سلام
من و همسرم تفاوت فرهنگی زیادی داریم و از دو خانواده متفاوتیم ولی سعی کردم چون انتخاب خودم بوده با تمام مشکلات کنار بیام با بیکاریش,بی پولیش,تو روستا زندگی کردن,بی سوادیش
در صورتی که خودم فوق لیسانسم
نه میذاره کار کنم,با پولم براش ماشین گرفتم ,بردمش مکه,ولی اصلا به روش هم نیاوردم فکر میکنه وظیفمه
اصلا بهم توجه نمیکنه,نمیگه چی میخای ؟چی خوشحالت میکنه
دیگه دارم دیوانه میشم نه راه پس دارم نه راه پیش
با یه بچه انگار زندگیم تموم شده دیگه به ته خط رسیدم