وابستگي عاطفي كه به كاهش شديد عملكرد فرد ميانجامد، قطعاً از يك يا چند اختلال روانی بي بهره نيست. وابستگي عاطفي مانند اعتياد رواني فرد را از كنش و عملكرد روزانه اش باز مي دارد.
در برخي وابستگي هاي عاطفي ما شاهد سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب وسواس و افسردگي هستيم. فرد وابسته عاطفي هم چون يك فرد مضطرب به فرد معشوق خود پناه مي برد و از بودن با او كسب آرامش مي كند. بديهي است با نبود فرد معشوق اين اضطراب فزاينده مي گردد و باعث اخلال در نظام شناختي- هيجاني-رفتاري فرد وابسته مي گردد.
پس درمان اضطراب احتمالي ايشان از طريق روان درماني و در برخي دارو درماني مي تواند سهم به سزايي در كاهش وابستگي ايشان به شما داشته باشد.
هم چنين وابستگي عاطفي هم چون يك فكر و رفتار وسواسي عمل مي كند يعني همان طور كه فرد وسواسي براي رسيدن به آرامش كاذب و موقتي خود را مجبور به انجام مكرر آيين و رفتار وسواسي مي بيند فرد وابسته عاطفي نيز براي كاهش اضطرابش خود را مجبور به ديدار مكرر و نو به نو فرد معشوق مي بيند. فرد وسواسي ده بار دستش را مي شويد فرد وابسته ده بار در روز به معشوقش زنگ مي زند و با صحبت با او آرامش مي گيرد.
پس از كار انداختن اين چرخه وسواسي سهم به سزايي در كاهش رفتار وابسته وار ايشان دارد.
افراد وابسته به نوعي از پژمردگي و افسردگي خفيف يا شديد در رنجند و مانند افراد افسرده معناي خاصي در زندگي خود ندارند. در بسياري موارد فرد معشوق به تنها يا بزرگترين معناي زندگي فرد مبدل مي گردد. اين افراد فقدان معشوق را با فقدان معنا در زندگي يكسان مي بينند و از آن جا كه فردي بدون معنا نمي تواند زندگي كند همواره در صدد ديدار معشوق خود هستند.
استقلال رواني عاطفي ايشان به شدت اندك است و عزت نفس آنان به غايت ضعيف است. اگر كسي خود را عزيز بداند قطعاً اين گونه خود را در برابر هم نوع خود خوار و كوچك نمي كند. ارتقا عزت نفس از طريق روان درماني و مطالعه كتب و مقالات در زمینه عزت نفس و خود ارزشمندي در بهبود ايشان بسيار مؤثر است.
به طور كلي بايد گفت مهم ترين درمان وابستگي عاطفي پيشگيري از آن مي باشد. شما به عنوان يك زن بايد همواره در روابط با دوستانتان حد تعادل را نگه داريد و با رصد رواني دوستانتان راه را بر هر گونه وابستگي ببنديد.
نكته ديگر اين كه وابستگي عاطفي بر خلاف ظاهر ساده و عادي اش به درمان تخصصي نيازمند است و همان طور كه مي دانيد شما به عنوان يك غير متخصص نمي توانيد كمك چنداني به كاهش وابستگي ايشان نماييد. هر چند در برخي جنبه ها از جمله ارتقا عزت نفس ايشان مي توايند بسيار مؤثر باشيد.
اگر به هر دليلي شاهد كاهش شديد عملكرد در ايشان مي باشيد. بدون بر انگيختن احساسات و حساسيت هاي ايشان و به تدريج راهی براي مراجعه حضوري ايشان به مراكز مشاوره باز نماييد. يك متخصص مجرب می تواند طي چندين جلسه وابستگي ايشان را تا حد زيادي تعديل نمايد.
اگر به دليل شكلگيري اين دوستي و علاقه شما هم كاري نداشته باشيم بايد به اين نكته توجه داشته باشيد افراط در رابطه دوستانه شما مي تواند آسيب زا باشد. محبت افراطي به چيزي يا فردي، پايداري روحي انسان را كم مي كند و او را از فعاليت مناسب علمي و اجتماعي و حتي رفتار صحيح با اطرافيان باز مي دارد. لذا همان طور كه خودتان هم معتقد هستيد و رفتارها و برخوردهاي شما با دوستتان هم نشان ميدهد، بهتر است هر دوي شما سطح اين دوستي را درحد طبيعي و نرمال نگه داريد و از علاقه شديد و در حد عشق به همديگر پرهيز نماييد و با رفتار و گفتار صحيح به دوستتان نيز كمك كنيد تا وضعيت به حد طبيعي برگردد.
. براي اينكه بتوانيد در ارتباط دوستانه خود جانب اعتدال را رعايت كنيد علاوه بر رفتارهاي صحيحي كه داشتيد، لازم است:
- ارتباط صميمانه خود را محدود به طرف مقابل نكنيد و سعي كنيد با ساير اطرافيان و همكلاسي هاي هم جنس خود نيز روابط صميمانه داشته باشيد.
- به ياد داشته باشيد هدف اصلي شما از ورود به دانشگاه تحصيل علم مي باشد؛ بنابراين سعي كنيد با برنامه ريزي دقيق براي رسيدن به اين هدف تلاش كنيد.
- انسان در روابط خود با ديگران نبايد به گونه اي رفتار كند كه ارتباط او با ديگران موجب زحمت و آسيب رساندن به ساير فعاليت هاي خود و طرف مقابل شود؛ بلكه در تمام روابط خود با ديگران حتي نزديك ترين افراد به خود بايد جانب اعتدال را رعايت كند.