باعرض سلام وخسته نباشيد.من سه ساله نامزد موندم به دلايل مشکلات سربازي وکاري شوهرم.وشوهرم دوسال ازم کوجيکه.قبل عقد باهم رابطه دوستي داشتيم وشوهرم اخلاقش تند وزود جوش بود وهمه مخالف ازدواجم بودن وتااينکه عقد کرديم واخلاقاي بدشوهرم جندبرابرشد.عاشقمه وزيادي دوسم داره ولي رفتاراش نرمال نيس.بددهن هست فش ميده ودوسداره حرفه خودشوپيش ببره وسطح مارر ازخودشون پايين ميبينه وهمش بگومگوميکنيم واون همش منومقصرميبينه وميکه تومنوبد ميکني ولي درحالي که وقتي يه حرف بهش ميکم زود داغ ميکنه ودادوبيداد حتي فش ب خونواده ي خودش ومن ميده.همش مارومسخره ميکنه.همش نظرخونوادش احترام ميزاره.بهم ميکه نظراي توچرته.ولي من ميکم توبايد صبورباشي وزود جوش نياري.حرفاي منوبخونوادش ميکه من خيلي ناراحت ميشم.بخونوادم احترام قاعل نيس ب خودم ارزش قاعل نيس و چون دوشيزه نيستم ميترسم طلاق بکيرم.خونوادم ميکن جدا شوولي من ته دلم دوستش دارم ميکم شايد بعد عروسي عوض شد.عيد عروسيمونه.همش تودلهره هستم.خونوادم ميکن شوهرت دوستت نداره چون برات ارزش نميده وپولشواززنش بيشتردوسداره وميکن شوهرت اخلاقش تنده بي ادبه وپرروهست بزرگوکوجيک سرش نيس.واين هم بکم لجبازه شوهرم.بنظرشما من جيکارکنم