سلام
دوازده ساله همسرمو ميشناسم، شش سال دوس بوديو و هفت ساله كه ازدواج كرديم،اوايل عاشق و معشوق بوديم ،و همه جيز عالي بيش ميرفت ،تا اينكه سال 93 فهميدم اين اقا شبي يك نخ حشيش مصرف ميكنه،برادر ايشون معتاد به شيشه و شيره و حشيش هست،و من هميشه نكران اين بودم كه همسرم هم مصرف كنه، و اين اتفاق افتاد ،و همسرم دليل استفادشو اين مطرح ميكنه كه آرامش ميكيره ،و من كاملا مخالفت ميكنم
ايشون روز به روز عصبي تر و دست بزن بيدا كرده است ،بطوريكه ماهي جهار بار دعوا همراه با كتك بينمون هست ، و ميكه من رو مخشون هستم ،به من ميكه با من رفاقت نميكيني
ايا رفاقت به معناي اينه كه كنار بيام با مصرفشون يا خير
الانم من حدود ده روز خونه مادرم هستم بدليل دعواي شديد و توهين و تهديد به مرك ،
بهشم ميكم طلاقم بده ،ميكه خودت اقدام كن من همه جيو ميدم اما ارامش برات نميذارم
و من دليل اين تغييرو برادر و زن برادرشون ميدونم،
ايشون هر روز بعد از كار يك ساعت ميره بيش بسر عمه اش،
الان بلاتكليفم
زندكيمم دوس دارم. ولي همسرم رو با اين شرايط و توهين هايي كه شنيدم ديكه نميخوام،ايا اقدام به طلاق كنم يا خير ?