عروس خانواده ی شدم وازوقتی که من دیدمشون همیشه پدرشوهرومادرشوهرم مشکل داشتن باهم وسرهرچی باهم بحث ودعواکردن ولی این روزهادعواخیلی بالاگرفته وهمسرمنم خیلی ازاین بابت ناراحته وهمیشه توخودشه من بااین شرایطی که میبینم فک میکنم این داستان حالا حالاها ادامه داره هم نگران شوهرم هستم هم اینکه کمی میترسم که این دعواهای بین پدرومادرش فرداروزی توزندگی مامشکل ایجاد کنه.خسته شدم ازاین شرایط که همش شوهرم وتوبلاتکلیفی دیدم وخیلی هم دلم براش میسوزه