یكی از دغدغه های والدین درجهت تربیت صحیح فرزندانشان كسب موفقیت در زندگی و فائق آمدن بر مشكلات است. این مسئله چندان پیچیده نیست؛ فقط كافی است از همان ماه های اول تولد حس اعتماد به نفس را در وجود بچه ها پرورش و تقویت كنیم.
تعریف اعتماد به نفس
اعتماد به نفس یعنی اینكه فرد نسبت به خود چه احساسی دارد و آیا خود را انسان ارزشمندی می داند یا نه. اعتماد به نفس به دو عامل بستگی دارد. نخست اینكه درباره جنبه هایی از وجود خود كه مهم هستند چطور قضاوت می كند و دوم اینكه بین خود واقعی و خود ایده آل كه در ذهن دارد چقدر هماهنگی وجود دارد. مثلا زمانی كه ایده آل ذهنش این است كه باید شاگرد اول باشد یا در فلان رشته ورزشی قهرمان شود اما در واقعیت دانش آموز متوسطی است، در واقع این عدم هماهنگی باعث می شود كه اعتماد به نفس كم شود.
موفقیت فرد در زمینه های مختلف اجتماعی، تحصیلی، فعالیت های ورزشی و... می توانند اجزای اعتماد به نفس باشند.
اهمیت داشتن اعتماد به نفس
اعتماد به نفس از این جهت اهمیت دارد كه فرد خود را شایسته دوست داشته شدن از طرف دیگران می بیند و برای خود ارزش قائل می شود كه به او اهمیت بدهند. این احساس به او كمك می كند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد. كسانی كه اعتماد به نفس بالایی دارند، نسبت به نقاط ضعف خود دیدگاه واقعی دارند، راحت تر با موقعیت های مختلف زندگی كنار می آیند، درعین حال كه نقاط قوت خود را ارزشمند می دانند و به آنها بها می دهند سعی می كنند كه ضعف های خود را جبران كنند. آنها می توانند مهارت های اجتماعی را بهتر كسب كنند و رابطه خوبی با همسالان و جامعه برقرار می كنند. درمحیط های اجتماعی و خانوادگی و در روبرو شدن با مسائل مختلف انطباق بیشتری دارند.
اعتماد به نفس چگونه شكل می گیرد؟
اعتماد به نفس به تدریج از دوران كودكی درحدود 3 تا 5 سالگی شكل می گیرد و به اینكه دنیای پیرامون كودك چگونه است و والدین چطور با او رفتار می كنند بستگی دارد. دراین زمان واكنش های والدین و مراقبان در شكل گیری اعتماد به نفس بسیار مهم و تأثیرگذار است، چرا كه آنها می توانند اعتماد به نفس مثبت را تسهیل كنند.
¤ برای اینكه بچه ها اعتماد به نفس خوب و واقع بینانه كسب كنند چه باید بكنیم؟
¤¤ در این زمینه توجه به 6 اصل، بسیارمهم به نظر می رسد:
اصل اول: والدین باید محبت و عشق بدون قید و شرط را به فرزند هدیه كنند. كودكان در تعامل با پدر و مادر درك می كنند كه آیا ارزشمند و مورد پذیرش هستند. این محبت به صورت های مختلفی نشان داده می شود؛ مثلا والدین زمان های مناسبی را با بچه صرف كنند. در این مدت از طریق كلام و تعاملات به او نشان دهند كه او را دوست دارند؛ چقدر برای آنها عزیز است و اینكه هر فرزند ویژگی های خاصی دارد كه با هیچ كس دیگر قابل مقایسه نیست. دوست داشتن شرطی این احساس را به كودك می دهد كه او آنقدر ارزش ندارد كه همیشه دوستش داشته باشند. وقتی مادر به فرزندش می گوید: حالا كه نمره كم گرفته ای من دیگه مامانت نیستم یا دیگه دوست ندارم، این حس به او القاء می شود كه من فقط در صورتی كه شاگرد اول باشم، دوست داشته می شوم. درچنین مواردی پدر و مادر باید بگویند كه تو همیشه برای ما عزیز هستی ما از این كار تو ناراحتیم. در واقع كل شخصیت كودك همیشه دوست داشتنی است و تنها برخی رفتارهای او نامطلوب است.
اصل دوم: والدین باید به موفقیت ها و توانایی های كودك توجه كرده و آنها را به او یادآوری كنند. دراین صورت متوجه می شود كه چقدر ویژگی های مثبت دارد و تشویق می شود كه این نكات مثبت را بیشتر كند. نباید منتظر باشیم كه حتما فرزند ما كار خارق العاده ای انجام دهد تا تشویق شود؛ بلكه موفقیت های هرچندكودك هم باید مورد تأیید و تشویق باشد. انتظار نداشته باشیم كه همه كارهایش بی عیب و نقص باشد چون درغیر این صورت به او استرس وارد می شود. هر موفقیت او را حتما به زبان بیاورید، زیرا باعث می شود انگیزه او برای انجام كارهای خوب بیشتر شود. حتی اگر این كار خوب انجام تكالیف مدرسه قبل از تماشای تلویزیون و یا خوشرفتاری با برادر كوچك ترش باشد.
اصل سوم: خوب است تا پدر و مادر گاهی فرصت هایی را به وجود آورند تا كودك موفقیت را تجربه كند. گرچه والدین همیشه نمی توانند فرزندشان را از شكست و ناكامی ها حفظ كنند اما ایجاد همین موقعیت های كوچك می تواند زمینه ای باشد تا به این بهانه او را تشویق كرد. نقاط قوت او را تقویت كنیم و به او اجازه دهیم تا احساس پیروزی را در جنبه های مختلف زندگی تجربه كند. خصوصا این مسئله برای بچه هایی كه مشكلاتی نظیر اختلال یادگیری دارند اهمیت بیشتری پیدا می كند. اگر این بچه ها در دیكته یا ریاضی ضعیف هستند و توانایی خوبی در ورزش دارند می توان آنها را در كلاس های ورزشی ثبت نام كرد تا از طریق موفقیت در این زمینه كمك كنیم تا اعتماد به نفسشان تقویت شود.