0 امتیاز
309 بازدید
در خانواده(تشكيل،تحكيم،تعالى) توسط
من همسری دارم که بسیار مهربان ولی از نظر ظاهری اصلا زیبا و خوش تیپ نیست و من دائم در حال مقایسه آن با مردهای دیگه هستم و بیشتر مشکلات من در زندگی سر همین مسئله هست ، چون حس می کنم نمی تونم دوستش داشته باشم ، ولی خیلی بهش وابسته ام ، خواهشا راهنمایی بفرمایید

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
يكي از آسيب هايي كه مي تواند  زندگي زناشويي را مورد تهديد قرار دهد مقايسه همسران است. مقايسه كردن هر كس با ديگران كار درستي نيست و كسي كه بدين امر مبادرت مي نمايد،به يك نكته اساسي توجه نكرده وآن توجه به اصل تفاوت هاي فردي است. بايد به خاطر داشت كه قرآن نيز به امر متفاوت بودن انسان ها توجه داشت و در مقام بيان آن در آیه 14 سوره نوح مي فر مايد: "وقد خلقكم اطوارا"؛ به تحقيق شما را گوناگون متفاوت آفريديم.

 
اما اين كه چرا افراد متفاوت هستند، دليلش آن است كه از نظر وراثت و محيط با يكديگر تفاوت دارند. يعني هر كس از لحاظ ژنتيك با ديگري فرق دارد و اجد خصوصياتي است كه از نظر ارثي به او منتقل شده است و فرد در اين گونه موارد شخصا نقشي ندارد. مثلا فرد در رنگ پوست و رنگ چشم خود و نظاير آن دخالتي ندارد. قبل از انتخاب همسر بايد به اين گونه امور دقت شود و بعد از عقد در اين گونه امور سخني به ميان آورده نشود و مقايسه اي صورت نگيرد.

 
آدم قبل از ازدواج بايد چشمانش را كاملا باز كند، اما بعد از ازدواج بايد آنها را نيمه بسته نگاه دارد و يا گفته اند:"انسان قبل از ازدواج بايد دو چشم خود را باز كند، اما بعد از ازدواج بايد يكي از آنها را ببندد. مردان بايد بدانند كه در اين گونه موارد زنان واقعا حساس هستند و مقايسه آنان با ديگران موجب پيدايش دلسردي در محيط خانواده مي گردد.

 
اگر چنين مقايسه اي در دوران عقد و به ويژه ابتداي آن صورت گيرد، بيم آن مي رود كه در مواردي زندگاني مشترك دست خوش تهديد قرار گيرد و در برخي موارد عقد به ازدواج نينجامد، زيرا زنان در اين مسئله نسبت به مردان حساس تر هستند و عده ي قابل ملا حظه اي از آنها نيز  اين گونه مسائل را از ياد نمي برند. به هر حال تكرار و تداوم مقايسه كه معمولا با مذمت همسر همراه است، به قدري خطرناك است كه مي تواند او را دچار اختلالات رواني و افسردگي سازد.

 
انجام چنين مقايسه اي اگر چه از ناحيه زنان در مقايسه با مردان كمتر صورت مي گيرد،ولي بايد دانست كه اين امر نبايد صورت پذيرد مثلا زنان در مواردي چون طاسي سر، بيني درشت و اموري از اين نظير از همسر خود ايراد گرفته و آنان را با ديگري مقايسه كرده اند و لذا ممكن است مرد نسبت به وفاداري همسر دچار ترديد شود. پس مقايسه مرد با مردان ديگر در خصوص مسائل بدني، براي تداوم حيات خانوادگي امري زيانبار است و باعث پيدايش افكار پارانوئيدي در مردان مي شود

 
به منظور پيشگيري از بروز سردي در محيط خانواده و نيز پرهيز از ايجاد سو ظن در همسر هر گز نبايد بين او و ديگران مقايسه اي به عمل آورد. اين امر همان گونه كه در مورد زنان متذكر شده ايم در مورد مردان نيز مطلوب نيست و در مواردي موجب ناپايداري زندگاني مي شود. اگر چه انجام چنين مقايسه ها در تمام دوران زندگي امر نامطلوبي است ولي در دوران عقد خطر آفريني بيشتري در پي دارد، تا آنجا كه در مواردي مانع شكل گيري ازدواج مي گردد.

 
مسئله ديگر مقايسه فرد با ديگران در زمينه عوامل تربيتي است كه ناشي از قرار گرفتن فرد در محيط تربيتي نامناسب مي باشد. مثلا خانمي رفتار اخلاقي شوهر خود را با رفتار مردي ديگر مقايسه مي كند و چون احساس مي كند كه همسرش در بروز چنين رفتاري نقش دارد و او نيز قصد تغيير رفتار همسرش را دارد، لذا سعي مي كند كه براي ايجاد تغيير در او از روش مقايسه كردن او با ديگري استفاده كند.

 
در ضمن بايد توجه به تفاوت هاي فردي داشت و از روش هاي ديگر براي اصلاح همسر بهره جست كه اتفاقا از كارايي بهتري مي تواند برخوردار باشد. مثلا براي رفع و يا كاستن از رفتار نامطلوب مي توان از روش هاي تقويت مغاير يا ناهمساز بهره گرفت. يعني به جاي حمله كردن به رفتار نامطلوب و يا مقايسه همسر با ديگري، مي توان رفتارهاي خوب و مطلوب او را مورد تشويق قرار داد. با افزايش رفتارهاي خوب و مناسب در همسر، دیگر جايي براي انجام رفتارهاي نامطلوب باقي نمي ماند.

 
مقايسه كردن موجب تحقير همسر مي گردد. افراد در اثر احساس حقارت به جبران منفي روي مي آورند. مقايسه كردن به عدم پذيرش فرد توسط همسر خويش تفسير مي شود. همسري كه مورد مقايسه قرار مي گيرد، نسبت به همسر خود بدبين مي شود و گاه سو ظن و افكار پارانوئيد در او پديد مي آيد كه درمان آن اغلب ساده نيست.

 
معمولا مقايسه كردن همسر موجب دلسردي و كاهش انگيزه او در ادامه تلاش ها مي گردد. ادامه مقايسه ها گاه موجب بروز دعوا و پرخاشگري در محيط خانه شده و آرامش را از ميان مي برد.دوام دعواها در محيط خانواده،ادامه ي حيات آن را به طور جدي در معرض خطر قرار مي دهدوگاه نتيجه مقايسه چيزي جز پيدايش ناپايداري و يا طلاق در خانواده نيست.
توسط
پاسخ خوبه ولی من هیچ گاه رودرروی همسرم چیزی نمی گم که آن فکر کنه دارم مقایسه می کنم در ذهن خودم این افکار می چرخه ، در واقع دلیل انتخاب من هم اصرار زیاد خودش بود ولی من قبل ازدواج فکر نمی کردم که ظاهر هم این قدر مهم است،
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
دوست عزیز کتاب رضایت زندگی از دکتر عباس پسندیده رو مطالعه بفرمایید .درضمن اگر شما خوبیهای همسرتون رو یادداشت کنید وعیبهای اورا هم یادداشت کنید ویک نگاه اجمالی به اطرافیان ومردان جامعه داشته باشید ویک سر به راهروهای دادگستری یا مراکز ترک اعتیاد متوجه میشوید که بسیار باید شاکر باشید که همسر مسئولیت پذیر وصاحب کمالی دارید همه مسائل شما بدلیل نگاه سطحی به دیگران است .
نمی توان گفت انسان سالم و فهیم کسی است که اصلا به ملاک زیبایی توجه نکند از طرف دیگر فقط به زیبایی ظاهری توجه کردن نیز عاقلانه نیست.- زیبایی ظاهری با گذشت زمان عادی می شود.
بیشتر ما انسان ها زود به داشته هایمان عادت می کنیم. برای مثال، سوار شدن بر ماشینی که سه سال درآمدمان را به منظور خریدش پس انداز کرده ایم، احتمالا در روزهای اول موجب خوشحالی زیادی می شود، اما متاسفانه با گذشت زمان از میزان این خوشحالی کم می شود، تا جایی که شاید ما فراموش کنیم به دست آوردن این ماشین روزی چقدر برایمان مهم بوده است. تنها استثنا در این مورد انسان هایی هستند که ویژگی ای به نام خود شکوفایی دارند. این افراد در برخورد با هر تجربه ای چنان دچار بهت و شگفت زدگی می شوند که گویی اولین بار است آن را تجربه می کنند، آن ها از تماشای طلوع آفتاب یا موسیقی مورد علاقه شان همیشه لذت می برند.- زیبایی ظاهری با گذشت زمان عادی می شود.
توجه انحصاری به ملاک زیبایی عاقلانه نیست. عادی شدن زیبایی یکی از دلایل این امر است. فرض کنید شما با فردی که تمام ویژگی های ظاهری مورد نظرتان را دارد ازدواج کرده اید، اما این شخص به قدری بدخلق و پرخاشگر است که نمی توانید با او یک کلمه صحبت کنید. آیا باز هم از زیبایی وی لذت می برید؟ آیا چنین شخصی استحقاق دارد والد فرزندان شما بوده و آن ها را تربیت کند؟ یا تصور کنید که همسر شما به هر دلیلی (مثلاً بیماری یا حوادثی مانند آتش سوزی و...) ظاهر زیبایش را از دست بدهد، اگر شما تنها به خاطر زیبایی وی او را انتخاب کرده باشید، در صورت بروز چنین پیشامدهایی دیگر دلیلی برای ادامه زندگی با وی وجود ندارد. اما آیا ترک همسر به این علت منطقی است؟ اگر همسرتان با شما چنین رفتاری داشته باشد، درباره او چه فکری می کنید؟
 
 - به یاد داشته باشید زیبایی امری نسبی است.

شما باید با توجه به نکات مطرح شده، باز هم احساساتتان را بررسی کنید و به روشی غیرمستقیم از طرف مقابل تان بخواهید کمی ظاهرش را تغییر دهد. در این مورد، یاری جستن از روان شناسان متبحر می تواند کمک کننده باشد.
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

44 نفر آنلاین
0 عضو و 44 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 1081
بازدید دیروز: 6368
بازدید کل: 10529646
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...