمهری و بیتوجهی قرارگرفتن در خانواده موجب میشود که کودک به نوعی به واکنش در برابر این کمبودها دست بزند. این موقعیت در فرزندان میانی و خانوادههایی که اولاد متعدد و زیادی دارند و مجال کافی برای ابراز علاقه نداشته و به نوعی کودک دیده نمیشود و نوازش کافی دریافت نمیکند بیشتر به چشم میخورد. وقتی سرقت با لجبازی و دروغگویی همراه باشد، واکنش نسبت به ناسازگاری کودک با محیط خانواده و انتقامجویی از والدین محسوب میشود. گرسنگی عاطفی به گرسنگی فیزیولوژیک دامن میزند. با دزدی و خوردن خوراکی متنوع یا پوشیدن و استفاده از وسایل مختلف این گرسنگی عاطفی را پوشش میدهد.
محرومیت از محبت موجب اضطراب میشود، جبران احساس حسادت، احساس ناامنی حاصل از رفتار خشونتآمیز والدین در منزل، وجود ناپدری و نامادری، انتقال از پدر یا مادر، آرزوی به دستآوردن اشیا پرزرق وبرق که جز از طریق دزدی، رسیدن به آنها ناممکن است، صدمه زدن به دیگران به منظور تخلیه عقدههای روانی و محدودیت قائل شدن و سختگیریهای والدین همگی در این مقوله معنا مییابد.
یافتههای بالبی، روانشناس برجسته حاکی از آن است که محرومیت از مهر مادر و جداییهای نسبتاً طولانی از او در سنین خردسالی تأثیر بسزایی در بیبند و باری و دزدی نوجوانان دارد.
علل اجتماعی
کودک دزدی را یاد میگیرد و والدین نخستین الگو و سرمشق کودک هستند. چنانچه آنان مرتکب این عمل شوند و یا حتی به شوخی از انجام آن سخن بگویند، طفل آن را میآموزد. همچنین آنان سرقت را از دوستان، همبازیها و همسایگان خود یاد میگیرند. ضعف مذهبی، سقوط ارزشهای اخلاقی، محیط اجتماعی نابسامان، عدمکنترل رفتار کودک، قحطی، بحرانهای حاصل از جنگ، زلزله و آتشفشان، زندگی در محلهای جرمزا، مهاجرت، اعتیاد والدین، میل به خود نمایی و جدایی از پدر و مادر گرایش کودک را به دزدی تشدید میکند.
برای درمان این پدیده، باید علل و انگیزههای آن مشخص شود. دزدی معلول است و علل متفاوتی دارد. برخورد و مبارزه صرف بامعلول نه تنها مؤثر نیست بلکه گاه آن را شدت میبخشد. درمان آن باید براساس محبت و در محیطی آرام انجام شود.
ناکامیها و مورد بیمهری و بیتوجهی قرارگرفتن در خانواده موجب میشود که کودک به نوعی به واکنش در برابر این کمبودها دست بزند
در ذیل مواردی برای حل و درمان این عمل ذکر میشود که براساس تجربیات متعدد اغلب کارساز بوده است:
1- سعی نکنید کودک را در موقعیت اعتراف به دام بیندازید. نگویید تو پول را برداشتهای؟ زیرا جواب، دروغ و انکار خواهد بود. سعی کنید آنچه منجر به دزدی شده را بیابید. با فرزندتان جدی در خلوت صحبت کنید. مثلاً بگویید: از کیف من پول کم شده و میبینم که تو خوراکیای که پولش را نداشتی، خریدهای. او را مسئول رفتارش بدانید.
2- بچهها دزدی میکنند چون چیزی را میبینند، میخواهند آن را داشته باشند و از عواقب رفتارشان اطلاعی ندارند. این فرصتی عالی است تا به فرزندتان برخی درسهای ارزشمند اجتماعی را بیاموزید.
3- به نیازهای فرزندتان به پول نگاهی بیندازید و ببینید آیا پول توجیبی او به اندازه نیازهای اصلی او هست یا باید هماهنگی بیشتری ایجاد کرد. به عبارت دیگر آیا پول دریافتی او در حد متوسط دیگر همسالانش در طبقه اجتماعی شماست یا نه. لطفاً برای خساست خود به دلیل و انکار روی نیاورید.
4- صادقانه بیندیشید. آیا شما پدر یا مادر سهلگیری نبودهاید؟ بچههایی که عادت دارند همه چیزهایی را که میخواهند به دست آورند، تصور میکنند که باید هر چه را که میخواهند داشته باشند. شاید زمان آن رسیده باشد که کمکم به او نه بگویید.
5- با کودک صادقانه صحبت کنید. بدون برچسب دزدی زدن با استفاده از داستانهای جذاب، الگوهای مناسب رفتاری را به او معرفی کنید. در این راه، گفتن قصههای مذهبی و آموزش رویههای دینی به شکل امیدواری و تشویقکننده و نه ایجاد ترس از خدا و عذاب جهنم کارساز خواهد بود.
6- وسایلی که کودک را به دزدی وسوسه میکند مانند پول را از چشم او دور کنید و تسهیلاتی برای تفریح و سرگرمی بیشتر او فراهم آورید.
7- او را از مشاهده فیلمهایی که در آنها دزدی انجام میشود باز دارید.
دزدی با دستان کوچک
8- اگر فرزندتان لباس، زینتآلات، ماشینهای برقی و مانند اینها را دزدیده، شاید انگیزهاش این بوده که شبیه دیگر همسالانش شود. کودکی که در کنار همسالانی با امکانات زیاد رشد میکند، شاید سعی کند ظاهر وسایلی مانند آنان داشته باشد. حتی برای بزرگسالان هم مشکل است که درک کنند عدهای در این دنیا بیش از حد دارند و عدهای از نیازهای اولیه خویش نیز محرومند. سعی کنید مدرسه و دوستانی برایش انتخاب کنید که از لحاظ اقتصادی تفاوت زیادی با شما نداشته باشند.
9- به او بیشتر توجه کنید، خصوصیات خوب اخلاقی او را مورد توجه قرار داده و ذکر کنید. راههایی برای افزایش عزت نفس او بیابید. آرامش و شادی را در محیط خانه ایجاد کنید. از توانمندیهای او به جای زیباییهای فیزیکیاش یاد کنید و او را با استعدادها و تواناییهایش آشنا کنید.
10- در کیف مدرسهاش حتماً در حد امکان خوراکیهایی را که دوست دارد بگذارید و مقداری پول توجیبی معین مناسب سن، روزانه، هفتگی یا ماهانه در اختیارش قرار دهید تا درصورت تمایل برای خود چیزهایی را خریداری کند.
11- اگر فرزندتان دزدی را همراه با رفتارهای ناراحتکننده دیگر توأمان انجام میدهد حتماً از یک متخصص کمک بگیرید.
بسیاری از خانوادههایی را با امکانات مالی کم میشناسیم که کودکانشان سرشار از شادی، عزت نفس و رفتارهای صحیح اجتماعی هستند. تنها سرویسهای مادی نمیتواند فرزند ما را متعادل و قانونمند سازد. با اصلاح روشهای اخلاقی و زندگی، ایجاد محیط امن و شاد و نشاندادن توجه و ارائه نوازشهای مثبت در موقعیتهای مناسب، ذکر خصوصیات و کفایتهای جسمی، فکری و اخلاقی و تشویق آنان به ورزش، هنر، همکاری و دلسوزی در منزل و داشتن دلبستگی عمیق خانوادگی میتوان درستکاری آنان را تضمین کرد. از حاشیهها و امکانات، نگاهمان را بیشتر به عاطفه و توجه صرف کنیم. قول میدهم این هم برای من و شمای پدر و مادر بهتر است، هم برای فرزندمان.