سلام پدری 56ساله دارم کلا ادم عاطفی و با احساسی نیست بسیار کم حرف است و اهل ابراز محبت و برقراری رابطه نیست .کمی قبل به خاطر دوری محل کار و منزل و ابراز شکایت و خستگی از کارش مغازه رو برای فروش گذاشتیم و با کلی نذر و نیاز مشتری پیدا شد اما بعد شش ماه نتونست پول رو جور کنه و ما خواستیم مغازه رو پس بگیره که پدرم چون با اون فرد دوست بود میگفت حالا کم کم قسطی میده اما بلاخره با اصرار ما مغازه رو پس گرفتیم .وضع مالی متوسطی داریم و در حد زندگی ابرومند است که فقط نیازهای اولیه تامین شود .بعد ان جریان متاسفانه پدرم با خانواده سردتر شد و گفت بعد این همه سال کار به هیج جا نرسیده خدا هم کمکی به ما نکرده و ما هم مغازه را برای اینده خودمان خواستیم و وضع پدرمان برایمان مهم نبوده و منکر خدا و دین شد و نماز را هم ترک کرد .چه بسا احساس میکنم از وقتی از ما سرد شده با فردی هم اس ام اسی در ارتباط است ما واقعا تحت فشار روحی هستیم ونگران اینده و ابروی زندگیمان .من دختر بزرگ خانواده هستم و یک خواهر کوچک و مادر .ایا صلاح است من با ایشان صحبت کنم؟