سلام خانوم رستگار من موقعیتی دارم که برخی خانم ها مشکلات خانوادگیشون رو با من در میان میذارن و من هم بعد از مشورت با مشاور جواب رو بهشون میدم
این مشکل یکی از همین خانم هاست:
من الان نزدیک سه ماه ازدواج مجدد کردم اونم با پسر عموم که در دوران مجردی همدیگه رو دوست داشتیم به دلایلی ازدواج نکردیم,اما تا فهمید جدا شدم با داشتن زن و بچه بهم پیشنهاد ازدواج داد اوایل که خونه مامانم بودم خوب بود با این که سر کار بودم همش می اومد دنبالم خیلی محبتم میکرد,اما الان یک ماهی است که خونه جدا گرفتیم در این یک ماه دوشب فقط اومده پیشم میگه خانمم همش همرامه حساس شده,چون همش میگف من سمیه رو عقد کردم بخاطر همین حساس شده ,تازه بدقولیم میکنه شاید سه روزم زنگ.نزنه
خوب منم با همه چیزش دارم کنار میام اما اون نباید یه زنگم بزنه احوال منو بپرسه
مثلا همین عصری تو واتساپ پیام داده من میام پیشت نرو سرکار بعدش دیگه خبری ازش نشد,با این کاراش اعصابمو بیشتر بهم میریزه من باید چیکار کنم که زندگی اولشم خراب نشه منم زندگی خوبی داشته باشم من قصد خراب کردن زندگی اول همسرم رو ندارم