چکارکنم که ازاین افسردگی که اخیرا مبتلا شدم نجات پیداکنم

Question

مدتی باپسری اونم  باهدف ازدواج درارتباط بودم تاحدی پیش رفت که نسبت بهش وابستگی شدید پیداکردم اما کم کم متوجه شدم که رابطمون یه طرفه میشه. ویه روزهمه چیزتموم شد. الان من تنهاموندم وهمش گریه میکنم که چرااینجوری شد. منی که توعمرم باهیچ پسری دوست نبودم وحرف نزدم، ازاینکه باخواستگارم حرف زدم وبعدوابستگی همه چیز به هم خوردعذاب وجدان گرفتم. من به شرط وصال این رابطه روادامه میدادم امالان که به نتیجه نرسیده احساس بدی دارم، انگاری ضربه سختی به من واردشده ونمیتونم فراموش کنم

Answer 1

۲۲- این دلبستگی مشکل بسیاری از دخترخانمهایی است که تجربه رابطه قبل از ازدواج ندارند. انها بدلیل بی تجربگی و احساسات پاک نسبت به اولین فردی که به انها ابراز محبت کند واکنش نشان داده و علاقمند میشوند. و این برای یک اشنایی که برای شناخت انجام میشود بسیار مضر و کشنده است. شما مقصر نیستید بلکه این خانواده و جامعه است که باید به شما از قبل هشدار داده باشند تا شما با دید باز اقدام به اشنایی برای شناخت بیشتر بکنید. اما در حال حاضر شما باید کمی با خودتان فکر کنید که این فرد تنها فردی نیست که می تواند بشما محبت کتد یا معیارهایی داشته باشد که شما می پسندید. مطمین باشید انسانهای زیادی خواهند بود با این معیارها و مشخصات که می توانند شما را حتی بیشتر از او دوست بدارند ولی این بی تجربگی و نپختگی شما باعث می شود ذهن شما این را قبول نکند. در صورتیکه برای یک فرد که ارتباطات زیادی را تجربه کرده این یک روال عادی است. البته من ارتباط زیاد  قبل از ازدواج را اصلا تایید میکنم ولی دختران جوان باید هشیار باشند و بدانند که بسیاری از ضربه هایی که میخورند از عدم اگاهیهای لازم در این موارد است. برای مدتی باین مساله فکر نکنید و با ورزش و کارهای مختلف خود را سرگرم کنید. پس از مدتی خواهید دید که کم کم از این وضع نجات پیدا میکنید و خداوند قلب هر  انسانی را به ارامش می رساند. فقط باید درک کنید که واقعیت با احساس,شما متفاوت است و شما نیاز به کمی فکر و مطالعه دارید تا بفهممید واقعیت زندگی چیست.