0 امتیاز
633 بازدید
در خانواده(تشكيل،تحكيم،تعالى) توسط
سلام من دوبار از شما مشاوره گرفتم اما مشکل من حل نشد من 33 سالمه و همسرم 35 ساله دوازده ساله ازدواج کردیم و دو فرزند 8 و 5 ساله داریم از اول هم مشکلات زیادی با هم داشتیم اختلاف فرهنگی زیادی با هم داریم اونا اهل روستا بودن و من بچه شهر و خیلی شاد و سرحال اما ازدواج من به زور و کتک و اصرار پدرم بود که اینجا جای بحثش نیست خلاصه من سعی کردم کنار بیام خیلی کم توقع و تحمل بالایی دارم و بخاطر شغلش 7 سال دور از خانوادم زندگی کردم و خیلی بلا سرم اومد البته اینو بگم خیلی مهربان و عاشق منه از اول هم یه بار بهم بی ادبی یا توهین نکرده فقد رفتاراش عذابم داده سر اعتیاد و سیگار و دوست و رفیق همیشه اذیت شدم الان هم ذهنم همیشه درگیره آستانه تحملم کم شده باور کنین ذهنم مریض شده همیشه فکر میکنم دروغ میگه اصلا حرفهاشو باور ندارم حتی سر یه خرید کوچک قیمتش رو بگه فکر میکنم دروغ میگه یه بار ازش شربت متادون گرفتم قول داد ترک میکنه مشکلی که تازگی و دم عید برام پیش اومده اینکه من از پنجره دیدم یه چیزی رو از پشت ماشین برداشت و گذاشت تو جیب کتش بعد که اومد بالا وسایلهای که خریده بود رو داد گفت بر میگرده منم گفتم کجا میره و اونی که تو جیبش هست چیه ولی اون اصلا نزاشت به جیبش دست بزنم و نشونم هم نداد تا کوچه رفت منم دنبالش رفتم  بهش گفتم اگه اونی که تو جیبش هست بهم نشون نده ترکش میکنم اما اون گفت هر کاری میکنی بکن و فرار کرد ولی من با دو تا بچه چیکار میتونم بکنم اومد خوته هزارتا دروغ بافت وگفت فلان چیز بود اسپری بود مال دوستم بود ولی من باور نکردم حالا مشکل اینه ازش متنفرم دوست ندارم صداش رو بشنوم نمیتونم مشکلم رو به کسی بگم چون از آبرو ریزی بدم میاد دختر بزرگم خیلی میفهمه نگرانه همش سوال میکنه بابا رو بخشیدی مشاور محترم کمکم کنین باور کنین تحمل زندگی برام خیلی سخت شده دوسش ندارم اما باید ظاهر قضیه رو پیش همه حفظ کنم خونه فامیل میریم مجبورم باهاش حرف بزنم تا کسی نفهمه ولی واقعا تو دلم طلاقش دادم میدونم این دنیا محل گذره ولی زندگی با کسی که اصلا علاقه ای بهش نداری برام سخته از اول هم تحمل کردم راه چاره نداشتم من مشاوره میخوام میخوام با کسی حرف بزنم شما اگه در شهر ما مشاور خوب میشناسین بهم معرفی کنین ممنون میشم

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
5- دوست عزیز مشکل اساسی شما عدم علاقه قلبی به همسرتان است که بسادگی قابل تغییر نیست. تنهاراه این است که همسرتان واقعا خواهان تغییر شرایط باشد و به مشاور مراجعه کند تا بتواند با رفتارهایش اعتماد شمارا برگرداند. در غیر اینصورت طلاق عاطفی شما عواقب بسیار بدتری را بهمراه خواهد داشت. شما به هر حال جوان هستید و با این فشارهای روحی و عصبی در معرض مشکلات عمیق تر قرار دارید. پیشتهاد من این است که یک دوره چندماهه را با همسرتات به مشاور مراجعه نمایید و در صورت عدم حصول نتیجه خیلی جدی از او در خواست جدایی نمایید. دقت کنید که حفظ ابروی ظاهری به هر روش ممکن است در اینده ای نه چندان دور عواقب بسیار خطرناک تری را باعث شود. پس تنها ترس از جدایی نباید باعث ادامه اشتباه شود.
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

70 نفر آنلاین
0 عضو و 70 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 4182
بازدید دیروز: 1369
بازدید کل: 10526380
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...