الان شوهرم یه زن دیگه داره البته بارضایت خودم از بس فشار اورد روم ,همه جوره بیمحلی میکرد,تهدیدمیکرد, خلاصه اونقدراذیتم کردکه منم دیدم که تهدیدش به جایی رسیده که میگه اگه یه روزی جنازمو اوردن تقصیرتویه .منم بدون شرط وشروط رضایت دادم الانم یه ساله عروسی کردن .دوباره گیردادکه بایدباهاش ارتباط داشته باشی خیلی اذیت کردزیربارنمیرفتم تا اینکه رفتم خونشون.
شوهرم میگفت که ماازاول به دردهم نمیخوریم
گفتم بچه بیادزندگیمون خوب میشه که نشد...یه پسر ۶ ساله دارم و شوهرم هرشب پیش اون زنه هست الانم که حاملست,بخاطر بچم نمخوام طلاق بگیرم اما افسردگی شدید گرفتم, دارم داغون میشم,خواهشا کمکم کنین