در سن او این مساله طبیعی است. سعی کنید به او سخت نگیرید او گاهی به تنهایی نیاز دارد اما سعی کنید مدت زمان زیادی تنها نباشد و بیشتر با او صمیمی باشید تا بتواند مسایلش را با شما یا پدرش در میان بگذارد. برای او انیزه ایجاد کنید تا بیشتر شما را همراهی کند و لی اصلا اجبارش نکنید مثلا بگوئید که پدربزرگ زنگ زده و گفته که دلش برایت خیلی تنگ شده است. اینگونه او را تشویق کنید ولی او را سرزنش نکنید. اینکه او میگوید حوصله ش از نبودن شما سررفت بسیار خوب است و اگر او از نبودن شما خوشحال بود بسیار نگران کننه تر از این بود. پس خدا را شکر کنید و سعی کنید او را همراهی کنید و تنهایش نگذارید و با صمیمیت با او به خواسته هایش پی ببرید. او در این سن نیاز شدیدی به درد دل و هم صحبتی با یک دوست صمیمی دارد.