در راستاي پاسخ به پرسش شما بايد عرض نمايم كه مشكل «مورد سوء استفاده جنسي» قرار گرفتن در كودكي كه در اصطلاح روانشناسي به آن (abuse) گفته مي شود، مشكلي جهاني است. لذا روانشناسان راه كارها و تكنيكهايي براي چنين مواردي تهيه ديدهاند تا بتوانند با بكار بستن آن، از شدت اختلالاتي كه از اين ناحيه متوجه شخص مي شود كاسته و صدمات آن را به حداقل رسانده و در صورت امكان آن را محو نمايند. از جمله اين راهكارهاي بسيار كار گشا تكنيك debriefing (ذكر حادثه با ريزترين جزئيات) و EMD (درمان از طريق حركات چشم همرا با ياد آوري حادثه است) كه پيشنهاد مي شود شما با مراجعه به يك روان درمانگر با تجربه مشكل خود را با وي در ميان بگذاريد و علائم باليني اختلال خود را به او گزارش دهيد و زير نظر ايشان مراحل مختلف راهكارهاي ياد شده را پي گيري نماييد.
حال براي آشنايي اجمالي شما با دو تكنيك فوق بايد عرض نمايم كه، بريفينگ(briefing) به معني خلاصهسازي است و دي بريفينگ (debriefing) ضد خلاصهسازي است. همانند واژة شارژ و دشارژ ، ضدخلاصهسازي يعني بيان با تفصيل و جزئيات؛ يعني درمانگر از مُراجع ميخواهد آن حادثه را با جزئيات بيان كند، اين تكنيك از تكنيكهاي گشتالت درماني است، درمانگران گشتالتي ميگويند: وقتي براي شخصيحادثة وحشتناكي اتفاق ميافتد و مشكلات روحي و رواني براي او ايجاد ميكند، اگر آن را با جزئيات براي روان درمانگر تعريف كند و روان درمانگر مترصد اين باشد كه از آن جزئيات دوباره سوالات ريزتري طرح كند تا مراجع با جزئيات ريزتر آن را جواب دهد، به طوري كه جزئيات ريز آن حادثة وحشتناك كاملا و با تمام ابعاد و زوايا در ذهن مُراجع بيايد، محال است كه ديگر آن حادثه براي آن مراجع آزار دهنده و اختلالزا شود. زيرا اساس در گشتالت درماني اينست كه هيچ تجربه اي بر ما وحشتناك نيست و مكا نيزمي كه ذهن ما دارد اينست كه اگر اموري كه اتفاق ميافتد، هزار بار هم وحشتناك باشد، چندش آور باشد شما وقتي كه آن را از همة ابعاد و زوايا ببيني، آن واقعه نميتواند اثر بيماريزا داشته باشد، و علّت اينكه اثر اختلالزا دارد براي اينست كه شما به تمام جزئيات آن اشراف پيدا نميكنيد و فقط مثلا يك بعد را ميبينيد وابعاد ديگر را نميبينيد و براي همين از آن وحشت ميكنيد، براي تقريب به ذهن شايد بشود مثال فردي را زد كه براي اوّلين بار مي خواهد پشت فرمان بنشيند و رانندگي ياد بگيرد، وي ابتدا وحشت ودلهرة زيادي دارد و مي ترسد كه يك نفر را زير بگيرد و يا تصادف وحشتناكي بكند كه منجر به كشته شدنش شود و يا ماشين اش صدمه ببيند، امّا كم كم كه با ماشين اُخت ميشود و به تمام زواياي آن وارد ميشود و احاطه و اشراف به آن پيدا ميكند، اين ترس و وحشت او هم به همان نسبت كم ميشود، تا آنجا كه براحتّي در خيابان ويراژ داده و گاهي لايي ميكشد و با سرعت 180 هم در اتوبان مي رود.
مثال ديگر: وقتي در جنوب شرق آسيا سونامي اتفاق ميافتد مثلاً بچهاي كه در خيابان راه ميرود را در نظر بگيريد، ناگهان ميبيند كه در پشت سرش يك موج هفتاد متري ميآيد، اين صحنه وحشتناك همانند كابوسي وحشتناك روح و روان او را بهم مي ريزد و او را دچار اختلالي مي كند كه روانشناسان از آن به [1] PTSD (ضربه و استرس پس از سانحه) ياد ميكنند، روان درمانگر ميآيد و از اين بچه و بچههاي ديگر ميخواهد صحنه را با جزئيات تصور كنند و نقل كنند، تا در آخر كار اين بچه صحنه را آنطوركه هست، برايش جا بيافتد، وقتي آن طور كه بوده جا افتاد ميزان آزاردهندگي آن كم ميشود. مثلا فرض كنيد ما از اين بچه بخواهيم آن صحنه را با جزئيات نقل كند. سپس از همان جزئياتي كه نقل ميكند سوالات ريزتر و جزئيتري برايش نقل ميكنيم تا بيشتر بگويد و سپس در حضور او از ديگر افرادي كه شاهد جريان بودهاند سوالاتي ميكنيم و از جزئياتي كه تعريف ميكنند باز جزئيات ديگري را استخراج كرده و مورد سوال قرار ميدهيم و به اين وسيله تمام ابعاد و زواياي آن صحنه براي بچه مشخص شود و رو بيايد و اين باعث ميشود كه ميزان آزار دهندگي و اختلال كاهش پيدا ميكند. روان درمانگران ابتدا اين تكنيك را روي PTSD ها اجرا كردند و بعد درافراد و خانواده هايي كه با صحنههاي وحشتناك و اختلالزا روبرو شده بودند، بكار گرفتند؛ و اما در مورد تكنيك بعدي نيز بايد بگويم كه، [2] EMT يعني درمان از طريق حركات چشم و [3] EMD هم گفتهاند كه به معني حساسيت زدايي از طريق حركات چشم مي باشد و [4] EMDR هم گفته شده كه به معني باز فرآوري و از نو پردازش كردن است. اين تكنيك در راستاي تكنيك «دي بريفينگ»(debriefing) است و كاربرد زيادي هم در خانواده درماني و هم در رابطه با زوجين وهم افرادي دارد كه به خاطر داشتن تجارب وحشتناك و تلخ، دچار مشكل شدهاند. ما در اين بحث به شما ميگوييم كه چگونه ميشود آن تجارب را تا حدودي كم رنگ كرد تا موجب اختلال جدي در كار كرد خانواده و يا زوجين و يا افرد نگردد. واژة «شستشوي مغزي» كه گفته مي شود، همين است، البته ما در مغز و ذهن انسان چيزي به نام دليت(delete) نداريم، كه مثل رايانه اطلاعاتي را حذف كنيم و مغز ما طوري طراحي شده كه هرگز نميتواند چيزي را بطور كامل پاك كند و فقط ميتوانيم آنرا كم رنگ و كم اثر بكنيم. ما در اين تكنيك به فرد مي گوييم كه چشمان خود راببندد و حادثه و يا صحنه ازار دهند را تصور كند و وقتي اوج ناراحتي اش فرارسيد با اشاره انگشت خود به ما علامت مي دهد و آنگاه چشمان خود را باز مي كند و انگشت مارا كه در فاصله بيست و پنج سانتيمتري قرار گرفته و در شعاع 180 درجه به اين طرف و آن طرف ميرود تعقيب نمايد و ما بيست بار اين كار را مي كنيم و... و بالاخره در طي چند جلسه با اينكار بار هيجاني صحنه از تصاوير آن جدا مي شود و تصور صحنه ها ديگر آن آزار دهندگي را ندارد؛ البته من در اينجا فقط براي آشنايي شما با اين تكنيكها، توضيحات گذرايي دادم و شما بايد براي انجام آنها زير نظر يك روان درمانگر با تجربه و متدين اقدام نماييد.