سرچشمه سرد مزاجیها
معمولا زنها موقع ازدواج سردمزاج نیستند و سردمزاج ازدواج نمیکنند، بلکه پس از ازدواج به دلایل سرد و کممیل میشوند. بسیاری از سردمزاجیها مربوط به سالهای اول ازدواج است. زن و شوهر در اوج گرمی اول ازدواج هستند که به تدریج احساس میکنند سردی به فضای زندگی آنان رخته کرده و زندگیشان دیگر آن طراوت و حرارت قبلی را ندارد و از زندگی با یکدیگر لذت نمیبرند. زن احساس میکند چه آرزوها و رویاهایی را در ذهن خود میپروانده است ولی پس از گذشت مدت زمانی نهچندان زیاد جای آنها را در زندگی خود خالی میبیند. شاید بتوان گفت تمام سردمزاجی خانمها در یک جمله خلاصه میشود که به نظر میرسد باورش برای مردها سخت باشد. اما واقعیت این است که :«منشا غریب به اتفاق سردمزاجی خانمها همسرانشان هستند.» این جمله یک واقعیت است، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. علت این است که زنها انسانهای بسیار پیچیدهای هستند. البته آقایان هم پیچیدگیهایی دارند ولی قابل مقایسه با خانمها نیستند.
بررسیها نشان میدهد که عدمآگاهی خانمها و مردان درباره تفاوتهای یکدیگر و نداشتن درک متقابل از هم ، منشا بسیاری از سردیهای خانمها در زندگی زناشویی است. برخی از افراد هم به دلیل غروری که دارند حاضر نیستند در مورد همسرشان اطلاعاتی کسب کنند اما بهتر است این افراد بدانند که در صورت نداشتن آگاهی کافی از چگونگی ارتباط با همسرشان ، اولین فردی که ضربه میخورد خودشان هستند.
بیتوجهی به کاتالوگها
تصور کنید که یک وسیله برقی تازه مانند پلوپز را خریده و به خانه آوردهاید. دستگاه زیاد پیچیدهای نیست و کلیدها و چراغهایی روی بدنه آن وجود دارد. شاید در نگاه اول ندانید که باید با این دستگاه چطور برخورد کنید و روش استفاده از آن بسیار گیجکننده بهنظر برسد اما هر دستگاهی کاتالوگ دارد. وقتی بروشورها را مطالعه میکنید و نسبت به این دستگاه آگاهیهایی بهدست میآورید، یاد میگیرید که چطور باید با آن برنج بپزید. اگر با عجله و بدون مطالعه بروشورها، سراغ دستگاه بروید و با آن غذایی آماده کنید، ممکن است غذای شما بسوزد یا حتی خوب از آب در نیاید. شاید هم به دلیل نداشتن آگاهی به دستگاه آسیب برسانید. در صورتیکه دستگاه شما آسیب ببیند فکر میکنید مقصر شما هستید یا دستگاه؟ کدام را باید سرزنش کنید؟ شاید هم تقصیرها را به گردن سازنده دستگاه بیندازید.
در مورد زن و مرد هم موضوع این چنین است. انسان اشرف مخلوقات است و یکی از پیچیدهترین خلفت کره زمین محسوب میشود. . چگونه میشود ما برای استفاده از تجهیزات الکترونیکی خود را ملزم به مطالعه کاتالوگ آن میدانیم ولی برای حساسترین و بزرگترین و پرمسوولیتترین تصمیم زندگی خود که همان ازدواج است حاضر نیستیم کاتالوگ همسر خود را بخوانیم و در مورد چگونگی رفتار و ارتباط صحیح با وی اطلاعات خود را بالا ببریم و آموزشهای لازم را کسب کنیم. به عبارتی باید بگوییم که ما ازدواج و همسر گزینی را از یک موبایل خریدن هم سادهتر گرفتهایم. وقتی اطلاعات زوجها در زمینه شناخت کافی نباشد و تفاوتها را فقط در ظاهر جسمانی ببینند، کمکم سردیها در زندگی مشترک شروع میشوند. کمتر پیش میآید که ازدواجی از همان ابتدا بر پایه دروغ شکل گرفته زن علاقهای به ازدواج نداشته باشد و با بیمیلی و سردی به آغاز زندگی مشترک خود بله گفته باشد. بلکه رفتارهای ناسالم پس از ازدواج است که به تدریج در زندگی زناشویی شکل میگیرند و موجبات بیمیلی و سردی خانمها را فراهم میکنند.
رازی که مردها نمیدانند
وقتی همسران تفاوتهای یکدیگر را به خوبی بشناسند، سردیهای کمتری پیش میآید. این تفاوتها دو دستهاند. گروهی ازتفاوتها عمومی هستند و دستهای دیگر به تفاوت در ارضای نیازهای جنسی و عاطفی مربوط میشوند. وقتی یک مرد نتواند همسرش را خوب بخواند، زن احساس بیمیلی پیدا میکند. مردها باید بدانند که زنها از طریق حرفزدن با فشارهای درونیشان کنار میآیند. وقتی زن و شوهر مشغول صحبت هستند خصلت مردها این است که با حداقل کلام، حداکثر نتیجه را بهدست میآورند. به عبارتی طبیعت مردها این است که فکر میکنند اگر حرفی نداریم، لزومی ندارد حرف بزنیم.
اما زنها از راه صحبتکردن ارتباط برقرار میکنند. وقتی مردها تحت فشار و استرس درونی قرار میگیرند، بیشتر تمایل دارند که با خودشان خلوت کنند و در تنهایی به آرامش برسند. گاهی در ظاهر تلویزیون میبینند و روزنامه میخوانند اما از این راه میخواهند خودشان را آرام کنند و با مشکل خود کنار آیند. در همین زمان ممکن است برای همسرشان مشکلی پیش آمده باشد و درست در زمانی که زن میخواهد حرف بزند، شوهرش حوصله شنیدن حرفهای او را ندارد. اگر زن و مرد نیازها و تفاوتهای یکدیگر را بشناسند رفتارشان را طوری هماهنگ میکنند که هم فشارها استرسهای زن کم شود و هم اینکه مرد به آرامش برسد. در غیر اینصورت به هر دو فشار میآید، عصبی میشوند، دعوا میکنند و گوشهگیریها آغاز میشود. همه اینها مقدمه سردی در زندگی است.
اگر مردها بدانند که صحبتکردن با یک زن چقدر اهمیت دارد و تا چه حد به نفع خودشان است، از آن استقبال میکنند. وقتی که زن و مرد باهم صحبت میکنند و زن میداند که در این مدت همسرش باتمام وجود به حرفهایش گوش میدهد، حواسش جای دیگری نیست، به حرفهای او توجه دارد، صحبتهایش را تجزیه و تحلیل نمیکند و به دنبال نتیجهگیری نیست و حتی زن را با گفتن کلماتی تشویق میکند تا بیشتر حرف بزند ، در اینصورت ارتباط عاطفی عمیقی بین همسران شکل میگیرد که میتواند لذت رابطه جنسی را به همراه داشته باشد.
بعضی از شوهران ممکن است فکر کنند رابطه جنسی در وضعیت خستگی و استرس در زن به رفع آنها کمک میکند که برداشتنی کاملا اشتباه است (هرچند ممکن است در مورد مردان چنین باشد) در این موارد بهترین گزینه برای آرامشدن و از بینرفتن خستگی زن صحبتکردن با همسر است. برای بسیاری از خانمها صرف بیان استرسهای روزانهشان باعث آسودگی میشود و فقط پس از آرامش یافتن زن است که ممکن است فعالیت جنسی برایش قابل قبول یا لذتبخش باشد.
سوءتفاهم درباره صحبتهای گذشته
گاهی پیش میآید که خانمها خاطرات گذشته را مرور میکنند و درباره وقایعی حرف میزنند که در گذشته اتفاق افتاده است. بعضیوقتها این صحبتها برای مردها خوشایند نیست. مرد نمیداند که در چنین شرایطی هدف زن تحقیر و نیش و کنایهزدن به شوهرش نیست. ساختار مغز مردها به گونهای است که اگر مشکلی از گذشته داشته باشند، این مشکل را جایی در مغزشان بایگانی میکنند و با آن کاری ندارند، مگر اینکه بخواهند آن را از بایگانی خارج کنند. در نتیجه زمانی که مطلبی در مغزشان ذخیره شده، در آرامش هستند و با آن موضوع کاری ندارند اما طبیعت زنها اینگونه نیست. در مغز آنها جایی برای بایگانی خاطرات گذشته وجود ندارد. مطالب در ذهنشان میچرخد تا وقتی درباره آن حرف نزنند، آرام نمیشوند. بنابراین آن را با همسرشان درمیان میگذارند که همراه، مونس و همدم زندگیشان است. در این شرایط مرد به اشتباه فکر میکنند که زن میخواهد او را تحقیر کند و یا آن حادثه منفی را مرتب به رخ او بکشد. اگر مردها بدانند که این کار به آرامش همسرشان تا چه کمک میکند، از آن استقبال میکنند و در نهایت به این نتیجه میرسند چه زن گرم و بانشاطی دارند.
زوج درمانی مهم است
وقتی زن و شوهری برای درمان بیمیلی جنسی و سردی در زندگی به درمانگر مراجعه میکنند نکته مهم این است که زوجها باهم مورد بررسی قرار میگیرند. ممکن است سردی در رابطه زناشویی در زن ظاهر شود اما عامل اصلی بروز مشکل در مرد یا هر دو نفر باشد. معمولا اختلافات و اختلالات زناشویی از نوعی نیستند که امروز در زندگی بروز کنند و روز بعد زوج برای درمان به درمانگر مراجعه کنند. مشکلات اغلب روند کند و آهسته دارند که گاهی عامل اصلی در پشت شاخ و برگهای پدید آمده خود را مخفی میکند. در واقع ممکن است که زوجها ماهها با با مشکلات خود کنار بیایند و تا زمانی که در زندگیشان بحران، مشکلات جدی، قهر و دعوا پیش نیاید، به درمانگر مراجعه نکنند. پس مهم است که برای تشخیص درست مشکل زوجها همراه هم نزد مشاور بروند و هیچگاه نباید مرد یا زن به دیگری بگوید تو مشکل داری، پس خودت به درمانگر مراجعه کن و من با تو نمیآیم. به عبارت دیگر در برخورد با اختلالات زناشویی باید تاثیرات متقابل در هر دو طرف مورد بررسی قرار گیرند و اگر میخواهی گرمی و خوشبختی مجدد به خانه و زندگی ما برگردد زوجدرمانی است که اهمیت دارد نه فرددرمانی.
دارو درمانی مفید نیست
درک متقابل زن و شوهر از یکدیگر و آشنایی با تفاوتهای یکدیگر سبب کاهش بروز سردیها میشود. وقتی زن و شوهر بدانند که نیازهای جنسیتیشان متفاوت است، نحوه ارضای غریزههایشان قابلمقایسه نیست و هر کدام مسیر متفاوتی دارد، در این شرایط روابطشان لذتبخشتر میشود.