اولا از حسن اعتماد شما خرسنديم ثانيا در رابطه با شوخي و فوايد آن و شرايط آن و ضررهاي آن بايد به نكات زير توجه فرماييد .
شوخي و مزاح يكي از عوامل شاديبخش و سرورآفرين است. زيرا شوخي باعث انبساط خاطر و ايجاد انرژي مثبت بوده و اين دو در شادابي و نشاط رواني افراد، لازم و مفيد هستند. شوخي حالتي مثبت در ذهن است و موقعي ايجاد ميشود كه فردي موضوعي ناهمخوان، غيرمنتظره و يا سرگرمكننده را بگويد. شوخي باعث ايجاد خلق مثبت بوده و شاديآفرين است. شوخي ميتواند فشار رواني و استرسها را كاهش دهد. شوخي هيجان قوي و مثبت ايجاد ميكند و باعث بهوجود آمدن تصويري جذاب و دوستداشتني از افراد ميگردد. شوخي از سنتهاي اجتماعي است كه ميتوان آن را به عنوان منبعي قوي در پيوستگيها و دلبستگيهاي اجتماعي قلمداد كرد.( مايكل آرگايل، روانشناسي شادي، ص 94ـ 105)
در آموزهها و تعاليم ديني، شوخي و مزاح مورد تأييد و قبول بوده و امري جايز شمرده شده است، حتي شوخي و زندهدلي از ويژگيها و صفات افراد مؤمن به حساب آمده. امام صادق ميفرمايند: هيچ مؤمني نيست مگر اينكه دعابه دارد، راوي سؤال ميكند كه دعابه چيست؟ حضرت ميفرمايد: مقصود، مزاح و شوخي است.( علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 73، ص 60) پيامبر گرامي اسلام نيز فرمودند: شش چيز نشانة مروت و جوانمردي است، ...، خوشاخلاقي و شوخي بدون گناه.( همان، ج 71، ص 275)
شرايط و آداب شوخي گرچه مزاح و شوخي در جاي خود مطلوب، پسنديده و لازم است اما اگر از حد اعتدال خارج شود و شرايط آن در نظر گرفته نشود، ممكن است احترام و جايگاه فرد را متزلزل كند و ارزش او را كاهش دهد.
لذا به نكاتي در رابطه با آداب شوخي اشاره ميشود:
1. شوخي بايستي بهجا و بهحق باشد گرچه در آموزههاي ديني و اخلاقي اسلام، شوخي مورد تأييد است ولي ميبايد جهتدار، مفيد و سازنده باشد. اسلام هرگز اجازه نميدهد در شوخي بيادبي، حرف لغو، بيهوده و سخنان نيشدار و باطل استفاده گردد. پيامبر گرامي اسلام ميفرمايند: من شوخي و مزاح ميكنم؛ اما هرگز از جادة حق خارج نميشوم و حرف باطل و بيهوده نميگويم. در محضر رسول خدا گروهي نشسته بودند، پيرمردي از اصحاب برخاست تا از مسجد بيرون رود، وي كفشهاي خود را فراموش كرد با خود ببرد. چون به در مسجد رسيد متوجه شد و بازگشت تا كفشهاي خود را بردارد، ولي فردي از اصحاب كفشهاي او را برداشته و مخفي نموده بود. پيرمرد برگشت و گفت: كفشهاي من كجاست؟ برخي گفتند: ما كفشهاي تو را نديديم. حضرت متوجه آنان شده و فرمودند: چگونه مؤمني را ناراحت ميكنيد و ميترسانيد، عرض كردند: شوخي ميكنيم، حضرت دو يا سه بار سخن خود را تكرار فرمود: آيا شوخي با ناراحتي و ترساندن مؤمن؟!( محمود اكبري، غم و شادي در سيره معصومان، ص 135)
2. توجه به شرايط روحي و اخلاقي افراد از جمله نكاتي كه بايستي در شوخيها مورد توجه باشد، اين است كه بايد شرايط روحي، سني، شخصيتي و موقعيت زماني و مكاني افراد و ظرفيت فردي را بايد در نظر داشت. گاهي شخص از نظر روحي آشفته و غمزده است، گاهي خسته و نگران است، گاهي در حال سخنراني جدي است و... كه نبايد در اينجاها شوخي كرد. زيرا شوخي بيجا نهتنها مفيد نبوده، بلكه باعث دشمني و كدورت ميگردد.
3. به اندازه بودن رعايت اعتدال و ميانهروي در هر كاري پسنديده است و در شوخي نيز بايد اعتدال رعايت گردد. اگر اعتدال نباشد، آسيبها و ضررهايي بهوجود ميآيد و حكمت و فلسفة شوخي كه ادخال شادي و نشاط و بهوجود آوردن شادماني است، از بين ميرود. حضرت علي ميفرمايد: انسان كامل و عاقل كسي است كه حرفهاي جدي او بيش از حرفهاي شوخياش باشد.( همان، ص 443)
آسيبهاي شوخي زياد اگر شوخي از حد اعتدال خارج شود نهتنها مفيد نبوده و باعث ايجاد شادماني و بهجت و همدلي نميگردد، بلكه ضررهايي هم به دنبال خواهد داشت؛ نمونههايي از ضررهاي شوخي عبارتاند از:
1. ضربه خوردن به شخصيت افراد يكي از ضرورتهاي اجتماعي براي هر فردي، برخورداري از اعتبار و ارزش اجتماعي و داشتن حرمت و احترام است. افراد در شوخي ممكن است به اين جايگاه، صدمه بزنند. امام صادق ميفرمايند: از شوخي زياد بپرهيزيد بهدرستي كه اعتبار و ارزش انسان را ضايع ميكند و جوانمردي فرد را ميبرد.( مستدرك الوسايل، ج 8، ص 413)
2. باعث جرئت و جسارت ديگران اثر سوء و آسيب ديگر شوخي زياد، اين است كه ديگران به انسان جسور شده و احترام فرد را نگه نميدارند. امام صادق ميفرمايند: جدال مكن زيرا باعث كاهش هيبت ميشود و شوخي مكن كه باعث جسارت ديگران ميشود.( بحار الانوار، ج 73، ص 59) بهويژه اگر با افراد بيفرهنگ و حقير، شوخي شود.
3. دشمني و كينه شوخي زياد و بيمورد، چهبسا موجب كينه و عداوت و دشمني ميشود و صفا و صميميت را از بين ميبرد. امام علي ميفرمايند: از شوخي پرهيز كنيد زيرا باعث بيزاري، كينه و دشمني ميشود و شوخي نوعي فحش كوچك است.( كافي، ج 2، ص 664)
4. باعث كوچكي و حقارت مزاح و شوخي زياد همچنين باعث كوچكي و حقارت افراد ميشود و باعث ميشود تا فرد در نگاه ديگران خوار شود. امام علي فرمودند: شوخي نكن كه باعث كوچكي و حقارتت ميگردد.( غرر الحكم، ص 380)
5. كاهش نور ايمان و عقل شوخي به دليل اينكه انسان را با حرفهاي بياساس و نامربوط درگير ميكند و از جديت و دقت باز ميدارد، باعث كاهش نور ايمان و كاهش عقل و درايت ميگردد. حضرت علي ميفرمايد: از شوخي اجتناب كنيد؛ زيرا باعث از بين رفتن نور ايمان و كاهش جوانمردي ميگردد.( كافي، ج 2، ص 665)همچنين حضرت فرمودند: هر مقدار فردي شوخي كند، از عقلش كاسته ميشود.( وسايل الشيعة، ج 12، ص 120)
6. باعث رفتن آبرو اگر اعتدال و ميانهروي در شوخي رعايت نشود باعث ميشود تا آبروي فرد برود و در نگاه ديگران تحقير شود. امام صادق ميفرمايند: از شوخي پرهيز كنيد؛ زيرا باعث ميشود آبروي انسان برود و باعث كاهش هيبت و صلابت افراد ميشود.( كليني، كافي، ج 2، ص 665) همان طور كه ملاحظه فرموديد، گرچه شوخي و مزاح از نگاه ديني، امري جايز و مطلوب است؛ ولي اگر از حد اعتدال خارج شود، آسيبهايي خواهد داشت و رواياتي كه شوخي را مذمت كرده، ناظر به افراط و زيادهروي در شوخي است والا اصل شوخي مورد تأييد بوده و در سيرة عملي معصومين بسيار مشاهده شده كه اهل شوخي و مزاح بودهاند. با نگاهي روانشناختي به آسيب هاي شوخي نيز مي توان گفت كه به دليل ويژگي هاي فردي و ظرفيت هاي رواني خاصي كه افراد دارند ممكن است در اثر شوخي زياد ,نسبت به ديگران جسور شده و حريم افراد را رعايت نكنند و ديگر اينكه به دليل زودرنجي كه دارند تحمل شوخي را نداشته و آزرده خاطر شوند.لذا توصيه مي شود در رابطه با شوخي به جنبه هاي رواني و ظرفيت و شرايط روحي و فرهنگي و جايگاه اجتماعي افراد توجه داشت و نبايد بيگدار به آب زد.
روش برخورد پيامبر اكرم (صل الله عليه و آله و سلم )و ائمه عليهم السلام با كساني كه با ايشان شوخي مي نمودند:
1) سيره رسول الله(ص) به گونهاي بود كه به يارانش اجازه ميداد تا در حضور مباركش، گفتههاي طنزآميز ادا كنند. آنان نيز به پيروي از پيامبر اكرم(ص) از شوخيهاي ناپسند پرهيز داشتند، ولي از شوخيهاي پسنديده دريغ نميكردند. از جمله، نعيمان، مرد شوخ طبعي بود. روزي عربي را با يك خيك عسل ديد. آن را خريد و به خانه عايشه برد. رسول خدا(ص) پنداشت كه به عنوان هديه آورده است. نعيمان رفت و اعرابي بر در خانه پيامبر(ص) ايستاده بود. چون انتظارش طولاني شد، صدا زد: اي صاحب خانه! اگر پول نداريد، عسل را برگردانيد. رسول خدا(ص) جريان را دريافت و قيمت عسل را به آن شخص پرداخت. پيامبر چون زماني ديگر، نعميان را ديد، فرمود: چرا چنين كردي؟ گفت: ديدم رسول خدا(ص) عسل را دوست دارد و اعرابي هم يك خيك عسل داشت. پيامبر(ص) خدا از كار نعيمان خنديد و به او هيچ گونه درشتي نكرد(4).
2)امام موسي بن جعفر(ع) ميفرمايد: “عربي بدوي نزد پيامبر(ص) ميآمد و هديه و سوغاتي به پيامبر اهدا ميكرد. بعد همان ساعت ميگفت: پول هديه و سوغات ما را بدهيد. رسول خدا(ص) نيز ميخنديد. پس از آن جريان هر وقت غمگين ميشد، ميفرمود: آن اعرابي كجاست. كاش پيش ما ميآمد(اصول كافي، ج 2، ص 663)
اما آن بزرگواران در برخورد با شوخي هاي نامعقول افراد با بزرگواري از آنها اغماض مي فرمودند.
3)شيخ صدوق رحمه الله از امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: در مدينه مردي بطال و [دلقك] بود كه مردم را مي خندانيد و مي گفت: اين مرد (علي بن حسين عليهماالسلام) مرا درمانده و عاجز كرده است و تاكنون نتوانسته ام او را به خنده بيندازم.
روزي آن حضرت با دو تن از غلامانش مي گذشت، مرد بطال آمد و رداي آن حضرت را از روي شوخي از دوشش كشيد و برفت. امام عليه السلام هيچ توجهي به او نفرمود. مردم رفتند و رداي آن حضرت را از آن مرد گرفته و آوردند و بر دوش مباركش انداختند. امام عليه السلام پرسيد: اين مرد كه بود؟
گفتند: مردي است كه مردم مدينه را مي خنداند.
حضرت فرمود: به او بگوييد:
«ان الله يوما يخسر فيه المبطلون» (بحارالانوار، ج 46، ص 68)
خداي را روزي است كه ابطالگران در آن روز زيان كنند. (همان)