از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است كه برای دختران از حدود سنین 12 تا 14 سالگی و در پسران از حدود 14 تا 16 سالگی شروع میشود. بلوغ روانی، عنوانی است كه روانپزشكان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام میبرند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته میشود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدانها به حداقل كفایت میكنند و معتقدند فقط كافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روانپزشكان و اصولا مكاتب روانشناختی بر این است كه فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحلهای برسد كه نه تنها نسبت به خود شناخت كافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلكه نسبت به فردی كه در نظر دارد با او ازدواج كند نیز شناخت كافی بهدست آورد.
سوال: و منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟
بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآوردهشدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسكن و حداقل نیازهای خانواده را تامین كند.
سوال: خصوصیاتی كه ذكر کردید معمولا در چه سنی بهدست میآید؟
بستگی به فرد دارد. یك فرد ممكن است در سن 20 سالگی زمینههای فوق را یكجا و كامل پیدا كند. در حالی كه فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانمها هم به همین شكل است. یك دختر جوان ممكن است در سن 14 تا 15 سالگی به رشد كامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یك رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی كه با او پیوند میخورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد. در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلكه به جامعه هم كشیده میشود. جامعهای كه نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن را ملاك اولیه و اصلی برای تشكیل خانواده یا ازدواج قرار نمیدهیم.
البته به این نكته هم باید اشاره كنم كه خردهگیری و سختگیری و اینكه افراد فكر كنند ابتدا باید همه امكانات را فراهم و تمام دورههای تحصیل را طی كنند، شغل پردرآمدی داشته باشند و بعد ازدواج كنند را تایید نمیكنیم. صحبت ما در مورد حداقلهاست. اگر فرد بتواند به توانمندیهای شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، میتواند ازدواج كند كه این اتفاق میتواند در شروع دهه سوم زندگی باشد كه بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممكن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نكنند و انجام این کار مهم به سنین و سالهای بعدی موكول شود.
سوال: آیا جوانان كشور ما این قابلیت را دارند كه در سنین ذكر شده به این حد از بلوغ روانی و اجتماعی برسند؟
ممكن است برای تعداد كمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اكثریت افراد جامعه محقق نمیشود. البته این تعداد كم نیز وابسته به خانوادهشان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانوادهای تحصیلكرده و هوشمند هستند، خانوادههایی كه ازدواجوالدین بر پایه اصول و ازدواج و انتخابشان برنامهریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندانشان فراهم كردهاند.
سوال: پس با توجه به گفتههای شما، رسیدن به این حد از بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟