0 امتیاز
548 بازدید
در مهارت های زندگی توسط
سلام...ازتون خاهش میکنم هرچه سریع تر راهنمایی و کمکم کنید

میخام مشکلیرو که برام بوجود اومده و بارها قبلا تکرار شده و واقعا منو تحت فشار گذاشته و داره زندگیمو مختل میکنه باهاتون مطرح کنم

من شهرستان هستم و هیچ مشاوری برای کمک ندارم...ممکنه سوالم طولانی باشه ولی ازتون عاجزانه خاهش میکنم بخونید و کمکم کنید

ما حدود 4 ماهه که زنگی مشترکمونو زیر یک سقف شروع کردیم...تقریبا هر دو هفته سر یه  سری مسائل بی اهمیت چه از طرف من و چه از طرف شوهرم از هم دلگیر میشیم..ولی ما بحث نمیکنیم..بعد از هردلخوری هردو سکوت میکنیم...متاسفانه اگر من پیشقدم نشم و از شوهرم نخام که بیاد بشینه تاباهم حرف بزنیم یا مشکل حل نمیشه و این سکوت ادامه پیدا میکنه و یا به مرور به زمان سپرده میشه...فرقی نمیکنه چه من ناراحت باشم چه شوهرم...و این واقعا منو اذیت میکنه بارها بهش گفتم وقتی مشکلی پیش میاد اگه زندگی براش اهمیت داره باید بیاد بشینه و بخاد که حرف بزنیم ولی انگار تاثیری نداره و من احساس میکنم شاید غرورش اجازه این کارو بهش نمیده البته قبلا گفته بود که اگه تو جریانی مقصر نباشه هیچ وقت پاپیش نمیزاره...اگه اجازه بذین یه نمونشو که 2روز پیش اتفاق افتاده براتون تعریف کنم شاید بهتر بتونین کمکم کنین

صبح جمه شوهرم ساعتای 11گفت که باید یه 1ساعتی تا یه جایی بره و برگرده خوب من دلخورشدم چون شوهرم اکثرا بخاطر کارش جمه ها خونه نیس ولی امروز بود و من دوس داشتم 2تایی بریم بیرون چون باید زود برمیگشتیم که من ناهار درست میکردم...با اینکه تو دلم ناراحت بودم ولی بهش گفتم تا هر وقت میخای برو به کارت برس و رفتم تو اتاق بعد از چند دقیقه اومد و دید که دراز کشیدم بدون اینکه حرفی بزنه اونم رفت و تو راهرو دراز کشید من شروع به تمیزکاری خونه کردم و همونطور ازش سوال میپرسیدموحرف میزدم و اون همونطور که دراز کشیده بود و با گوشیش ورمیرفت جواب منونمیداد وسوالاتمو حالت مسخره تکرار میکرد و این منو خیلی ناراحت کرد حدود 1ساعت گذشت ازش پرسیدم چرا جایی که میخاست نرفت..گفت منتظر بوده من اماده شم بریم بیرون..گفتم چرا نگفته گف همون اول گفته در صورتی که من چیزی نشنیدم...بهش گفتم یک ساعته دراز کشیدی و هیچی نمیگی حالا بعد یک ساعت میگی منتظر بودی...از رفتارش واقعا عصبانی و دلخور شده بودم...رفتم تو اتاق حاضر شد که بره خدافظی کرد و من از شدت ناراحتی جوابشو ندادم..(ینی واقعا اگه میخاست بره بیرون و میدید که من دارم کارای خونرو میکنم نباید یه کلمه حرف میزد یا میپرسید که چرا حاضر نمیشم)..وقتی برگشت جواب سلامشو ندادم ناهارو احاضر کردمو اوردم ولی اون گفت که نمیخوره و مثل بچه ها رفت تو اتاق خابید و ناهار نخورد....بعد از یک روز سکوت از کارش زنگ زد و حالمو پرسید!!!ولی وقتی اومد خونه بازم هیچ صحبتی درمورد ناراحتی پیش اومده نکرد و بازم سکوت .الان روز سومه که رابطمون سرده و خونه سکوت مطلق وقتی میاد فقط با گوشیشه و تلویزیون هیچ توجهی به من نمیکنه با اینکه میبینه من ناراحتم میبینه یه مشکلی هست حاضره این وضعو تحمل کنه ولی نمیاد بشینه حرف بزنه یا یه کلمه بپرسه چیشده از چی ناراحتی؟انگازر منتظره که یا من خسته شم یا زمان حلش کنه یا مثل همیشه ازش بخام بیاد بشینه حرف بزنه ..

خسته شدم دوس ندارم روزای شیرین زندگیم اینطوری بگذره از طرفی نمیخام بازم من پاپیش بزارم اینطوری احساس میکنم هیچ اهمیتی  براش ندارم و دیوار زندگیم یه طرفس..ایا اگه هرمرده دیگه ای بود و ناراحتی زنیرو که دوسشداره میدید نمیومد بشینه و باهاش حرف بزنه و اگه مشکلیه از دلش دربیاره؟؟؟؟؟!!!

حالا باید چیکارکنم...وقتی میاد خونه چجوری رفتارکنم؟

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
۲۲- دوست عزیز این نوع مشکلات و عدم رسیدن به نقطه مشترک در مواجهه با اتفاقات ناخواسته زندگی مخصوص ماهها و سالهای اول زندگی است. بهتر است بجای برخورد احساساتی با این موضوع سعی کنید مساله را حل نمایید. بهترین راه اینست که با همسرتان به یک تفاهم و راه حل بلند مدت برسید. با او یک صحبت جدی , صریح و محترمانه داشته باشید. باو بگویید که ادامه این وضعیت زندگی را سست خواهد نمود. از او بخواهید که به یک قانون در مورد اختلافات برسید و هیچگاه با قهر و رفتارهای کودکانه مسایل را حل نکنید!! حتما جدی صحبت کرده و اتمام حجت کنید و قویا ازاو بخواهید به یک قانون مشترک برسید. مثلا
۱- قهر هیچ مساله را حل نمیکند و فقط ان را مثل اتش زیر خاکستر نگه میدارد تا روزی برملا شود.
۲-پس از هر ناراحتی یا اختلاف نظر هردو به مدت چند ساعت برای برقراری ارامش سکوت میکنید تا عقلانی و منطقی به موضوع فکر کتید.
۳- پس از ان به گفتگو نشسته و هر کس دلایل خود و نظرش را ابراز کند. و در مورد یکدیگر بهیچوجه قضاوت نکنید.
۴- هر طرف مقصر باشد دو طرف میتوانند با درک مسایل و گذشت و ایثار مساله را حل کنند حتا اگر مقصر نباشد.
و....
با اینگونه قوانین میتوانید یک راه برای اختلافات داشته باشید. حتما دقت کنید قدم اول قانع کردن او برای حل مسایل است که باید با ارامش و صریح بودن انجام شود.
توسط
منم این مشکل رو با همسرم داشتم
همیشه من باید پیش قدم میشدم و اون حاضر بود یکهفته رو درسکوت بگذرونه اما یک کلمه نگه چی شده؟؟؟؟!!!!!
برای من فاجعه بود این قضیه,مجبور شدم خودم رو بزنم به اون در و یکسال حدودا بعد هر بحثی میرفتم جلو میگفتم بیا صحبت کنیم,و ارن میگفت و من میگفتم,آخرش هم اگه من مقصر بودم واقعا میپذیرفتم و میرفتم بوسش میکردم.
اگه هم مقصر اون بود,لپم رو میبردم جلو میگفتم بوسم کن!
بعدم لوس بازی درمیووردم!
بعدش باهش صحبت میکردم که ببین چه راحته,چرا خودمون رو الکی عذاب بدیم..
بعضی وقتام مجبورش میکردم چون اون تقصیر کار بوده برام گل بخره..
انگاری که بنده خدا بلد نبود چطوری باید آشتی کنه!
الان دیگه مدتهاست یاد گرفته و خودش میاد و باهم صحبت میکنیم خداروشکر.
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

39 نفر آنلاین
0 عضو و 39 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 5806
بازدید دیروز: 2653
بازدید کل: 10609428
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...