نتایج تحقیقات بیشماری نشان میدهند كه دختران در سنین بین 14-10 سالگی به طور محسوسی دچار ضعف اعتماد به نفس میشوند (بیكس، 1994) براساس این یافتهها، دختران در آغاز سن مدرسه و شروع دبستان از خودپندارهی بالاتر و اعتماد به نفس بیشتری نسبت به پسران برخوردارند. در حالی كه در طی سالهای پایانی دبستان و آغاز دوران نوجوانی این نسبت بر عكس شده و دختران دچار ضعف و كاهش اعتماد به نفس میشوند. این امر میتواند ناشی از نظام آموزشی، دیدگاههای فرهنگی و نحوهی تعاملات اجتماعی، دربارهی نقش جنسیتِ نوجوانان باشد.
پژوهشهای متعددی نشان میدهند كه دانشآموزانِ پسر در مقایسه با دانشآموزانِ دختر سؤالات بیشتری در كلاس درس عنوان میكنند و به جزئیات، بیشتر از دختران دقت میكنند.
دیبولد (1995)، طی تحقیقی به این نتیجه رسیده كه نوجوانانِ دختر در مقایسه با نوجوانان پسر، بیشتر دچار اضطراب، فشار روانی و افسردگی میشوند.
یكی از عوامل مؤثر در كاهش اعتماد به نفس و ضعف خودپندارهی دختران، بلوغ جنسی و تغییرات جسمانی آنان است. به طور معمول دختران 2 الی 3 سال زودتر از پسران بالغ میشوند؛ و همین امر موجب میشود كه آنها با پختگی كمتری با این فرایند روبهرو شوند.
به عبارت سادهتر، یك دختر در 11-10 سالگی مراحل بلوغ خود را طی میكند؛ در حالی كه یك پسر در حدود 14-13 سالگی ـ یعنی حدود 3-2 سال بعد از دختر به این مرحله میرسد. در طی این مدت دختران ناگهان با تغییراتِ جسمانی گوناگونی روبهرو میشوند كه برای آنها محدودیتهایی را نیز به همراه میآورد. این احتمال وجود دارد كه افسردگی و ضعفِ خودپندارهی دختران ناشی از احساس نارضایتی آنان نسبت به وضعیت ظاهر و تنانگارهی خود باشد. زیرا ضعف تنانگاره، ازدیاد وزن، و زیبایی ظاهر برای دختران بسیار مهمتر از پسران است. در مواردی نیز، دختران نمیتوانند خود را با این تغییراتِ جسمانی، سازگار كرده، آن را بپذیرند. در نتیجه خودپندارهی آنان لطمه دیده و دچار ضعف اعتماد به نفس میشوند.
دكتر اسمیت (1988) میگوید: «پسران برای ماجراجویی و قدرتمندی تشویق میشوند، در حالی كه دختران برای وابستگی و محتاط بودن.» زمانی كه پسری دچار مشكل میشود، او را تشویق میكنند تا درصدد مبارزه با آن مشكل برآید. در حالی كه وقتی دختری در چنین شرایطی قرار میگیرد، با گفتن: «اجازه بده تا كمك كنیم ...» و یا حتی بدتر از آن، «بگذار ما این كار را برایت انجام دهیم ...»، درصدد رفع مشكل او برآیند و این موضوع، مفهومی از احساس «درماندگی آموخته شده» دربردارد. به عبارت سادهتر، او را به ناتوانی و وابستگی عادت میدهیم. دكتر اسمیت معتقد است كه میتوان دختر را نیز هم چون پسران افرادی قوی و متكی به نفس بارآورد. وی نكات زیر را به منظور راهنمایی والدین و مربیان یادآور میشود:
1ـ اجازه دهید كه دخترتان نیز با شن و خاك بازی كند و از این كه خود را كثیف كند ناراحت نشوید.
2ـ به دخترتان اجازه دهید كه با حیوانات خانگی، پرندگان، ماهیها و لاكپشت، ... بازی كند.
3ـ والدین میتوانند دخترانشان را نسبت به انجام كارهای فنی گوناگون، تشویق كنند و آنان را با وسایل و ابزارآلاتی مثل میخ، چكش، آچار و از این قبیل آشنا سازند. حتی اجازه دهند ضربهای هم با چكش روی دست خود بزنند.
اسموتنی (1995)، توجه به نكات زیر را برای رشد و ارتقاء اعتماد به نفس دختران لازم و ضروری میداند:
1ـ دختران خود را تشویق به مطالعهی زندگینامههای زنان سرشناس و برجستهی تاریخ، علوم،هنر، ورزش و... كنید.
2ـ سعی كنید كودكانِ خود را به مشاهدهی فیلمهایی تشویق كنید كه هم مردان و هم زنان دارای نقشهای مثبت و سازندهای در آن باشند.
3ـ به سؤالات دخترتان به همان میزان كه به سؤالات پسرتان اهمیت میدهید، توجه كنید. با آنها دربارهی روابط خانوادگی، دوستیها و مباحث مختلف فرهنگی ـ اجتماعی صحبت كنید.
دكتر ایگل و كلمن (1994)، در این زمینه توصیه میكنند:
1ـ خوب است والدین و به ویژه مادران دربارهی تغییرات جسمانی دوران بلوغ با دخترانِ خود صحبت كنند و به آنها آمادگی ذهنی لازم را برای پذیرش این تحولات بدهند؛ شاید از این طریق دختران بتوانند مسئلهی بلوغ را هر چه راحتتر بپذیرند.
2ـ والدین سعی كنند، به دور از تعصبات و تبعیضاتِ مختلفی كه بین فرزندانِ دختر و پسر خود میگذارند، خواستار اجرای قوانین و ضوابط خانوادگی شوند.
3ـ والدین میتوانند با تأكید بیشتر بر ورزش و تحصیل دختران مانع از كاهش اعتماد به نفس آنان شوند. بعضی از خانوادهها و حتی جوامع، با كم اهمیت جلوهدادنِ نقش دختران در سازندگی و پیشرفت جامعه، مانع از رشد و تعالی آنها میشوند كه با این كار مشكلات و ناهنجاریهای مختلفی برای دختران به وجود میآید. در صورتی كه اگر پدر و مادر، دخترانشان را به ادامهی تحصیل و انتخاب مشاغل مختلف تشویق كنند، میتوانند موجب رشد و پرورش عزت نفس و اعتماد به نفس آنان شوند. همینطور اگر دختران را به ورزش و شركت در گروههای مختلف ورزشی ترغیب كنند میتوانند از یك سو موجب بالا رفتن روحیهی تعاون، همكاری و مشاركت در آنان شوند و از سوی دیگر كمك كنند تا اندامی سالم و برازنده داشته باشند. در طی دوران بلوغ، اكثر دختران از شركت در گروههای ورزشی امتناع میورزند. در حالی كه ورزشهای گروهی نه تنها موجب بالا رفتن تنانگارهی آنها میشود، بلكه آنها میتوانند از آن طریق «احساس ارزشمندی» و «خودپنداره» خویش را تقویت كنند.
4ـ پدر و مادر باید در طی دوران بلوغ، نسبت به دخترشان علاقه و احساسات بیشتری ابراز دارند. گاهی دختران نسبت به والدین خود احساس خصومت و دلخوری میكنند؛ در حالی كه با كمی حوصله و صبوری میتوان روابط عاطفی عمیقتری با آنان برقرار كرد.
5ـ سعی كنید نگرش و دید دخترتان را نسبت به آینده و اهدافش گسترش دهید. با تشویق آنها به تحصیل، انتخاب شغل، آموزش و غیره میتوانید راهحلهای جدیدی به وی ارائه دهید. هیچ گاه انتظار نداشته باشید كه دخترانتان پس از چند سال تحصیل در منزل بمانند و با گذران وقت، آینده را به گذشته بدل سازند.
6ـ دخترانتان را تشویق كنید تا افكار و عقاید خود را بهتر بشناسند. دختری كه عموماً در خانه ساكت است، در مدرسه هم نمیتواند به خوبی صحبت كند. والدین باید در محیط خانه او را به صحبت و اظهارنظر پیرامون مسائل مختلف علمی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تشویق كنند تا آنها راه و رسم صحبت و استدلال كردن را بیاموزند.
7ـ به دخترانتان كمك كنید تا ارزشهای معنوی خود را تعالی بخشند. چنانچه دخترتان بحثی را پیش میكشد كه با آن موافق نیستید، زود از كوره در نروید و عصبانی نشوید. بلكه سعی كنید در شرایطی مناسب ارزشهای خود را برای او شرح دهید و او را از افكار و عقاید خود مطلع سازید. برای مثال وقتی دختر نوجوانتان هنگام صرف شام میگوید، والدین دوستش ماهیانه مبلغی معادل سه برابر آن چه را كه او برای خرید لباس دریافت میكند، به وی میدهند ...، زود ناراحت نشوید. زیرا او به دو دلیل این موضوع را عنوان میكند، اول آن كه، میخواهد خصوصیات خانوادگی دوستش را برای شما تعریف كند و دوم؛ قصد دارد بفهمد، آیا دادن مبلغ زیادی پول در ماه، بابت خرید لباس، كاردستی است یا نه؟ در این صورت هیچ احتیاجی نیست سر او داد بكشید و عكسالعمل تندی نشان دهید. زیرا این گونه شرایط، بهترین فرصت، برای درمیان گذاشتن مسائل مالی خانواده است. سعی كنید بدون این كه قصد سخنرانی برای دخترتان را داشته باشید، توضیح دهید كه آن مبلغ پول میتواند خرج خوراك یك خانواده در طول ماه باشد. به او این اطمینان را بدهید كه میتوان با آن مبلغ پول به چیزهای مهمتری در زندگی دست یافت.
8ـ هم زمان با رشد كودك و ورود او به دوران نوجوانی سعی كنید مسئولیتهای بیشتری به عهده فرزندانتان و البته دخترانتان بگذارید. دقت داشته باشید كه بین آنها به لحاظ انتخاب و یا قبول مسئولیت تبعیض نگذارید. حتیالامكان به آنان اجازه بدهید كه در مورد مسائل خودشان شخصاً تصمیم بگیرند. و با هدایت و راهنماییهای خود، مانع از لغزش احتمالی آنان شوید.
دیبولد (1995)، مینویسد: «هر چند دختران امروز، نسبت به مادرانشان از اتكاء به خود و اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند، اما هنوز هم در مقایسه با تبعیضهایی كه بین فرزندان دختر و پسر گذاشته میشود، دچار ضعفها و كاستیهای زیادی در زمینه خودپنداره و عزت نفس میباشند. بررسیهای مختلف نشان میدهند كه دختران برای رسیدن به اهداف دراز مدت خود به تلاش و جدیت بیش تری نسبت به پسران نیازمندند ...، او معتقد است دختران بیش از پسران احتیاج به حمایت و هدایت والدین و مربیان خود دارند؛ زیرا آنها برای آن كه بتوانند به آرزوها و خواستههای خود جامهی عمل بپوشانند باید فشارهای اجتماعی بیشتری را متحمل شوند. ما باید دختران خود را به بیانِ افكار و اندیشههایشان تشویق كنیم؛ به آنها اجازه اشتباه كردن بدهیم؛ و علاقهی آنها را برای یادگیری رشتههای مختلف علمی ارج نهیم.
منبع : برگرفته از كتاب " پرورش اعتماد به نفس در كودكان و نوجوانان " – نویسنده : ماندانا سلحشور