سلام ,پنج سال پیش با دو فرزنددختر وپسرو مطلقه با مردی که یک دختر داشت و او هم متارکه کرده بود از دواج کردم , به خاطر اینکه پسر سیزده ساله و دختر هفت ساله ی من خیلی بچه های آرومی هستن فکر میکردم بشه با یه دختر پنج ساله راحت کنار اومد , شاید سال اول بد نبود اما رفته رفته اذیتهاش بهانه جوییهاش شروع شد , البته شایان ذکر است که مادر بعد از جدایی حاضر به نگهداری ایشون نشده بود ,مادرش شیش ماه یک بار هم او رو نمیخواست ببینه , اما الان که ده ساله شده و مادرشم ازدواج کرده ,مادر مهربونی شده ده روز یه بار میگه بیا و میبره چند روز نگه میداره , اخلاقش با ما که چند سال سختی هاشو به جون خریدیم عوض شده , حجابش خراب شده ,اصلا ارزشی برا حرفها واعتقادات ما قاعل نیست , رفتارش فرق کرده و شوهرم از این موضوع کلافه س , خودشم دوست داره برا همیشه بره پیش مادرش , سوالم اینه من با این دختر قدر نشناس که محبتهای منو پدرشو فراموش کرده چطور رفتار کنیم , آیا اینکه بر حسب رای دادگاه فقط هفته ای یک روز بفرستیم بره یا بیشتر ؟شوهرم به خاطر مساعل اخلاقی تندخویی بدزبانی بدحجابی از مادر این بچه جدا شده ,حالا دخترش هم داره راه مادر رو ادامه میده , واقعا همسرم مونده سر دو راهی ,لطفا راهنمایی کنید .سپاسگزارم