از استادامون بود سوال و جواب که بود بامن خیلی مهربون بود.صداش انگار ادمو نوازش میکرد.یه جلسه اشنایی حضوری گذاشت خودمونو معرفی کنیم.اول که من رفتم سرکلاس زودتر رسیدم و سر یه کلاس دیگه بود ولی به من گفت بیاتو ...بچه های دیگه هم بعد من امدن سر کلاس ولی مثله من با اونا رفتار نکرد.نوبت معرفی شد من گفتم متاهلم .زول زد به من.گفتم بچه هم دارم .تعجب کرده بو .و از من تعریف میکرد.منم باهاش راحت بودم.گفتم که متاهلم . از همه دخترایه کلاس ایراد گرفت.تو قدت کوتاس...برا من مهم نبود و بقیه جلسات اینترنتی بود.وقتی میخاست درس بپرسه منو صدا میکرد البته ناگفته نمونه که من از بقیه تو این درس بهتر بودم.بعدش خیلی با نرمی با من صحبت میکرد .اوایل میخندیدم برام مهم نبود .تا اینکه جلسه اخر که سر کلاس نیم ساعت هیچی نگفتم متوجه شدومیگف چرا ساکتی?و زود منو میفهمید.برام عجیب میومد.بعد جلسه اخرم میگفت روز امتحان روز زیباس.روز امتحانم اومده بود جلویه در کلاس و زل زده بود به من ..یه رابطه دو طرفه تو قالب کلاس درست کرده بود.حس میکردم خود منه.انگاریه عمر میشناسمش .البته اوایل من متوجه نشدم ولی کم کم علاقمند شدم.وروز امتحان از همش بدتر بود.حتی دوستم میگفت لحن استاد جوریه که انگار میخواد بگه یکیو پسندیده .خوبه ماها متاهلیم.این ترم باهاش کلاس ندارم.ولی اثر حرفاش تویه ذهنمه.گوشمو نوازش میده.مدام میاد تو سرم.میخام ازش فرار کنم.میخام هواسم به کاروزندگیم باشه.همین.بعد اینکه ایا نیمه گمشده صحت داره?میشه به اون ربط داد?