با سلام
پنج ساله خانه دارم یک فرزند دارم و از زندگیم راضیم.مادر شوهرم و پدر شوهرم جوان هستند و رابطه ی خوبی باهم ندارن.مدتی است که ما برای زندگی خونه ی مادر شوهرم در طبقه ی دوم اومدیم.مادر شوهرم طبقه ی هم کف زندگی میکنن.رفتارهایی دارن که من رو حساس کردن.مثلا شوهرم حتما باید موقعی که از سر کار میان به ایشون سر بزنن جویای احوال بشن وبعد به خونه ی خودمون بیاد.و اگر این کار رو نکنه به شدت ناراحت میشن و موقعی هم که میخوان برن سر کار حتما باید برن و از ایشون خداحافظی کنن.خیلی غیبت مردم و همسایه هامونو میکنن وحتی در حضور شوهر من از زن و دخترای همسایه میگن.از خصوصیات جسمی و رفتاریشون. به شدت از این رفتارشون ناراحت میشم.مادر شوهرم جلوی شوهر من خبلی راحت لباس می پوشه لباساییکه حتی کمی از سینه هاشون پیداست.دامن که می پوشن خیلی راحت تا زانو بالا میارن.کلا راحته.هفته ای چند بار باید ایشون رو ماساژ بدن وقتی پشتشون رو ماساژ میدن خیلی راحت به شوهرم میگن که بند سوتینم رو باز کن تا دستت اذیت نشه.نميدونم شاید تو خونواده ما مادرم این طوری نیست من الکی حساسم.البته خواهر شوهرامم موقع شیر دادن بچه هاشون کل سینشون رو بیرون ميندازن و من خیلی ناراحت میشم شلوارای چسب می پوشن...وقتی شوهرم پیششون میره همش با خودم ميگم چی داره ميگه از کی ميگه باز چیکار داره خواهر شوهرم الان جلوی شوهرم چه وضعی دارن؟نميدونم آیا راهی هست یا من بیخودی حساسم؟بازم اینو بگم بارها من از گناه غیبت برای مادر شوهرم ميگم ولی براش عادت شده و فایده ای نداره.شوهرم هم مرد خوبیه ولی بازم مرده دیگه .من لاغرم و خونواده ی شوهرم چاق.